روزگار رفته یوزباشی
معروفترین و زیباترین پاتوق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دهه30
«قهوهخانه یوزباشی» در پشت شمسالعماره، از معروفترین و زیباترین قهوهخانهها و محل تجمع خواص، شاهزادگان و اعیان و اشراف بود که در آنجا به شنیدن شاهنامه و اشعار جدید شاعران مینشستند. این قهوهخانه در سال ۱۳۳۳ برای خودش برو بیایی داشت و پاتوق رجل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بود.
کسبوکار سرفراشان دربار
مؤسس این قهوهخانه حسین اردوخانی یکی از فراشان دربار ناصرالدینشاه و از ورزشکاران و پهلوانان زمان خود بود. بهخاطر خوشخدمتی در دربار شاه، صدفراش را زیر دستش گذاشتند و لقب یوزباشی را پیشکشاش کردند. او 2سال قبل از ترور سلطان صاحبقران بهدست میرزا رضا کرمانی یعنی در سال ۱۲۷۳ شمسی مجبور شد دربار را ترک کند. بعد از این اتفاق بود که تصمیم گرفت کسبوکاری باتوجه به جایگاه و مقامش راه بیندازد. او قهوهخانهای در خیابان جمهوری «شاهآباد سابق» تاسیس کرد و نام «یوزباشی» را بر سردر آن گذاشت. در هرکدام از قهوهخانههای تهران عصر قاجار یک یا چند گروه از اصناف تجمع داشتند. معمولا مشخص بود که چه صنفی در کدام قهوهخانه شهر پاتوق دارد. این امر باعث میشد پیداکردنشان برای سپردن کار به آنها راحتتر باشد. علاوه بر اصناف، گروههایی از لوطیها، شیرهایها، دراویش و... نیز در قهوهخانههای مختلف جمع میشدند. چون این قهوهخانه پشت عمارت شمسالعماره واقع شده بود، اقشار متوسط اداری، درباری و بهاصطلاح سرقشون و اصطبلدار به اینجا میرفتند. از سوی دیگر عموم مشتریان قهوهخانه یوزباشی را عدهای بنا ، معمار ، نقاش و کارگر تشکیل میدادند و به همینخاطر کمکم بعد از دورهای این کافه به پاتوقی برای این صنف تبدیل شد.
باشگاه بنایان و معماران
سهشنبه 12بهمن سال 1333در مجله خواندنیها گزارشی درباره این قهوهخانه منتشر شده بود که خواندش جذاب است: «این قهوهخانه در حقیقت بهصورت باشگاه بنایان،معماران و نقاشان تهران درآمده است.» همچنین درشکهچیها مقابل قهوهخانه میایستادند. به همین دلیل قهوهخانه پاتوق درشکهچیها هم شده بود. قهوهخانه یوزباشی در دورهای نقشی فعال درانتخابات مجلس داشت و خیلی از نمایندگانی که بهدنبال رأی بودند در این پاتوق سخنرانی میکردند. یوزباشی درسال 1332از دنیا رفت و اداره قهوهخانه بهدست شاگردانش افتاد. گویا تا همین چند سال پیش هم فعال بوده، اما اکنون جایش را به یک طلافروشی داده است.
قهوهخانه حاجعلی درویش
کوچکترین قهوهخانه دنیا
قهوهخانه حاجعلی درویش در انتهای یکی از بنبستهای فرعی بازار قرار دارد. این قهوهخانه که بیش از یک قرن از قدمتش میگذرد، کوچکترین قهوهخانه جهان است. شمشیری در سال1297شمسی این قهوهخانه را تاسیس کرد و بعدبه حاج علی درویش فروخت. آوازه کوچکترین چایخانه یا کافه جهان همهجا پیچیده است و توریستهای بسیاری برای دیدنش از کشورها و شهرهای مختلف میآیند تا عکسی به یادگار در آن بیندازند. در این مغازه یک و نیم متری در کنار خوردن چای، اتفاقات بزرگی رخ میدهد از احساس همدلی گرفته تا کمک به همنوع. حاج کاظم، پسر حاج علی درویش است. او درباره گذشته این قهوهخانه میگوید: «پدرم این قهوهخانه را با یک واسطه در سال ۱۳۴۰ از حاج شمشیری خرید. تا دهه ۸۰ هم خودش این قهوهخانه را میگرداند تا اینکه بنده خدا زمین خورد و کمرش شکست. دیگر نتوانست بیاید و بعد از آن شخصا این کار را برعهده گرفتم.» اکنون قهوهخانه درویش، در بازار تاریخی تهران و در راسته بازار زرگرها قرار دارد. با توجه بهخصوصیات و معیارهای میراث ناملموس و همچنین قدمت صدسالهاش، این مغازه کوچک در سال ۹۵ بهعنوان آثار ملی و تاریخی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.
قهوهخانه بابااصغر
ورود معتادان ممنوع!
