مهدی فیروزان، مدیرعامل و سردبیر وقت سروش از همکاری با قیصر امینپور روزهای درخشانی را به یاد دارد
او یک نسل را با خودش همراه کرد
حمیدرضا رسولی
اغراق نیست اگر مجله سروش نوجوان را یکی از محبوبترین مجلههای سالهای بعد از انقلاب اسلامی بدانیم؛ نشریه پر و پیمانی که نخستین شمارهاش در فروردینماه سال 1367منتشر شد و در یک بازه زمانی نسبتا کوتاه طیفی از نوجوانان دهه شصتی را با خود همراه کرد. تولد سروش نوجوان را میتوان حاصل درایت مهدی فیروزان، مدیر عامل و سردبیر وقت سروش در آن سالها دانست. او با سپردن صفحه شعر هفتهنامه سروش به مرحوم قیصر امینپور موج تازهای در زمینه شعر و ادبیات به راه انداخت و با استفاده از دانش او، نسل جدیدی از نویسندگان و شاعران را به جامعه ادبی مملکت معرفی کرد. فیروزان که سالهاست بهعنوان موسس و مدیرعامل شهر کتاب فعالیت میکند، از انتشارات سروش فاصله گرفته اما خاطره دوستی و همکاری با قیصر امینپور را از یاد نبرده و خاطراتی از سالهای فعالیت مرحوم امینپور با سروش هفتگی و تولد مجله سروش نوجوان نقل میکند که خواندنی است.
قیصر امینپور سالها بهعنوان سردبیر مجله سروش نوجوان فعالیت کرد و لا به لای کار در این مجله وارد عرصه شعر و ترانه شد. آشنایی شما با قیصر امینپور چگونه رقم خورد؟
مرحوم قیصر امینپور فعالیت مطبوعاتیاش را با کار در هفتهنامه سروش شروع کرد. ما قبل از شروع همکاری یکسری گفتوگوهای دوجانبه داشتیم که این گفتوگوها خیلی روی من اثر مثبت گذاشت و میتوانم بگویم تحتتأثیر دانش و اطلاعات قیصر امینپور درباره شعر و ادبیات قرار گرفتم. او در آن سالها که به گمانم تابستان سال1361بود خیلی جوان بهنظر میرسید و در ابتدای راه اندیشهورزی قرار داشت اما از روحیه معلمی برخوردار بود. آن روزها علاوه بر دانش، روحیه معلمی را در وجودش قوی دیدم و به این نتیجه رسیدم که با همین روحیه و عشق و علاقهای که به شعر و ادبیات دارد، میتواند علاقهمندان به فرهنگ و شعر و ادبیات را سر ذوق بیاورد. بعد از آن گفتوگوهای دو نفره از او خواهش کردم مسئولیت بررسی آثار جوانان و نوجوانانی را که اشعار و قطعههای هفتگیشان را برای سروش هفتگی میفرستادند برعهده بگیرد.
پس مرحوم قیصر امینپور کارش را در صفحه شعر سروش هفتگی شروع کرد.
همینطور است. قیصر امینپور مطالعات عمیقی درباره شعر و ادبیات داشت و بدون اغراق میگویم که همه شاعران جوان مملکت را به خوبی میشناخت. من هم به این نتیجه رسیدم که او بهترین گزینه برای مدیریت صفحه شعر هفتهنامه سروش است و انصافا هم کارش را بینظیر انجام داد. علاوه بر این یک صفحه دیگری هم به نام «جوانهها» داشتیم که آن را هم به برادر عزیرم قیصر امینپور سپردیم. تصور من این است که او با علم و تجربه و ذوق هنری و روحیه معلمیاش کار را
به خوبی پیش برد.
نتیجه کار هم شگفتانگیز بود و قیصر با همین صفحه شعر هفتهنامه سروش، مجموعهای از شاعران جوان مملکت را با خودش همراه کرد. اینطور نیست؟
بعد از مدت نسبتا کوتاهی بسیاری از شاعران جوان و نوجوان از طریق نامه و تلفن با آقای امینپور ارتباط برقرار کردند. او از همین طریق بسیاری از استعدادها را در سروش هفتگی کشف کرد و پرورش داد. من هم بابت همکاری با آقای امینپور خیالم راحت بود و صفحات او ازجمله صفحاتی بود که هیچ وقت بهعنوان سردبیر نگاه نمیکردم.
همین محبوبیت روزافزون صفحه شعر مجله هفتگی سروش در میان مردم بهویژه جوانان و نوجوانان باعث شد مجله سروش نوجوان را منتشر کنید؟
همکاری ما با آقای امینپور ادامه داشت تا اینکه در سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری اختلاف نظراتی پیش آمد و افرادی که در حوزه فرهنگ و بهطور مشخص در زمینه تولید محتوای ادبی مثل شعر، داستان و خاطره فعالیت میکردند، مورد بیمهری قرار گرفتند و به همکاریشان با حوزه هنری خاتمه دادند. یک روز مرحوم قیصر امینپور به دفتر من آمد و گفت چنین اتفاقی افتاده است. من هم به او گفتم مدتهاست به انتشار یک مجله نوجوانانه فکر میکنم و درباره این طرح مطالعه کردهام و تصورم این است که با کمک افرادی مثل آقایان عموزاده خلیلی، بیوک ملکی که از حوزه هنری جدا شدهاند میتوانیم این ایده را عملی کنیم. از آقای امینپور خواستم این افراد را دعوت کند و یک جلسهای با هم داشته باشیم. از آنجا که من با آثار این افراد آشنا بودم جلسهمان خیلی کوتاه بود و در کمترین زمان ممکن به این نتیجه رسیدیم که کارمان را شروع کنیم. اینگونه بود که مجله سروش نوجوان متولد شد.
