
چرا اکثر نوجوانان با حجاب مخالفند؟

این آمار عجیبی است. ایکاش منبع آمار خود را ارائه میکردید و مشخص میشد چطور به این نتیجه رسیدید که اکثر نوجوانان با حجاب مخالف هستند. کلا رسیدن به چنین آمارهایی خیلی مشکل و نیازمند بررسیهای همهجانبه و دقیق است. معمولا بسیاری از افراد از دیدن همکلاسیها، هممدرسهایها، دوستان، بچههای فامیل یا نهایتا فضای مجازی به نتیجههایی ازایندست میرسند. اما همه این راهها خیلی جزئی است و نمیتواند ما را به یک نتیجه کلی برساند. به این دلیل که یک نفر معمولا در محیط بسته و هم فرهنگ قرار دارد و مثلا از هزاران مدرسه دیگر، صدها شهر دیگر و... اطلاعی ندارد. میلیونها دانشآموز دختر و پسر که در تشکلهای دانشآموزی فعالیت میکنند، در برنامههای مذهبی شرکت میکنند و... در این آمار کجا هستند؟ بنابراین این مدل حرفهای کلی و حکم صادر کردن بدون بررسیهای علمی و همهجانبه درست نیست. آمارهای رسمی نشان میدهد که میزان معتقدین به حجاب در میان زنان ایرانی در حدود 90 درصد است.اعتقاد به حجاب، خود یک سرمایه و دارایی مهم دینی است. شدت و قوت این اعتقاد نیز مهم است چرا که بعد از تهاجم فرهنگی و هیاهوی رسانهای شدید و پرخرج در داخل و خارج، جامعه ایرانی این اعتقاد را حفظ کرده است. اعتقاد به حجاب شرعی نشاندهنده وضعیت عفاف و حیاست. اولا میل به استقلال فرهنگی ثانیا و مهمتر از همه احساس تعبد زن ایرانی به دستورات شرعی است. همه این ویژگیها نشاندهنده قوت و ثبات هویت ایمانی و معنوی زن ایرانی و بلکه کل جامعه ایران است. نتیجه بررسیهای صورت گرفته در قالب پیمایش ملی فرهنگ پوشش و حجاب گویای آن است که در حدود ۸۹درصد از زنان پاسخگو گفتهاند اساسا به حجاب اعتقاد دارند. به گزارش ایسنا، دفتر برنامهریزی پژوهشهای کاربردی معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی، پژوهشی پیرامون «عفاف و حجاب» را توسط مهدی فرجی و نفیسه حمیدی انجام داده است. پژوهش «یافتههای پیمایش ملی فرهنگ پوشش و حجاب» در سال۱۳۹۵ با هدف فهم روند تغییرات پوشش و حجاب نسبت به سال۱۳۹۰ توسط دفتر برنامهریزی پژوهشهای کاربردی صورت گرفته است. هدف اصلی پژوهش عبارت از بررسی پوشش و حجاب زنان در زندگی روزمره است.
چه چیز باعث شده نوجوانان امروز کمتر از مسئله حجاب استقبال کنند؟
دغدغه شما در موضوع حجاب جای تقدیر دارد. مسئله حجاب برای برخی نوجوانان یک مسئله فکری نیست و بیشتر جنبه احساسی دارد. حجاب در نگاه دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی نیز یک موضوع جدی است و سالهاست که روی این موضوع در حــال کارهای تخریبی هستند و تلاش دارند با فیلمها و زنجیرههای ماهوارهای، تولید و انتشار محتوا در شبکههای اجتماعی و... حجاب را درنظر نسل جوان تخریب کنند. تبیین ارزش حجاب نیازمند زبانهای نرم و شیرین و تولیدات فرهنگی متناسب است. در کنار وظایفی که معلمان و مسئولان فرهنگی دارند، هر دختر و خانم باحجابی هم باید بتواند دیگران را نسبت به حجاب توجیه کرده و خوشبین کند. در قدم اول مطالعه و فهم دقیق فلسفه و ارزش حجاب و در گام بعد رفتار مناسب با دیگران. بسیاری از اوقات رفتارهای خوب و زیبای دختران و خانمهای محجبه، اثر بسیار بیشتری از استدلالهای منطقی روی دیگران میگذارد. بنابراین ترویج حجاب و ارزش آن نیازمند توجه و فعالیت همه افراد است و در این زمینه هیچکس نباید منتظر حرکت دیگران باشد.
