واقعیت دست دوم
عباس جمشیدیفر که زمانی پای ثابت سریالهای کمدی تلویزیونی بود، چند وقتی است که بازی در نقشهای جدی شبکه نمایش خانگی را جدی گرفته و سعی دارد دامنه نقشآفرینیهایش را گسترش بدهد. بازی در نقش پاشا در «کتچرمی» جدیدترین تلاش او در این زمینه است. با اینکه گفته میشود بازیگران کمدی در ایران جدی گرفته نمیشوند و معمولا به بازیگری که نقشی کمدی بازی کرده باشد، هرقدر هم خلاق و مقبول، در جشنواره فجر جایزهای داده نمیشود، اما کافی است همان بازیگر چرخشی به سمت نقشهای جدی داشته باشد تا همه او را برای تواناییاش در ایفای نقشهای جدی و کمدی تحسین کنند. تناقضآمیز است که بازیگران کمدی بعد از ایفای نقشهای جدی تواناییشان در کار کمدی مورد توجه قرار میگیرد. نمونه زیاد است. مهران غفوریان، رضا عطاران، علیرضا خمسه، جواد عزتی، سعید آقاخانی و چند نفر دیگر که به کمدیهایشان شناخته میشدند، آمدند و در نقشی جدی بازی کردند و از دید برخی هم موفق شدند. البته مثال نقض هم بوده؛ مهران مدیری در «درخت گردو» که نقشی جدی را به بدترین شکل ممکن بازی کرد. حالا عباس جمشیدیفر هم قصد دارد پا جای بازیگرانِ «از کمدی به جدی» بگذارد، اما مسئله این است که فقط در نقشهایی شبیه به هم که قشر خاصی را نمایندگی میکنند، ظاهر میشود. گویی چون در این نقشها بازیگر با خیال راحتتری میتواند اغراق کند، انتخابهای جمشیدیفر یا حداقل پیشنهادهایی که به او میشود، صرفا بازی در نقش لمپنها و لاتهاست. یک بازیگر وقتی در نقشهای جدی پذیرفته میشود که بتواند شخصیتهای مختلف از پایگاههای اجتماعی گوناگون با رفتارها و حالات روحی متفاوت را بازی کند. مدام بازی کردن در نقش لاتها و لمپنها کلیشهشدن در نقشی جدی است که دیگر ربطی به توانایی بازیگرِ «از کمدی به جدی» ندارد. بیشتر مناسبات بازار و خوشایند مشتری در این میان تعیینکننده است. برای مثال، نقش جمشیدیفر در «کتچرمی» بیش از اینکه مابهازای بیرونی و واقعی داشته باشد، رونوشتی از نقشهای جدی خود او در فیلمها و سریالهای دیگر است.