مرگ؛ کسب و کار صدام
«زندگی و مرگ صدام» یکی از کتابهای خواندنی در باره این جنایتکار فراموشنشدنی است
گروه فرهنگی
زندگینامه دیکتاتور عراق با عنوان «زندگی و مرگ صدام» کتابی است خواندنی، بهویژه برای ایرانیان که سالها کینهتوزیها و بدفعلی این دیکتاتور افسارگریخته بر زندگیشان سایه انداخت. این کتاب دوسه روزی است که از سوی انتشارات روزنهکار و به قلم محمد سرابی منتشر شده و بخشهایی جذاب و خواندنی از زندگی و زمانه یکی از جنایتکاران تاریخ به نام صدام را پیش روی خواننده میگذارد. در ادامه نگاهی انداختهایم به این کتاب.
دیوانهای در جنگ با ایران
صدام دیوانهترین دیوانهای بود که به جنگ ایران آمد. ارتشی را که با سلاحهای غرب تجهیز شده بود و با حزب بعث اداره میشد، از مرزهای ایران عبور داد و سالها تقلا کرد تا به پایتخت برسد اما در مقابل مقاومت حیرتانگیز جوانان انقلابی شکست خورد و شکست را نپذیرفت. به کویت حمله و آن را غارت کرد. مناطق کردنشین شمال را بمباران کرد. شیعیان جنوب را قتلعام کرد. درگیر تحریم غربیهایی شد که روزگاری مهمترین حامی او بودند. اقتصاد و اجتماع و محیطزیست و سرمایههای عراق را ویران کرد. از هراس آمریکاییهایی که وارد بغداد شده بودند، به سوراخی در زیرزمین گریخت و دستگیر و اعدام شد. او در آخرین لحظات زندگیاش هم نپذیرفت که اشتباه کرده است. این روزگار دیکتاتور نظامی عراق بود. کتاب «زندگی و مرگ صدام» ماجرای یکی از خونخوارترین حاکمان خاورمیانه را روایت میکند. نویسنده این کتاب، صفحاتش را از سالها پیش از زندگی او آغاز میکند و تا وقایع پس از مرگ او ادامه میدهد.
اشرافزادگان تکریتی
صدام در خانوادهروستایی فقیری در منطقه تکریت به دنیا آمد. بدون اینکه پدرش را ببیند، نزد داییاش بزرگ شد و به سرعت مفهوم قبیله را درک کرد. او در سالهای بعد وارد فعالیتهای تروریستی شد. دست به اسلحه برد و دستگیر شد و فرار کرد و زمانی که بازگشت و به قدرت رسید، همه اطرافیانش را از میان اعضای خانواده، قبیله یا منطقه خود انتخاب کرد تا به او وفادار باشند. دیگر کسانی که همخون او نبودند هم با ازدواجهای اجباری وارد این قبیله میشدند. گروه حاکمان عراق بهتدریج به شکل یک طبقه اشرافی در آمدند که دائما یکدیگر را با شلیک گلوله میکشتند و تصفیههای خونین بارها در میان آنها رخ داد.
تخیلات جنونآمیز
حزب بعث عراق ترکیبی از نژادگرایی و انقلابیگری بود که تبدیل به دستگاه سرکوب و کشتار شد. این حزب بستر رشد صدام و تبدیل او از جوانی بدون تجربه و تحصیلات به دیکتاتور نظامی شد. صدام کشوری بزرگ و با منابع عظیم به دست آورد و آن را برای تخیلات جنونآمیز خود صرف کرد. صدام آرزو داشت که تبدیل به رئیس بزرگ جهان عرب شود و کشورهای عربی دیگر او را بهعنوان بزرگترین جنگاور و سیاستمدار بپذیرند اما نه مردم و نه روسای این کشورها تمایل برای پذیرش جنگطلبی او نداشتند.
تجهیز ماشینهای نظامی صدام
قسمتهایی از کتاب به چگونگی تجهیز ماشینهای نظامی صدام اختصاص دارد که با کمک صنایع غربی و صرفا برای گسترش وحشیانه جنگ ساخته شده بودند: «نیویورکتایمز در مارس1984 (فروردین1363) گزارشی منتشر کرد که نقشه آلمان برای تولید سلاح شیمیایی در پوشش آفتکش را به شکل مشروح توضیح میداد و در آن از شرکت کارل کولب هم اسم برده شد و اینکه عراق 5کارخانه ساخت سلاح شیمیایی دارد. هلموت کهل بیانیه داد که این موضوع را پیگیری میکند ولی سیاستمداران آلمانی بیشتر از این ناراحت بودند که نقشه از طرف آمریکا لو رفته است.»
دروغ علیه ایران
عراقیها با هواپیمای سوخو جزایر مجنون را بمباران شیمیایی کردند اما نیروهای ایران حاضر به ترک منطقه نبود. عراق باز هم بمباران شیمیایی را ادامه داد. ایران به استناد کنوانسیون 1925 ژنو به سازمان ملل شکایت کرد. یک هیأت 4نفره به ایران اعزام شد که توانستند بمبهای شیمیایی عملنکرده را پیدا کنند. جلد یکی از بمبها ساخت کشور اسپانیا بود. هواپیمای باربری عراقی چند هفته قبل از پایگاه تورهخون اسپانیا که متعلق به آمریکا بود، این محموله را بار زده و پرواز کرده بود. یکی از کارشناسان سازمان ملل گفت که سلاحها کارایی کامل نداشتند و قربانیان آنها تنها 20درصد بودهاند. صنایع عراق نتوانسته بودند بمبهای کامل بسازند اما عراقیها در نخستین حمله، چند ماده شیمیایی را در مخازن جداگانه یک بمب قرار داده بودند تا درمان بیماران سختتر باشد. ایران بخشی از قربانیان سلاحهای شیمیایی را برای درمان به پاریس، لندن، بن، لوزان، استکهلم و توکیو فرستاد. رسانههای اروپایی تصاویر تاولهای این بیماران را منتشر کردند اما عراق در مقابل به دروغ میگفت که ایران از تروریسم و بمبگذاری در مناطقی مانند لبنان حمایت میکند. حتی ادعا کردندکه ایران هم در مقابل سلاح شیمیایی میسازد اما هیچگاه هیچ مدرکی بهدست نیامد.
پایان دیکتاتور
در نهایت کتاب با دستگیری و مرگ یکی از دیکتاتورترین دیکتاتورهای دوران معاصر به پایان میرسد؛ جایی که صدام، جنایتکار فراموشنشدنی دستگیر میشود و با ذلت و خفت روزهای پایانی عمرش را میگذراند تا زمان مرگ محتومش.