• پنج شنبه 25 اردیبهشت 1404
  • الْخَمِيس 17 ذی القعده 1446
  • 2025 May 15
پنج شنبه 18 خرداد 1402
کد مطلب : 193830
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/WnmPW
+
-

گفت‌وگوی مناظرین یک امتحان

وظیفه‌ی جورابانه

جورابانه
وظیفه‌ی جورابانه

 سیدسروش طباطبایی‌پور

صندلی‌ها را  در نمازخانه چیده‌اند و بچه‌ها باید برای شرکت در آزمون ریاضی  باید کفش‌های مبارکشان را در بیاورند. وقتی آزمون آغاز شد، دنیای نوجوان‌ها پر از سکوت شد و دنیای جوراب‌ها، پر از هیاهو:

۱. جورارنگی:

دوستان توجه کنید! توجه کنید لطفاً! این‌که رنگ و شکل و قیافه‌‌ی ما با هم فرق دارد، اصلاً مهم نیست. ما جورابیم و وظیفه‌مان پوشاندن پای آدم‌هاست. ما باید دور هم جمع شویم و تنها و تنها به وظیفه‌ی جورابانه‌ی خودمان توجه کنیم. البته در کنار کار اصلی، به یک ریزه‌کاری‌هایی هم دقت کنیم؛ مثلاً نظافت شخصی! البته نمی‌خواهم به جوراب خاصی اشاره کنم، اما بین ما در همین سالن، هستند کسانی که بوی مبارکشان، از فرسنگ‌ها آن‌طرف‌تر هم به‌مشام می‌رسد. بابا این کار درست نیست! مثلاً خیر سرمان، صاحبان ما مشغول شرکت در آزمون ریاضی نیم‌سال دوم هستند. این بو، تمرکز آ‌ن‌ها را به هم می‌زند؛ این کار درست نیست به‌خدا...

2. جورابو:

آقای جورارنگی!‌ این‌قدر تند نرو! اگر منظورت من هستم، داری اشتباه می‌کنی. اول این‌که من بی‌تقصیرم. توی خانه‌، من جزو معدود جوراب‌های موجود و سالم خانه هستم؛ یعنی در خانه‌ی صاحبم، هر کدام از اعضای خانواده که زودتر از خواب بیدار شوند، مرا می‌پوشند. دیروز پدر خانواده، برای انجام کار بانکی، زودتر از بقیه بیدار شد و مرا پوشید. امروز هم پسر خانواده، به بهانه‌ی امتحان ریاضی، باید زودتر از خانه بیرون می‌زد و مرا پوشید. خلاصه من صاحب مشخصی ندارم تا توقع شست‌و‌شو از او داشته باشم. درضمن، بوی بد من، هدیه کفش‌های گندی است که صاحبانم می‌پوشند. تازه باید به من اضافه‌کار هم بدهند...

3. جوراپنج:

وامصیبتا! چه زشت! یعنی تو صاحب مشخصی نداری؟ چه زشت. من صاحبی بسیار متشخص و محترم دارم؛ آن‌قدر که حتی روی ما جوراب‌های شخصی‌اش، شماره هم زده و هر روز هفته، مشخص است که کدام جوراب باید خودش را برای پوشاندن پای صاحبم آماده کند. مثلاً من جوراب پنج‌شنبه‌های او هستم؛ فقط پنج‌شنبه‌ها! یعنی اگر زمین به آسمان برسد و آسمان به زمین، باز هم من فقط پنج‌شنبه‌ها مسئول پوشاندن پای او هستم. مثلاً چند هفته‌ی ‌پیش، جوراب چهارشنبه‌ها، سوراخ شده بود و جناب صاحب هوس کرد مرا بپوشد، اما من آن‌قدر خودم را زیر مبل، مخفی کردم که حتی با دسته‌ی جارو هم نتوانستند به من دست پیدا کنند.

 ۴. جوراساده:

جناب جوراپنج‌! البته مسئولیت‌پذیری جناب‌عالی ستودنی است، اما پس مرام و معرفت چه می‌شود؟ البته من جوراب ساده‌ای هستم، اما معتقدم جوراب‌ها هم به وقت مشقت صاحبشان، حالا دستگیری که نه، اما لااقل پاگیری که می‌توانند بکنند!  که اگر چنین کنند، در وقت پیری و پوسیدگی، احتمالاً  صاحبانشان هوای آن‌ها را خواهند داشت.

5. جوراتابه‌تا:

زهی خیال باطل جناب جوراساده! من در دنیای مرام و معرفت، چیزی برای صاحبم کم نگذاشتم، اما وقتی جفتم، عشقم، پاره‌ی جگرم، روزی کم آورد و تار و پودش از هم پاره شد، او را چون «لبرون‌جیمز» به سمت سبد زباله با حرکت سه‌گام، پرتاب کرد و حالا مرا، در کنار هر لنگه‌جورابی، با عطر و رنگ و طعم‌های متفاوت می‌پوشد. هر چه به صاحبم التماس کردم که من فقط با نیمه‌ی گمشده‌ام در ملأعام ظاهر می‌شوم، به عجز و لابه‌ی من توجهی نکرد. تازه هی جلوی دوست و رفیقش پز می‌داد که من هنجار‌شکنم و امروزی؛ من هنری‌ام و جوراب‌های تابه‌تا می‌پوشم.

6. جوراباکلاس:

دوستان! خجالت بکشید. وسط آزمونی به این مهمی، این همه حرف‌های بیهوده درباره بو و برنگ و سادگی و تابه‌تایی! کمی جوراب‌های باکلاسی باشید و این باکلاسی را به صاحبان خود هم القا کنید. فکر کرده‌اید الکی صاحب من، شاگرد اول کلاس است؟ در پای هر انسان موفقی، یک جوراب موفق قرار گرفته. الآن به حالت پای صاحب من نگاه کنید! ببینید چگونه پای مبارکش را روی پای مبارکش انداخته و مرا جلوی چشمانش قرار داده! اصلاً از لوزی‌ها و دایره‌ها و مثلث‌های من، کلی الهام می‌گیرد تا به سؤال‌های آزمون ریاضی و هندسه، بهتر جواب دهد!

7. جوراسوراخ!

ای بابا! بی‌خیال! عالم جوراب‌ها آن‌قدرها هم که شما فکر می‌کنید، جدی نیست. کمی راحت‌تر باشید. خود را رها کنید. حالا لازم نیست یک جوراب با مرام و موفق و الهام‌بخش برای صاحبتان باشید. همین‌که جوراب هستید، کافی است. مرا ببینید. وقتی سوراخ شدم، ‌کلی غصه خوردم، چون تصور می‌کردم این‌جوری از چشم صاحبم می‌افتم. اما این‌طور نشد. تازه، چشم صاحبم نیز شدم، نفس او هم شدم، گرمابخش و سرمابخشش هم شدم. حتی مرا از چشم بقیه پنهان هم نمی‌کند. دوستان، تلاش کنید مسئولیت جورابی خود را انجام دهید، حالا با سوراخ یا بی‌سوراخ، با بو یا بی‌بو.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید