از هفتکچلون تا رمضون یخی
مقصد دهمین تور تهرانگردی مرکز تهرانشناسی همشهری، قهوهخانههای قدیمی پایتخت بود
ثریا روزبهانی-روزنامهنگار
قهوهخانه در گذشتهای نه چندان دور نهادی سنتی و اجتماعی بود که بسیاری از تعاملات و اتفاقات مهم در آن شکل میگرفت و پاتوق اندیشمندان، ادبا، سخنوران، عیاران و اصناف بود. در این مکان علاوه براینکه اخبار روز رد و بدل میشد دیدگاههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطرح آن زمان را تحلیل و بررسی میکردند. مهمتر از همه گرهگشاییهای بزرگی بود که در این پاتوقهای مردمی رخ میداد. مقصد دهمین تور تهرانگردی مرکز تهرانشناسی همشهری قهوهخانههای نامآشنای پایتخت است که هنوز هم میتوان ردی از گذشته در آنها پیدا کرد. در این تور اردشیر آلعوض، محقق فرهنگ عامه و محمود منیعی تهرانپژوه ما را همراهی کردند.
رسانهای قدیمی
نخستین مقصد، خیابان مولوی، کوچه پیرمرادی است؛ قهوهخانهای که 7 برادر نام آن را در هویت پایتخت ماندگار کردند، اما حالا به رستوران تبدیل شده است. روزگاری یک محله باغ فردوس بود و 7برادر که اهالی روی سرشان قسم میخوردند. منیعی، از جایگاه و نقش قهوهخانهها، روایت میکند: «قهوهخانهها کارکرد رسانهای داشتند و محل تجمع افراد مهم بودند که در آنها نقالی و نقاشی قهوهخانهای هم رونق داشت. در واقع این مکانها مرکز شعر و شاعری بود و به همینخاطر شاعران و هنرمندان متعددی در آنها رفتوآمد میکردند.»
8برادرون
اردشیر آلعوض، تهرانپژوه، در میان هیاهوی مشتریان و گارسنهایی که سفارشها را روی میز مشتری میگذارند، داستان زندگی و کسبوکار این برادران را تعریف میکند: «در تهران قدیم اغلب آدمها را با لقب صدا میکردند. محمد، مهدی، عباس، صفر، شعبان، غلامعلی، احمد و امیر عباسی یا هفتکچلون 8پسر حاج عباسی بودند، اما بهخاطر اینکه در نوجوانی و جوان 7تا از برادرها موهای خودشان را از ته میزدند و در معرکهگیریها شرکت میکردند، به هفتکچلون معروف شدند و این نام روی آنها باقی ماند. »
نامهای پراعتبار
هر کسی نام هفتکچلون حاجعباسی را در بازار میبرد برایش اعتبار میشد. آنطور که قدیمیها تعریف میکنند یکی از جوانان محله که میخواست کار و کاسبی راه بیندازد به بازار میرود و از یکی از کسبه بازار جنس نسیه میخواهد او وقتی میگوید بچهمحل هفتکچلون است آن بازاری قبول میکند ولی آن جوان به قولش عمل نمیکند و آن کاسب سراغ برادرها می آید. آنها نه تنها پول آن کاسب را می پردازند بلکه به آن جوان کمک می کنند تا دوباره کاسبی راه بیندازد ،چون او همه آن پول را خرج مادرش کرده بود.
مدارا با زیردستان و مردم
حوالی رستوران شمشیری در سبزه میدان که میرسیم، محمد منیعی،قهوهخانه حاجشمشیری را یکی از پرمخاطبترین قهوهخانهها میداند و میگوید: «حُسنخلق و خوشرفتاری حاجی شمشیری با طبقات مختلف مردم زبانزد بود و هرگز طبقات محروم جامعه را فراموش نکرد. علاوه بر آن رفتار او با زیردستان و کارکنان خودش نیز بسیار خوب بود بهطوریکه برای کارکنان خود خانه خریده و دستمزد خوبی به آنها میداد. در نتیجه این رفتارها، کارکنان او نیز از جان و دل برایش کار میکردند و حافظ منافع و مطیع دستورات او بودند. »
زور بازو برای دفاع از مظلوم
به حوالی میدان هرندی، قهوهخانه معروف رمضونیخی می رسیم.؛ قهوهخانهای که در گذشته پاتوق چهرههای سرشناس و بزرگانی همچون تختی، طیب و... بود.حاجتقی اسماعیلپور و برادرانش شغلشان یخفروشی بود به همین دلیل به او رمضونیخی هم میگفتند. تقی و حسین، از گردنکلفتهای بنام تهران بودند، اما از زور بازوی خود برای دفاع از مظلوم استفاده میکردند؛ به طوری که هنوز هم، این قهوهخانه مأمن در راهماندهها و کسانی است که برای رفع گرفتاری خود راهی اینجا میشوند.
به قدمت یک قرن
نقاشی بزرگ و قدیمی ای از شاهنامه که با میخ به دیوار وصل شده و تلویزیون سیاه و سفید کوچک با ردیفی از قوریهای قدیمی روی کاشیهای سفید رنگ یکی از دیوارها، جا خوش کرده اند. آلعوض میگوید:« 102سالی میشود که قهوهخانه رمضون یخی راهاندازی شده است. این قهوهخانه پاتوق طیب و طاهر و... بوده و به نوعی گلریزان، از همینجا شروع شد. اینجا پاتوق کارگرانی بود که در همان حوالی کاری برای خود دست و پا کرده بودند. گاهی هم نان و غذای صلواتی یا ارزانقیمت میانشان توزیع میشد.»
آشتیکنان عیاران
گردشگران از دو لنگه در که به حیاط قهوهخانه باز میشود، میگذرند. مقابلشان فضایی است که با کباده و تصاویر کشتیگیران به نام این قهوهخانه آراسته شده است.این بخش برای صاحب قهوهخانه و مشتریان همیشگیاش عزیز است و حرمت دارد. همچنین عکسهای قدیمی لوتیهای تهران مانند طیب، حاجرمضان و حاج عباس روی دیوارهای کاهگلی حیاط رنگ و رویی دیگر به این فضا داده است. قهوهچی قهوهخانه رمضونیخی میگوید: «این عکس مربوط به آشتیکنان رمضونیخی با غلام یکی از 7 برادر هفتکچلون است.»
احیای گنجینههای ماندگار
300-200متر بالاتر از میدان راهآهن ، قهوهخانه «آذری» است؛ قهوهخانهای که شهرداری تهران آن را بازسازی کرده تا با احیای آن هویت این مکانها را مانند گنجینهای گرانبها در تاریخ این شهر ماندگار کند. منیعی در توضیح روایت احیای این قهوهخانه میگوید: « شهرداری سال1371براساس تفاهمنامهای کار بازسازی این قهوهخانه را صفر تا 100 بهعهده میگیرد و تجهیزات لازم را در اختیار قهوهخانه میگذارد. براساس تفاهمنامه قرار بر این بود که هفتهای 2بار در این قهوهخانه به برخی از هنرهای نمایشی و آیینی که مرسوم در قهوهخانهها بوده، پرداخته شود که محقق نشد.»