علیرضا مجمع|
6روز کمتر مانده. اما از همین حالا انگار ثانیهها به شمارش افتاده، نه روزها. روزها حکم ثانیههای طولانی را دارد. پشت هر ثانیه انگار برای ما شعف غریبی وجود دارد که میخواهیم بنشینیم به تماشای یک ضیافت یک ماهه، چند روز بیشتر البته. از حالا دارم مرور میکنم تاریخ گذشته جامجهانی را. تاریخی که پر از زندگی است. پر از حس خوب مبارزه. پر از نگاههای خیره به جام طلایی. جامجهانی هیچوقت از مد نمیافتد، حتی اگر ایتالیا نباشد. جامجهانی زمین مبارزه مردانی است که بهشت را برای خود معنا کنند؛ در دوهافتایم جهنمی.
برای نسل من جامجهانی از دهه80 شروع شد. قبلش را در تصاویر تلویزیونی دیدهایم. از 1966 که جامجهانی جدی شد. یاشین را بیشتر از عکسهایش در خاطر داریم تا فیلم بازیهایش حتی، شوت سنگین بکن باوئر به دروازه شوروی فقط یک ثانیه است. از جامجهانی 1966 تنها بازی فینال کاملا با جزییات در خاطرهها مانده. خدا توفیق بهراماف را بیامرزد واقعا. اشتباهش باعث شد جام را بابی مور بغل کند. هر چه آلمانها فریاد زدند که توپ از خط رد نشده، توی کت داور نرفت. اشتباه است دیگر. الان اگر بود تکنولوژی خط دروازه به درد ژرمنها میخورد. «افسوس، تکنولوژی دیر پیشرفت میکند.» *
سال 1970 پایان ژول ریمه؛ چند تصویر باقی مانده است. کتف شکسته قیصر در بازی نیمهنهایی با آتزوری که با بانداژ سفید تا آخر دو نیمه اضافی بازی را تمام کرد. باخت اما شکست نخورد. کسی نیست که برزیل 70 را شایسته قهرمانی نداند. تصویر پله روی دوش کارلوس آلبرتو شاید ماندگارترین تصویر آن جام باشد.
از دهمین جامجهانی باله کرایف و یارانش بدجوری توی ذهن ما از تصاویر مانده است. حتی اگر قیصر و کل ارتش آلمان نگذارند دست نارنجیها به جامجهانی بخورد، همان اولین ضربه فینال مونیخ کافی بود تا فوروارد ترکهای لالهها بیاید در قلب ما. تنها 15پاس کافی بود تا توپ به کرایف برسد و انفجار آغاز شود. افتادن کرایف در باکس جریمه چارهای نداشت جز یک ضربه پنالتی. هلندیها در یکونیم دقیقه ابتدایی کاری کردند که سالها بعد بارسای گواردیولا و بایرن هاینکس و اسپانیای دلبوسکه و آلمان یواخیم لو آن روش را کامل کردند. هلند74 زمانی تیکی تاکا اجرا کرد که اصلا تیکی تاکا مد نبود. کرایف با همان تک حضورش در جامجهانی رفت در قاب تمام تاریخ.
ثانیههای آخر است. قرار است در این دوهافتایم جهنمی، در این یک ماهه بنویسیم از اتفاقاتی که شاید چندان به چشم نیاید. شاید خارج از قالب حاشیههای مرسوم. شاید از جنس همان ثبت لحظههای ماندگار قبل. نفسها به شماره افتاده است. زمانی که داور بازی اول روسیه-عربستان سوت بزند شاید این تپش آرام بگیرد. ایران ما هم در این ضیافت هست. هر چند با اما و اگر. هر چند با حرف و حدیث. تیم کیروش را خواهیم دید. جمعه اولین دیدار با تیمی است که کمتر از 25 هزار نفر برای بدرقهاش به استادیوم رفتند. چرا؟ فردا و روزهای دیگر شاید برسیم به این چرایی.
*نقل به مضمون؛ دیالوگی از فیلم «سینما پارادیزو»
شنبه 19 خرداد 1397
کد مطلب :
18926
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/PM4z
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved