سیدضیاء هاشمی-رئیس جامعه صنفی تهیهکنندگان
دکترعماد افروغ از معدود انسانهای وارسته یا به قول امروزیها آدمحسابیهای زمانه ما بود و نسبتش با مسائل را حقوق مردم و عدالت تعیین میکرد. در نقد حکمرانی و یادآوری مسئولیت مدیران همواره منتقدی دلسوز، آگاه و زمانشناس بود.
در نخستین دیدار در کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم او را مردی بدون تعارف، صریح و صاحبنظر در حوزه فرهنگ شناختم. در واقع از استانداردهای دوگانه، فقدان سیاستهای شفاف، اعمال سلیقه نابجا و عدمحاکمیت قانون در حوزه فرهنگ گله داشت و همواره آن را بهعنوان مطالبه جدی از دولت پیگیری میکرد. در عین توجه به همه سلایق، پیرو سینمای دارای اندیشه و فکر بود و بهعنوان یک منتقد فرهنگی-اجتماعی بر این باور بود که مدیران بهدنبال فیلمهای نازل، سطحی و در یک کلام بیدردسر هستند؛ مدیران فرهنگی را عافیتطلب و مصلحتگرا میدانست که با انفعال، حوزه فرهنگ و خاصه سینما را از جریانسازی و تأثیر اجتماعی خالی کردهاند.
در دورهای بهعنوان عضو هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر در کنارشان فراوان آموختم؛ به ابعاد مختلف سینما بهعنوان یک کارشناس کاملا مسلط بود و از منظر جامعهشناسانه فیلمهای رسیده را دقیق و موشکافانه نقد میکرد و کاملا بر تأثیر آنها بر جامعه اشراف داشت. تا آن تاریخ ویژگیهای مردی چنین آزاده در بیان و آگاه در موضوع و مسائل را فقط در زندهیاد سیفالله داد دیده بودم و آن روزها دکترافروغ با هیجان ناشی از فهم و درایتش از فیلمها و سینمای ایران میگفت.
او در نقد درونگفتمانی انقلاب اسلامی چنان رسا، شجاعانه و مستدل ورود میکرد که هیچ انسان آزادهای بر انصاف و نیت خیرخواهانهاش لحظهای تردید نمیکرد. دکترافروغ اندیشمندی آزاده و مصلح اجتماعی زمانهای بود که تظاهر، سیاستورزی، نگاه جناحی و حزبی و باندبازی رونق بازارمکارهاش بود. او دردمندانه نظام مسائل حکمرانی را رصد و آگاهانه و از سر خیرخواهی، بدون تعارف و ملاحظات تشریفاتی بیان میکرد. او مصلح اجتماعی مصلحتناپذیری بود که هیچگاه بر سر حقوق مردم و تکالیف حکمران در برقراری عدالت، رفع فساد و فقر و تبعیض، اصلاح ساختار حکمرانی به نفع حاکمیت اراده و قدرت مردم معامله نکرد. توجه و پیادهسازی اندیشه و دیدگاهها و نقدهای ساختاری دکترافروغ در حوزه فرهنگ و هنر، حلقه مفقوده حکمرانی فرهنگی امروز کشور ماست.
اندیشمندی آزاده و دور از تظاهر
در همینه زمینه :