آیـا همه باحجابها دلپاک هستند و همه بیحجابها دل ناپـاک؟
اگر شما بخواهید برای رفتن به جایی، ماشین بگیرید و دو گزینه داشته باشید، کدام را انتخاب میکنید؟ رانندهای که ظاهر شلخته، کثیف و نامرتبی دارد یا رانندهای که لباس مرتب و آراستهای دارد؟ پاکی دل یک امر درونی است و بهراحتی نمیتوان درخصوص آن اظهارنظر کرد. تنها خداست که از دلهای ما آگاه است و از درون ما خبر دارد. اما دل پـاک نشانههایی دارد که ظاهر عفیفانه و حیای در رفتار، میتواند یکی از نشانههای آن باشد. البته این امر مطلق نیست و ممکن است کسی برای ظاهرسازی یا هر نیت نادرست دیگری، درون ناپـاک خود را در ظاهری زیبا مخفی کند؛ بنابراین همهچیز را از ظاهر نمیتوان تشخیص داد اما ظاهر، یکی از نشانههای تشخیص است.
حجاب به این است که دلت پـاک باشد، به ظاهر که نیست!
این حرف شما خیلی خوب است اما کامل نیست. فکر کنید که به رستورانی رفتهاید و غذا سفارش دادهاید. وقتی غذا را برای شما میآورند، ببینید که ظرف آن کثیف است، همهچیز با هم مخلوط شده و درمجموع غذا اصلا شکل خوبی ندارد. شما نسبت به آن غذا چه حسی پیدا میکنید؟ حالا هر مقدار هم که صاحـب رستوران توضیح بدهد که ظاهر مهم نیست، من بهترین برنج و مرغوبترین گوشت را با بهترین روغن و زعفران در این غذا بهکار بردهام ولی اکثر افراد میلی به خوردن این غذا نخواهند داشت. حتما باطن هر چیز مهمتر از ظاهر آن است اما این امر بهمعنای بیاهمیتی ظاهر نیست. و یک نکته دیگر که باید به آن توجه کنیم این است که آیا دلپاک که یک امر درونی است، باید نشانههای بیرونی هم داشته باشد یا خیر؟ یعنی میشود کسی دلش پـاک باشد اما هر گناهی را انجام دهد؟ هر روابطی را داشته باشد؟ و از هیچ عمل بدی دوری نکند؟ اگر چنین چیزی ممکن باشد پـس دل ناپـاک چه نشانههایی خواهد داشت؟ اگر مقداری بیشتر فکر کنید شما هم متوجه میشوید که ظاهر عفیفانه و با حجاب، میتواند نشانهای از حیای درونی و پاکی دل داشته باشد. البته وقتیکه این حجاب واقعا از یک دل پـاک و اعتقاد قلبی و برای اطاعت از خداوند متعال برخاسته باشد. بنابراین بخشی از حـرف شما درست است که دل پـاک اهمیتش از ظاهر بیشتر است اما این به معنی بیتوجهی به ظاهر نیست.
آیـا در کشورهای دیگـر هم قانون پوشـش وجود دارد؟
تمامی کشورهای جهان در طول تاریخ دارای قوانین پوشش هستند. این قانون با توجه به فرهنگ آن جامعه و دین حاکم بر اکثریت مردم نوشـته میشود و اگر کسی ایـن قانون را رعایت نکند بـا قانـون آن کشور بازخواست و جریمه میشود. بـرای مثال، با یک جستوجوی ساده میتوانید قوانین پوشش دانشـجویان در دانشـگاه آکسـفورد انگلسـتان را بخوانیـد. چنانچه کسی ایـن قوانیـن حاکم بر دانشگاه را رعایت نکند، با تنبیه انضباطی و درنهایت اخراج از دانشـگاه مواجه خواهد شد.
من چرا بایــد جلوی کسی کـه چشمپاک اسـت، باحجاب باشم؟
حجاب یک قانون اسلامی و اجتماعی است و از یک نظر، بیش از اینکه به طرف مقابل ربط داشته باشد، نشاندهنده حیا و عفاف یک زن مسلمان است. از طرف دیگر چطور مشخص میشود که یک نفر چشم پـاک دارد؟ آیا غیرازاین است که چشمپاک از یک دل پـاک و باغیرت بهوجود میآید؟ آیا بهنظرتان ما در طول تاریخ چشم پاکتر از ائمه داشتهایم؟ آیا در تاریخ سراغ دارید که ائمه علیهمالسلام به خانمی توصیه کرده باشند که در محضر آنان نیازی به حجاب ندارند؟ یا حتی مراجع، علمای برجسته و دیگر بزرگان؟ هرگز نمونهای وجود ندارد که کسی از آنان، دیگران را به عدمنیاز به حجاب دعوت کرده باشد. بنابراین، عدمحجاب به بهانه چشم پـاک بودن دیگران، نمیتواند دلیل قانعکنندهای باشد.
چرا باید حجاب داشته باشیم وقتی کسانی که آن را توصیه میکنند خودشان ممکن است آن حیای لازم و نجابت درونی را نداشته باشند و یا خودشان خطاهای بزرگی کـرده باشنـد؟
حدیث کوتاه از امام علی(ع) نقلشده است که حضرت میفرمایند «ببین (گوینده) چه میگوید، نه اینکه چهکسی میگوید.» بسیاری از اوقات افرادی حرفهای خوبی میزنند اما عمل خوبی ندارند. این مسئله باعث نمیشود که آن حـرف درستی و اهمیت خود را از دست بدهد. مثلا بعضی دکترها که درخصوص بدی سیگار و ضرر آن برای بدن سخن میگویند، اما خودشان سیگار میکشند! آیا این باعث میشود که آن توصیهها درخصوص ضرر سیگار واقعیت نداشته باشد؟ قطعا پاسخ منفی است. اما درخصوص سؤال شما؛ ممکن است برخی افراد حجاب ظاهری داشته باشند ولی همانطور که شما گفتهاید، حیا و نجابت لازم را در کنار حجاب نداشته باشند. خب، این اتفاق خوبی نیست، اما نمیتواند موجب شود که کار خوب و مهمی مانند حجاب خدشهدار شود. حجاب یک حکم دینی است که با دلایل محکم عقلی و فرهنگی همراهی میشود. بنابراین حجاب براساس حـرف برخی افراد ایجاد نشده است که با عمل نادرست آنان خراب شود.
مردها چشمهایشان را ببندند، چرا خانمها باید حجاب داشته باشند؟
یـک مقـدار فکـر کنیـد. بهنظرتـان ایـن ایـده واقعا عملـی اسـت؟ یعنـی ممکـن اسـت کـه همـه مردهـا روزانه در خیابان با چشم بسته رفتوآمد کنند؟ طبیعتا چنیـن چیـزی ممکـن نیسـت. از طـرف دیگـر حجـاب فقـط مخصـوص خانمها نیسـت و آقایـان هم باید قوانین پوشش را رعایت کنند. فقط مدل و ویژگیهای ایـن پوشـش بـا توجـه بـه تفـاوت در ویژگیهای خانمها و آقایـان، متفـاوت اسـت. اگـر بنـا باشـد هرکسی بـا ایـن استدلال، قوانیـن حجـاب را رعایـت نکنـد، فـردا جمعـی از آقایـان هـم ممکن است بدون لباس کافی در خیابانها حضور پیـدا کننـد و مدعـی شـوند کـه چـه اشـکالی دارد، خانمها چشمهایشان را ببندنـد! بنابرایـن رعایـت قوانیـن پوشـش در اجتمـاع بـه نفـع همـه خصوصا خانمهاست. البتـه اسلام بـه مـردان هـم دسـتور کنتـرل چشـم داده اسـت؛ امـا ایـن موضـوع نافـی حفظ حجاب برای بانوان نیست. خداوند در سوره نـور آیـه30 میفرمایند: به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نـگاه بـه نامحرمـان) فروگیرنـد، و عفـاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجـام میدهید آگاه اسـت!
ظاهرا حجاب یعنی حضور بدون تبرج بانوان در جامعه. از طرفی نوجوانان و جوانان به اقتضای فطرت تمایل دارند موردتوجه قرار گیرند (در همه ابعاد)؛ حال چگونه یک دختر جوان میتواند هم از پوششهای شاد (در طرح و رنگ) استفاده کند و هم حضور بدون تبرج داشته باشد؟
از نگاه قرآن انسان موجودی است که از یک سو فطرتی الهی و از سوی دیگر طبیعتی مادی دارد. فرق نگذاشتن بین این دو موجب اشتباه و دور شدن از واقعیت میشود. رعایت حجاب و پذیرش برخی محدودیتها - در مورد لباس، گفتار و رفتار - هماهنگ با فطرت آدمی است و او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون میدارد؛ چون از ایجاد عقدهها و حسرتهایی که زمینهساز طغیان غرایز جنسی، افزایش فساد، تباهی و در نتیجه ایجاد ناامنی اجتماعی در جامعه هستند جلوگیری میکند. پس حجاب محدودیت نیست بلکه مصونیت است و در نتیجه موجب بالا رفتن کرامت و شخصیت حقیقی انسان میشود. و آزادی بدون قید و شرط، هرچند ممکن است به اقتضای طبیعت مادی و ثانوی باشد، اما برخلاف فطرت اولی و باعث عدماحترام به افراد و انهدام ارزشها و کرامت انسانی میشود.
البته اسلام برای اینکه هم به خواست طبیعی زنان پاسخ مثبت دهد و هم آنان و جامعه را از آسیبهای تبرج و بیحجابی مصون بدارد، آشکار کردن آرایش و زینتآلات را در محیط اجتماعی زنانه و محیط خانوادگی که نامحرم وجود ندارد برای زن جایز شمرده است. همچنین پوشیدن لباسهای شاد در محیطهای عمومی که افراد نامحرم حضور دارند درصورتی که از نظر پوشش کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نشود، جایز دانسته شده است. ولی اگر موجب جلبتوجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده شود، منع کرده است. چون علاوه بر مطالبی که بیان کردیم، ممکن است عقدهها و حسرتهایی برای برخی ایجاد کند که زمینهساز طغیان غرایز جنسی، افزایش فساد و تباهی و در نتیجه ایجاد ناامنی اجتماعی شود؛ چنانکه امامصادق(ع) فرمود: «نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی میشود.»
و به همین جهت دین مبین اسلام، اولا استفاده از زینت را برای زنان منع نکرده، بلکه آشکار کردن آن را منع کرده است. و ثانیا آشکار کردن زینت را فقط برای نامحرم حرام دانسته است.
چرا با وجود فساد در سیستمهای دیگر اینقدر روی مسئله حجاب حساسید. چرا جلوی خلافکارها و دزدها را نمیگیرید؟
کار بد هیچکس نمیتواند مجوزی برای کار بد بقیه باشد. اگر این منطق درست باشد، دزدها و اختلاسگرها هم میگویند چرا بهجای برخورد با ما جلوی قاتلها را نمیگیرید، قاتلها میگویند بهجای برخورد با قاتلها، جاسوسها را بگیرید و همینطور میتوان این داستان را ادامه داد. دزدی و خلافکارهای خیلی بدی هستند که حتما باید مسئولان با آن برخورد کنند - که این برخوردها هم انجام میشود و اخبار بخشی از آنها در رسانهها وجود دارد - اما این مسئله باعث نمیشود که زشتی بدحجابی یا بیحجابی کم شود یا نادیده گرفته شود؛ بنابراین همانطور با هر کار بد و غیرقانونی باید مبارزه شود و نمیتوان به بهانه برخورد با یک کار بد از کار زشت دیگری چشمپوشی کرد. همین باحجابها با افراط بیشازحدی که دارند باعث شدند ما از حجاب زده بشویم. وقتی ما را میبینند انگار کافر دیدهاند، همین کارهایشان باعث شـده کــه حـجــاب از چشممان بیفتــد.