محمدحسن سلیمانی | روزنامهنگار و پژوهشگر تاریخ:
قزوین با بیشترین آثار تاریخی و طبیعی ثبتشده در کشور، از کمترین مواهب مربوط به گردشگری برخوردار است. اینکه چرا قزوین با وجود جاذبههای متعدد گردشگری در حوزههای مختلف تاریخی، مذهبی، طبیعی و مردمشناسی به جایگاه واقعی خود نرسیده است را باید در چند نکته جستوجو کرد. مهمترین نکته این است که باور لازم در این زمینه در میان مسئولان و متولیان امور بهویژه در گذشته وجود نداشت. وقتی چنین باوری نزد مسئولان استان وجود نداشته باشد که میتوان از ظرفیتهای بیشمار گردشگری، بیش از صنعت و کشاورزی، دستاورد اقتصادی داشت و زمینه اشتغال و گردش چرخ زندگی و معیشت شمار بسیاری از مردم را فراهم کرد، مسلم است که در سند توسعه قزوین، به گردشگری توجه بایسته نمیشود و تاکنون سند توسعه گردشگری استان تهیه نشده است.
نکته دوم، در واقع برآمده از همین نوع باور است. جذب گردشگر داخلی یا خارجی، نیازمند فراهم کردن زیرساختهای لازم به این منظور است. ما از حداقلهای این زیرساخت بهویژه در زمینه هتل و اقامتگاه مورد نیاز گردشگران برخوردار نیستیم در حالی که استانهای مشابه ما، سالیان طولانی است این مسأله را حل کردهاند و طبیعی است گوی سبقت را از ما خواهند ربود. نوروز امسال، اقدام عملی مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان در راهاندازی هتل خانه تاریخی بهروزی در کمترین زمان ممکن با مشارکت بخش خصوصی، نشان داد اگر این باور وجود داشته باشد، میتوان در کوتاهترین زمان کارهای بزرگی برای افزایش سهم استان قزوین در حوزه گردشگری داخلی کشور انجام داد.
نکته سوم، شناساندن و معرفی جاذبههای متعدد تاریخی، طبیعی و مردمی استان با بهرهگیری از همه امکانات و ظرفیتهای موجود رسانهای و تبلیغاتی است. تجربه اندک اقداماتی که در طول یک دهه گذشته به این منظور صورت گرفت، پیش روی ماست. امروز شمار گردشگرانی که وارد استان میشوند، قابل مقایسه با تعداد اندک گردشگران در دهه 70 و یا اوایل دهه 80 نیست. این افزایش چشمگیر، ناشی از اقدامات نهچندان گستردهای است که برای معرفی صورت گرفته است. بدیهی است اگر مسئولان فارغ از شعار به عمل روی آورند و برای فراهم آوردن زیرساختهای مورد نیاز گردشگری، آستین همت بالا بزنند قطعاً میتوان بر اساس یک برنامهریزی دقیق در چارچوب سند توسعه گردشگری استان، شمار کنونی گردشگران استان را در یک پروسه زمانی 5 ساله، به 3 تا 4 برابر افزایش داد.
و نکته آخر لزوم اتفاق نظر، وحدت و هماهنگی مسئولان استان در زمینه اعتلای کهنشهر قزوین و حفظ و پاسداشت فرهنگ و تاریخ این شهر بهعنوان شناسنامه و هویت قزوین است. نمیتوان از یک سو بر تقویت گردشگری در استان تأکید کرد و از سوی دیگر، به نام توسعه با کلنگ تخریب به جان بافت تاریخی قزوین افتاد. در همین شهر، در اوایل دهه بیست، به نام توسعه و برای ساخت یک زمین ورزشی و دبیرستان محمدرضا شاه سابق (پاسداران کنونی) آثار بسیار ارزشمند دوره صفوی از جمله قصر جهاننما، عمارت خورشید، عمارت چهلستون، عمارت پریخان خانم و ایوان نادری را نابود کردند که اگر هر یک از این بناها وجود داشت، قطعاً وضعیت گردشگری ما این نبود که امروز شاهد آن هستیم.
این تخریبها البته به همین مقدار محدود نماند و در دورههای بعد، خانهها و بناهای ارزشمند دیگری در بافت تاریخی قزوین به هنگام ساخت خیابانهای بوعلی و کوروش سابق (شهید انصاری کنونی) نابود شد و در این سالها هم پیامدهای ناشی از ساخت بخش غربی خیابان شهید انصاری پیش روی ماست. واقعاً اینگونه اقدامات، چه دستاوردی جز نابودی بخشی از بافت تاریخی و کوچاندن ساکنان اصیل این مناطق به دیگر نقاط شهر و افزایش برخی ناهنجاریهای اجتماعی داشته است که همچنان بر ادامه آن اصرار میشود؟
توسعهنیافتگی قزوین در حوزه گردشگری
در همینه زمینه :