افرادی مثل قیصر امینپور، فریدون عموزاده خلیلی و بیوک ملکی هر کدام برای خودشان وزنهای بودند. برای انتخاب سردبیر چه چارهای اندیشیده شد؟
سروش نوجوان عملا با دعوت مرحوم قیصر امینپور از دوستانش شکل گرفت اما برای شروع کار مسئولیت سردبیری به فریدون عموزاده خلیلی واگذار شد و آقای امینپور عضو هیأت تحریریه بود. خب آن موقع اینگونه تقسیم پستها و مسئولیتها رسم نبود. یک مجموعهای کار را دست میگرفتند و حین کار حد و مرزی برای کسی تعیین نمیشد. آقای امینپور در شعر و ادبیات تخصص داشت و معلمی این کار را بلد و ممکن بود در یکی از شمارهها همه کارها ازجمله مسئولیت دبیری را انجام بدهد. آن روزها یک روحیه خوب همکاری دستهجمعی وجود داشت که این روزها کمتر دیده میشود. سروش نوجوان حاصل کار دستهجمعی آقایان و خانمهایی بود که بهکار دسته جمعی اعتقاد داشتند.
در صفحه نخست مجله سروش نوجوان قیصر امینپور با نوجوانها حرف میزد و رابطه دوستانهای بین او و مخاطبان مجله برقرار بود. فعالیت در این صفحه انتخاب خودش بود یا شورای سردبیری به این نتیجه رسید که او برای مدیریت این صفحه ساخته شده است؟
آقای امینپور همین کار را در مجله سروش هفتگی انجام میداد با این تفاوت که در سروش نوجوان با مخاطب دقیقتری سر و کار داشت. در سروش هفتگی ممکن بود یک فرد 40ساله اشعار و قطعههای ادبیاش را ارسال کند و آقای امینپور باید آنها را تصحیح و تکمیل میکرد تا به قول معروف قوام پیدا کند اما در سروش نوجوان عموما نوجوانها آثارشان را برای او میفرستادند و بسیاری از آنها بعدها به نویسندگان سروش نوجوان تبدیل شدند. الان من خیلی از متخصصان حوزه ادبیات و هنر کودک و نوجوان را میشناسم که آن موقع مطالبشان را برای سروش نوجوان میفرستادند و آقایان امینپور، عموزاده و ملکی به مطالب آنها قوام میبخشیدند تا چاپ شود؛ یعنی یک کارگاهی بود که با صفحات مجله شکل میگرفت و قیصر امینپور به اتفاق سایر دوستان در این کارگاه تخصصی آموزش میدادند.
به اعتقاد خیلیها «شعر نوجوان» با مجله سروش نوجوان و تلاشهای شخص قیصر امینپور شکل گرفت. بهعنوان سردبیر و مدیر مسئول مجله سروش فکر میکنید این ادعای درستی است؟
این بستر را قیصر امینپور به اتفاق سایر دوستانش مهیا کرد و میتواند ادعای درستی باشد. روحیه معلمی قیصر امینپور به صفحات شعر نوجوان مجله هویت داد و این رویداد بزرگ را در تاریخ شعر و ادبیات ممکلت رقم زد. کمتر کسی میداند که بسیاری از شاعران ممکلت از دل همان صفحات به جامعه فرهنگی و ادبی معرفی شدند و قیصر امینپور یک نسل جدید را با خودش همراه کرد. او با همان روحیه معلمی که داشت بعدها بهعنوان استاد در دانشگاه تدریس کرد و آنجا هم موفق بود.
درباره جدایی قیصر امینپور از انتشارات سروش هم حرفهای زیادی وجود داشت. برخی میگفتند او بهدلیل مشغلههای روزمره از سروش نوجوان فاصله گرفت و برخی دیگر معتقد بودند او را از مجموعه سروش کنار گذاشتند. ماجرای جدایی او از سروش نوجوان چه بود؟
تا سال 1373و قبل از استعفای من، قیصر امینپور در مجموعه انتشارات سروش فعالیت میکرد. هنگام جدایی آقای امینپور من در آن مجموعه نبودم و هیچ وقت هم دلیل پایان همکاریاش را پیگیری نکردم اما مسلما بعد از دوره مدیریتی من، افرادی با دیدگاههای دیگری در مجموعه سروش مستقر شدند و طبیعتا آن افراد با امثال قیصر امینپور و عموزاده خلیلی نمیتوانستند کار کنند. کش و قوسها برای هر دوطرف آزاردهنده بود و کار به جایی رسید که دوستان کار را رها کردند و عطای ادامه همکاری را به لقایش بخشیدند.
مجله سروش نوجوان را تا آخرین روزهای انتشار دنبال میکردید؟
پیگیر نبودم چون معتقدم زبامی که برخاست مشکل نشیند....