• پنج شنبه 11 دی 1404
  • الْخَمِيس 12 رجب 1447
  • 2026 Jan 01
پنج شنبه 11 دی 1404
کد مطلب : 270115
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/AP1gj
+
-

روایتی از بندگی و بزرگ‌منشی سردار در کتاب «میهمان حبیب»

کسی که هیچ‌وقت برای خودش تبلیغ نکرد

کسی که هیچ‌وقت برای خودش تبلیغ نکرد

ریحانه مرتضوی

نویسنده کتاب «میهمان حبیب» خود را در میان انبوه قلم‌‌به‌دستان میدان، همچون پیرزن کلاف‌فروشی می‌داند که در صف خریداران یوسف ایستاده بود؛ نه ادعای نویسندگی دارد، نه داعیه‌ای جز عشق. رضا شاعری، مؤلف این اثر 60صفحه‌ای که به همت «نشر قدر ولایت» روانه بازار کتاب شده، می‌گوید: «هیچ نبوده و نیستم؛ فقط به حاج‌قاسم عشق داشته‌ام و به قدر وسع و توان خود کاری را انجام داده‌ام.» اما همین کار به ظاهر کوچک، دریچه‌ای به دنیایی از کرامت و خاطرات ناگفته از سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی گشوده است؛ دنیایی که شناختش نه تنها مخاطب‌ که حتی نویسنده را نیز متحول کرده: «شناخت بیشتر من به جزئیات شخصیت حاج‌قاسم موجب رشد و توسعه خودم شده است.» در ادامه بخش‌هایی از صحبت‌های شاعری که 2کتاب «غریبه‌ای در شهر» و «میهمان حبیب» را برای سردار سلیمانی به رشته تحریر درآورده می‌خوانیم.

حبیب؛ نام جهادی سردار
عنوان کتاب، کلیدی است که به قلب هویت جهادی سردار می‌زند. «حبیب» نامی است که همرزمان در سال‌های دفاع‌مقدس و پس از آن در محور مقاومت ایشان را خطاب می‌کردند؛ نام این کتاب از بیان شهید هادی طارمی، محافظ سردار، اقتباس شده که در سوریه وقتی سردار حاج کمیل کهنسال می‌خواسته حاج‌قاسم را ببیند در پاسخ به سؤال یکی از محافظان می‌گوید، «میهمان حبیب» است و حالا این نام بر صدر کتابی نشسته که 3روایت به هم‌تنیده را در خود جای داده: خاطرات سردار حاج‌مرتضی حاج‌باقری از روزهای حضورش در گردان تخریب لشکر ۴۱ثارالله(ع)، روایتی از حاج‌مصطفی عرب‌نژاد در فضای آسمان و هواپیما و سرانجام، خاطرات سیدحسن جوان نسل سومی، مترجم عربی فرماندهان ‌ همراه با سردار کمیل کهنسال از روزهای پرالتهاب آزادسازی بوکمال است. این سه‌گانه، تصویری چندبُعدی از سرداری ترسیم می‌کند که در زمین و آسمان و در میدان‌های گوناگون، همواره «حبیب» بود.

شرط سردار برای سخنرانی: خط‌کشی نکنید
معرفت و مردمداری‌ سردار سلیمانی در مواجهه با طبقات مختلف جامعه به وضوح دیده می‌شد؛ از بوسه بر پیشانی خبرنگاران تا شرط عجیبی که برای سخنرانی در دانشگاه گذاشت. زمانی که از او دعوت شد تا در کرمان برای دانشجویان سخنرانی کند، شرطش این بود: «نگویید فقط حزب‌اللهی‌ها بیایند؛ خط‌کشی نکنید. اتفاقا باید همه آزاد باشند و هرکسی خواست بیاید. اگر با این شرط موافقید، من برای این جوان‌ها می‌آیم.» او نمی‌خواست کسی «فیلتر» شود؛ هرکس می‌آمد، از خود او بود. این نگاه فراگیر و بی‌حاشیه، تجلی بزرگ روحی بود که مرزهای تنگ گروهی و جناحی را درنوردیده بود.

سبک زندگی: زیست بی‌آلایش بدون تبلیغ
اما آنچه در پسِ این روایت‌های تاریخی می‌درخشد، سبک زندگی ساده و بی‌آلایشی است که به آن تأکید داشتم. کسی که هیچ‌وقت برای خودش تبلیغ نکرد. این زیست خالصانه، ریشه مهر بی‌شمار مردمی است که دل در گرو او بستند؛‌سرداری که می‌توانست پس از سال‌ها جنگ و فرماندهی، به آغوش آرامش پناه ببرد، اما ‌ ‌زندگی در دل آتش و ناامنی را برگزید تا امنیت را برای دیگران به ارمغان آورد.

بازگرداندن دل‌های جداافتاده به آغوش میهن
پیش از ایستادگی در برابر داعش، این گذشت در جای دیگری نیز جلوه‌گر شده بود: در سال‌های پرتنش جنوب شرق کشور. سردار سلیمانی در آن دوران، نه‌تنها با اقدامات امنیتی که با گفت‌وگو، درایت و شخصیتی کاریزماتیک، بسیاری از کسانی را که به دلایلی از دامن کشور جدا شده بودند، به آغوش میهن بازگرداند. مستند «قاسم‌آباد» گواهی است بر اینکه چگونه برای این افراد به قول نظامی‌ها «تأمین» ایجاد شد؛ زمین و امکاناتی فراهم آمد تا زندگی‌ای نو، دور از حاشیه‌های امنیتی آغاز کنند. این رویکرد انسانی، از درخشان‌ترین فصل‌های مدیریتی سردار به شمار می‌رود.

عطش سیری‌ناپذیر به مطالعه
ویژگی بارز دیگر سردار که ‌ لابه‌لای خاطرات کتاب به آن اشاره کردم، عطش سیری‌ناپذیر سردار به مطالعه بود. حتی در میان مأموریت‌های سخت، کتاب همراهش بود. نمی‌دانم تاکنون منتشر شده یا نه اما ان‌شاءالله خانواده شهید بزرگوار فهرستی از کتاب‌های مورد علاقه سردار را با مردم به اشتراک بگذارند؛ گنجینه‌ای که بی‌تردید برای نسل جویای معرفت، راهگشا خواهد بود.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید