• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
یکشنبه 29 مرداد 1402
کد مطلب : 200592
+
-

4درس حادثه شاهچراغ

علی مهدیان*

ماجرای حمله تروریستی به شاهچراغ به لحاظ «فرهنگ قدردانی» درس‌های آموزنده‌ای داشت.

درس اول: نخستین روایت را شما بدهید. وقتی نخستین روایت از صحنه به‌ دست شما بیرون بیاید، در ایجاد کلان‌روایت، موفق‌تر خواهید بود. ما خیلی از اوقات راهبرد شکر را که باعث رشد جامعه، ازدیاد و اشتداد نعمت می‌شود، به‌عنوان یک اقدام کلان فرهنگی مورد توجه قرار نمی‌دهیم.« لان شکرتم لازیدنکم»، یک راهبرد مهم برای رشد و پیشرفت یک کشور است. به تعبیر قرآن کریم راهبرد
 حضرت موسی(ع) برای پیشرفت قوم خودش مبتنی بر 2‌بعد اساسی بوده است؛ یکی صبر و دیگری شکر.
«و لقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام‌الله ان فی‌ذلک لایات لکل صبار شکور.»
این نکته نشان می‌دهد که مقوله صبر و شکر را نباید صرفا در قواره فردی و جزئی بازخوانی کنیم؛ بلکه یک بستر گفتمانی که صحنه را برای صبار و شکور شدن فراهم می‌کند نیز نیاز است. بله؛افراد جامعه باید« تواصی به حق و تواصی به صبر» کنند. این درست، اما می‌توان اقدامات گفتمان‌ساز و کلان نیز تعریف کرد که بستر‌ساز رشد صبر و شکر در جامعه باشند. یکی از این اقدامات کلان حاکمیتی، همین ارائه نخستین تصویر و روایت است. اگر منتظر می‌ماندیم که دیگران از حادثه شاهچراغ روایت کنند، نه قهرمان‌بودن جوان باغیرت، ساده، بی‌نام و نشان و نیروی خدماتی به چشم می‌آمد، نه قهرمان‌بودن کودک 7 ساله و نه رذالت دشمن. وقتی شما در جنگ رسانه‌ای بستر را برای ارائه تصویر و روایت اول فراهم کنید صحنه برای شکر مهیاتر می‌شود. امروز که نبرد رسانه‌ای و جنگ، یک روایت جدی است، روشن است که مسئولین حاکمیتی باید برای بستر‌سازی‌ جهت ایجاد فضای شکر و تکریم تلاش کنند. هر چقدر روایت اول و کلان سریع و عاقلانه بیرون بیاید بستر شکر و صبر فراهم‌تر خواهد شد.

درس دوم: تکریم کردن یک وظیفه است. برای فرهنگسازی‌ نیاز به تکریم داریم. نگاه کنید تکریم‌های مقام معظم رهبری را. تکریم اساسا یکی از روش‌های مهم رهبری اجتماعی است. اگر پیامبر اکرم(ص) دخترش را تکریم می‌کند یا خانواده و اهل‌بیت را تکریم می‌کند، یا کارگر را تکریم می‌کند یا کودکان را تکریم می‌کند، اینها برای ایجاد یک فرهنگ در جامعه دینی، فوق‌العاده نقش جدی دارند. اگر مقام‌معظم‌رهبری از قهرمانان زن محجبه تجلیل می‌کنند، از نویسنده، شاعر، حتی یادداشت‌نویس، اهل علم و دانشمند و که و که تجلیل می‌کنند، از خانواده شهید تجلیل می‌کنند، از جانباز و شهید تجلیل می‌کنند، از مفاخر فلان شهر در دیدار با مردم هر شهری تجلیل می‌کنند، اینها نشان‌دهنده یک روش مهم حاکمیتی است. تکریم کردن اگر درست و با لحاظ همه جزئیات کار رسانه‌ای تمیز و مؤثر انجام شود در فرهنگسازی،‌ بسیار نقش دارد. این قهرمان‌سازی‌ که البته باید بر بستر واقعیت و حقیقت هم سوار شود، مددکردن به فرهنگ جامعه و اصلاح جامعه است. حالا با این حساب وقتی بعد از سخنان فوق‌العاده مقام معظم رهبری درباره سپاه پاسداران، فرمانده سپاه، بادپا را به‌عنوان مقدس پاسدار مفتخر می‌کند، این یک کار تمیز فرهنگی است.
وقتی رئیس محترم جمهور که موفقیت‌های او در این 2 سال در تلاش حداکثری برای کشور قابل توجه و ستایش است، این قهرمان صحن شاهچراغ را تجلیل می‌کند، یا وقتی یزدانی عزیز و قهرمان، دوبنده خود را به بادپا هدیه می‌دهد اینها همه نشان می‌دهد که این فرد با این مختصاتی که از او سراغ داریم حالا اتصال به کل هویت این کشور دارد. این تجلیل، خود فرهنگساز و رشدآفرین  است.