یکی از اشتباهات بزرگ، حکمهای کلی صادر کردن است. مثلا شما باحجابها، شما بیحجابها، شما روحانیها، شما پزشکها و... حکم کلی صادر کردن در بیشتر اوقات نشاندهنده حـرف زدن بدون فکر است. در مورد سؤال شما هم نمیشود حکم کلی صادر کرد، ممکن است بعضی افراد باحجاب باکسانی که حجاب خود را بهخوبی رعایت نمیکنند، تندی ناحق کنند، همانطور که ممکن است برخی بیحجابها یا بدحجابها، با افراد محجبه و چادری برخورد بد داشته باشند؛ بنابراین نباید یک یا چند برخورد را به همه افراد یک گروه نسبت بدهیم. اما درخصوص حجاب، باید حواسمان باشد که این امر یک حکم الهی و اسلامی است که با بخشی از فرهنگ و تاریخ ما نیز تناسب دارد و زن ایرانی دارای شخصیت و جایگاه برجسته – مثل شاهزادگان و همسران افراد مهم – در تاریخ ایران هم دارای پوششهای سنگین و متین بودهاند که بسیار شبیه حجاب اسلامی است. حال بهنظرتان منطقی است که برخورد بد یک نفر – به هر دلیلی – میتواند نظر ما را نسبت به خداوند یا یک حکم الهی عوض کند؟ طبیعتا پاسخ منفی است. رابطه هر یک از ما با خداوند باید فراتر از هر چیز دیگری باشد و هر اتفاقی در زندگی ما، کوچکتر از آن است که رابطه ما با خداوند عالمیان را دچار خلل کند و زمینه بیاعتنایی به دستورات خداوند و احـکام دینی را فراهم کند. البته در طرف دیگر هم بر همه افراد لازم است اگر فکر میکنند اعتقاد آنها یا شیوه زندگیشان بهتر و مفیدتر است، با زبان خوش و استدلالهای محکم آن را به دیگران عرضه کنند.
من تیپـم را برای دل خودم میزنم نه بقیه، پس نظر ندهید؛ به شما چه ربطی دارد؟
ایـن حــرف درسـتی اسـت ولـی کامـل نیسـت. تیـپ شـما بـه انتخابها و سـلیقه خود شـما مرتبـط اسـت نـه دیگـران، البتـه تـا جایـی کـه بـر دیگـران اثـری نداشـته باشـد. هرکسی میتواند در اتـاق خودش، در منزل خودش، در محیطی که اختصاص بهخودش دارد، مطابـق سـلیقه و علاقهاش لبـاس بپوشـد و بهاصطلاح تیـپ بزنـد. امـا وقتـی کسـی میخواهد وارد کوچه و خیابان و اجتماع شود، دیگر قوانیـن فـرق میکند و پوشـش هـر فـرد بر دیگـران هـم اثـر میگذارد. بنابرایـن نمیتواند هـر طـور کـه دلـش خواسـت بیـرون بیایـد. مثلا در هیـچ کجـای دنیـا قبـول میکنند کـه کسـی کاملا بـدون لبـاس در خیابـان ظاهـر شـود چـون دلـش میخواهد؟ خیـر. در همـه جـای دنیـا قوانیـن پوشـش وجـود دارد؛ فقـط نـوع آن متفـاوت اسـت. بنابرایـن بایـد بیـن پوشـش در محیـط اختصاصـی و اجتماعـی تفـاوت قائــل شـد. یک نکته را هم خوب است در ذهن داشته باشید، هرکسی میتواند سؤالات و شـبهات ذهنـی خود را مطرح کند و درخواست جواب داشته باشد، اما چهبهتر کـه این سؤالها را بـا ادبیـات مناسـب و خوب مطـرح کند.
من حجاب را دوست ندارم و دلم نمیخواهد روسری سرم باشد؛ چرا باید خلاف علاقه خود حجاب را رعایت کنم؟
قوانین اسلامی برای رسیدن به یک زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت از سوی خداوند قرار داده شده است. حجاب نیز یکی از این قوانین است که عمل به آن در اجتماع لازم است. به همین دلیل است که در همه کشورها قوانین پوشش وجود دارد، تنها حـدود آن متفاوت است و طبیعی است با توجه به اینکه اکثریت مطلق مردم کشورمان مسلمان هستند، قوانین اجتماعی ما هم از اسلام گرفته شود. بنابراین رعایت قوانین اجتماعی - حتی اگر مخالف علاقهمان هم باشد - به نفع همه ازجمله خود ماست.