چیلوکبافی هنر فصل خوشهبندی
باد لوار همان بالای کلوت نزدیک قبر از ما خداحافظی کرد و رفت به سمت نخلستانها. باید برای یک وزیدن گرم آماده میشد تا شاخههای نخل را نرم کند برای بافتن چیلوک؛ طناب محکمی که خوشههای نارس خرما را با آن میبندند تا موقع برداشت و سنگین شدن خوشهها از خرما، شاخهها نشکنند.
چیلوکبافی خودش یک هنر است؛ هنری که زیر دستان ظریف خانمهای روستا بافته میشود. دختربچهها از کودکی بافتن آن را یاد میگیرند و کل خانواده از این راه امرارمعاش میکنند.
لوار عاشقانه لابهلای نخلها میرقصید. دیگر با هم دوست شده بودیم. اگر تا به حال داخل یک نخلستان خرما نرفتهاید، مشکل است بتوانید تصور کنید که نخلستانهای خرما مثل یک باغ بهشتی، خنک و دلانگیز هستند.
فصل خوشه بندی است و بالارفتن از درخت خرما و بستن خوشهها تبحری خاص میخواهد. مردی بالای یکی از درختان مشغول کار است و شاخههای خشک را با ارهای میبرد و به پایین میاندازد. نهری از میان نخلستان عبور میکند. بلبلهای خرما مشغول نغمهسرایی هستند و ما محو تماشای زیباییهای اینجا شدهایم. دل کندن از این باغ بهشتی سخت است و باید به اقامتگاه بومگردی خانم سلطانی برویم؛ دعوت شدهایم برای یک عصرانه خاص. خرما را داخل دوغ محلی بسیار خوشمزه و طعمدار میریزند و نانداغ تازه از تنور درآمده را هم به آن اضافه میکنند. دیگر چه میخواهید از این خوشمزهتر؟