درس سوم: نگذاریم گمنام بمانیم. گمنام‌شدن ارزش است وقتی همه دنبال ریا هستند. اما گمنام بودن ضد‌ارزش است وقتی دشمن می‌خواهد داشته‌های شما دیده نشود. ایران پر از قهرمان است. بعد از انقلاب ایران این کشور آنقدر قهرمان دارد که کثرت قهرمان‌هایش باعث گمنامی آنها شده است. اگر پیش از انقلاب یک نفر در یک شهر‌ یا قریه‌ای بود که شهید می‌شد و نظر می‌کرد به وجه‌الله حتما برایش گنبد و بارگاه می‌ساختند. اما ایران 200، 300 هزار شهید دارد که نظر کرده‌اند به وجه‌الله و در بالاترین مراتب سلوک، معنویت، حماسه و غیرتند. این کثرت، باعث شده این افراد که بزرگ و کوچکشان قهرمانند به چشم نیایند. در ماجرای کرونا و سیل و زلزله، فداییان این ملت که وارد کمک به خلق می‌شدند و جانشان را کف دست می‌گرفتند و صحنه را خالی نمی‌کردند و فرار نمی‌کردند آن قدر زیاد بودند که دیده نمی‌شدند. جالب است بعد از انقلاب، گمنامی قهرمان‌ها به‌دلیل کثرت آنهاست. حالا راه چیست؟ راه، به چشم آوردن تک‌تک آنهاست. باید تکریم و شکر هم در‌مرتبه بالاتری قرار بگیرد؛ جدی‌تر شود. ماجرای شاهچراغ به همه نشان داد که همین نیروی خدماتی گوشه حرم می‌تواند یک قهرمان باشدیا همان نونهال 7، 8 ساله اهل عشق و شجاعت می‌تواند یک قهرمان باشد؛ همین رفیقت،همسایه‌ات، هم محله‌ات و هزاران افرادی که کنار ما هستند، شایسته تقدیرند.
تقدیر کنیم که داشته‌هایمان به چشم بیایند و باز هم بیشتر و بیشتر شوند. نگذاریم کثرت خوبی‌های امت، مانع شکر و بالطبع رشد ما باشد.

درس چهارم: زشتی و شنائت خودتحقیری باید به چشم بیاید. آنان‌که گفتند نیروی امنیتی پس کجا بوده که نیروی خدماتی وارد صحنه شده، آنان‌که خفه شدند و سکوت کردند به نشانه بی‌تفاوتی، آنان‌که سعی کردند ضعف دستگاه امنیتی و اطلاعاتی ایران را به چشم آورند، آنان‌که سعی کردند این رفتارها را به‌خود حاکمان انتساب بدهند، در این جشنواره ظهور مظلومیت و اقتدار مردمی، چقدر تحقیر شدند. اگر صحنه، مهیای شکر، تحدیث نعمت و روایت امید شود،
آن وقت خود تحقیر‌ها در چشم همگان تحقیر می‌شوند و این تحقیر خودتحقیرها را یک جامعه لازم دارد برای رشد.

*استاد حوزه و دانشگاه



 

این خبر را به اشتراک بگذارید