قدمت قهوهخانه بابا اصغر در خیابان بعثت روبهروی ترمینال جنوب، به 100سال نمیرسد، اما این قهوهخانه هم با توجه به داشتن ویژگیهای مهم قهوهخانههای اصیل و بنام در این صنف حرفی برای گفتن دارد. با وجود اینکه قهوهخانه خیلی کوچک بود، اما صاحب قهوهخانه و مشتریانش اهل خیرات و برکات زیادی در محله و دستگیر افراد بودند. یکی از کارهایی که در قهوهخانه بابا اصغر انجام میدادند، برپایی گلریزان بود و اگر هرکدام از اهالی محل مشکلی داشتند به اینجا میرفتند. اکنون اهالی، این قهوهخانه را به اسم دیزیسرای بابا اصغر میشناسد و قهوهخانه پاتوق کسانی است که برای خوردن یک غذای خوب به این مکان مراجعه میکنند. ورود افراد معتاد به قهوهخانه بابااصغر ممنوع است. در واقع چون فضای قهوهخانه سالم است افراد ناباب بهخودشان اجازه نمیدهند که پای در این قهوهخانه بگذارند.
قهوهخانه حاج غلامعلی
پاتوق رجبعلی خیاط
قهوهخانه بازارچه حاج غلامعلی در ورودی یکی از بازارچههای بسیار قدیمی تهران که در آنجا صابون تهیه میکردند، قرار گرفته بود و از سوی دیگر فاصله چندانی با منزل مسکونی مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نداشت. قهوهخانه حاجغلامعلی ازجمله قهوهخانههای آن دوران بود که در آن طوق نگه داری میشد. هر قهوهخانهای که این طوق را داشت به نوعی پاتوق رجال و داشمشتیها به شمار میرفت. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط هم به قهوهخانه حاج غلامعلی سرمیزد. این قهوهخانه تا سال 1392اُفتان و خیزان به حیات خودش ادامه میداد، اما اکنون قهوهخانه دایر نیست و فعالیتی ندارد.
قهوهخانه لقانطه
قهوه و چای با بستنی اضافه
«لقانطه» نخستین قهوهخانه البته از نوع کافه در ایران است که در خیابان باب همایون در سال 1285شمسی یعنی زمان سلطنت مظفرالدینشاه قاجار فعالیتش را آغاز کرد. گویا فارسیزبانانی که در پاریس تحصیل میکردند، در کافهای به همین اسم جمع میشدند و در ارتباط با مسائل روز بحث و گفتوگو میکردند. به همینخاطر آنها بعد از برگشتشان در تهران کافهای به نام «لقانطه» تاسیس کردند که سالها بعد شعبههای دوم، سوم و چهارم آن هم افتتاح شد. جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» درباره این کافه مینویسد: «در ابتدای این خیابان [باب همایون] کافهای بود بنام «لقانطه» که آنرا مردی بهنام غلامحسینخان لقانطه دایر کرده... بنا بر رسم، زمان چای و قلیان در درجه اول متاع این کافه یا لقانطه یا قهوهخانه بود و قهوه دومین آن که هنوز در اینجا خلاف سایر قهوهخانههای دیگر که در آنها فروش قهوه به کلی از میان رفته بود به طالبان فروخته میشد و در تابستانها انواع شربت مانند شربت بهلیمو، سکنجبین، شربت آلبالو، شربت ریواس و همچنین بستنی و فالوده عرضه میشد. اگرچه این کافه مانند تمام قهوهخانهها از پیش از آفتاب دایر و بعد از دکاکین تمام کسبه تعطیل میگردید اما جوش و جلای آن از دو سه ساعت به غروب مانده تا یکی دو ساعت از شب گذشته بود که اعیان و رجال با اسب و کالسکه، درشکه و اتومبیلهای سواری خود، که این مرکب کمکم و تک و توک زیر پای بزرگان پیدا شده بود، در آنجا تفریح و وقتگذرانی میکردند و کافهای بود تقریبا گرانقیمت که دوبرابر قهوهخانههای دیگر پول میگرفت و به اعیان ، اشراف ، اداریهای ، الامقام ، فرنگدیدهها ، روزنامهنگاران و نویسندگان اختصاص یافته بود.»
قهوهخانه حاج غلامعلی
پاتوق رجبعلی خیاط
قهوهخانه بازارچه حاج غلامعلی در ورودی یکی از بازارچههای بسیار قدیمی تهران که در آنجا صابون تهیه میکردند، قرار گرفته بود و از سوی دیگر فاصله چندانی با منزل مسکونی مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نداشت. قهوهخانه حاجغلامعلی ازجمله قهوهخانههای آن دوران بود که در آن طوق نگه داری میشد. هر قهوهخانهای که این طوق را داشت به نوعی پاتوق رجال و داشمشتیها به شمار میرفت. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط هم به قهوهخانه حاج غلامعلی سرمیزد. این قهوهخانه تا سال 1392اُفتان و خیزان به حیات خودش ادامه میداد، اما اکنون قهوهخانه دایر نیست و فعالیتی ندارد.
قهوهخانه دواتگر
دورهمی قوللرآقاسی، مدّبر و خلیلی
قهوهخانه دواتگر نزدیک امامزاده سیداسماعیل قرار داشت و پاتوق نقاشان قهوهخانهای مانند حسین قوللرآقاسی، مرحوم مدّبر و مرحوم خلیلی بود. برخلاف دیگر قهوهخانههای پایتخت، این قهوهخانه در زیرزمین و صاحب قهوهخانه اکبر دواتگر بود. او علاقه بسیاری به جمعآوری اشیای قدیمی و عتیقه داشت. این قهوهخانه پاتوق «مرحوم بابامشکی»یکی از نوادر روزگار در پیادهکردن نواها و نوحههای تهران قدیم روی دستگاههای آوازی بود. به همینخاطر اغلب نوحههای قدیمی در این قهوهخانه گردآوری شده است.