همزمان با جنگ اوکراین و تنش لفظی میان چین و آمریکا بهنظر میرسد که شاهد پررنگشدن خطوط دوباره تقسیمبندی میان جبهه غرب و شرق در نظام بینالملل هستیم. با این حال اکونومیست در گزارشی نوشته است که حداقل 4میلیارد نفر یا بیش از نیمی از جمعیت جهان در بیش از 100کشور زندگی میکنند که نمیخواهند در هیچ طرفی از جبهه درگیریها میان شرق و غرب قرار گیرند. براساس این گزارش، کشورهای غیرمتمایل به حضور در ائتلافهای بینالمللی شرق و غرب در واقع همان کشورهای «غیرمتعهد» هستند که با پررنگشدن مرزهای سیاسی جهانی، نقش و جایگاه آنها نیز در نظم جهانی اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
اکونومیست نوشته که کشورهایی مانند هند و عربستان سعودی در حال انجام تعاملاتی هستند که از شکاف شرق و غرب عبور کنند. آنها میخواهند حرف بیشتری در امور جهانی داشته باشند و هرگز علاقهای ندارند که بهعنوان یک بلوک سیاسی متعلق به غرب یا شرق عمل کنند.
براساس گزارش اکونومیست، کشورهای غیرمتعهد در افزایش قیمت نفت به بیش از 80دلار، تامین زنجیره جهانی تولید کالا یا حتی چشمانداز صلح در اوکراین حرفی برای گفتن دارند و بخشی از معادلات جهانی به شمار میروند. این در حالی است که همزمان چین و غرب برای اعمال نفوذ بر این کشورها در حال رقابت هستند و هرکدام از آنها تلاش میکنند تا غیرمتعهدها را در ائتلاف خود داشته باشند.
کشورهای غیرمتعهد دارای تاریخ پرفراز و نشیبی بودهاند. غیرمتعهدها در دهه1950 اتحاد کشورهای در حال توسعه را که بهدنبال استقلال عمل در میانه تنشهای فزاینده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بودند، تشکیل دادند. در طول دهههای بعد جنبش غیرمتعهدها به یک ائتلاف بزرگ و ضدآمریکایی تبدیل شد، اما این ائتلاف همواره فاقد انسجام، نفوذ سیاسی کافی و عضویت دائمی در شورای امنیت سازمان ملل بود. ائتلاف غیرمتعهدها در دهههای گذشته همچنین نتوانست وزن اقتصادی تعیینکنندهای بهعنوان یک ائتلاف یکپارچه با سیاستهای اقتصادی همسو و مشترک بهدست آورد و اختلاف قدرت مالی اعضای آن با هم بسیار زیاد بود.
در حال حاضر نیز بهنظر میرسد که کشورهای غیرمتعهد اگرچه علاقهای به وابستگی صرف به یکی از دو بلوک شرق یا غرب در نظم جهانی ندارند، اما این کشورها هنوز با بسیاری از مشکلات مشابه جنبش غیرمتعهدها در قرن گذشته روبهرو هستند. کشورهای غیرمتعهد در حال حاضر برای انسجام داخلی و عملکردن بهعنوان یک بلوک یکدست دارای اشتراکات کمی هستند. کشورهایی مانند برزیل و هند با پادشاهی ثروتمند مانند قطر دارای منافع بسیار متفاوتی هستند. کشورهای غیرمتعهد همچنین در بازار فناوریها از نیمهرساناها گرفته تا تسلیحات، به غرب، چین و یا روسیه اتکا دارند.
با وجود عدمانسجام داخلی، اما دستکم گرفتن وزن غیرمتعهدها از سوی قدرتهای جهانی اشتباه است، چون بهطور کلی نفوذ اقتصادی غیرمتعهدها در حال افزایش است. 25 اقتصاد بزرگ غیرمتعهد، اقتصادهایی هستند که روسیه را تحریم نکردهاند یا گفتهاند مایلند در رقابت میان چین و آمریکا بیطرف باقی بمانند. 100کشور غیرمتعهد در تنش تازه جهانی، در دهه1990 سهم 11درصدی از تولید ناخالص داخلی جهانی داشتهاند اما سهم آنها اکنون به 18درصد رسیده که این میزان رشد در مجموع بیشتر از اتحادیه اروپا بوده است.
از سوی دیگر، رویکرد غیرمتعهدها به روابط جهانی براساس تمایل به توسعه ملی شکل گرفته و گرایشی به جهانیشدن ندارند. از مکزیک گرفته تا اندونزی، آنها میخواهند آزادانه با هر دو طرف بلوک سیاست جهانی تجارت کنند و از کسب سود و منافع ملی خود بهرهمند شوند. آنها اعتماد کمی به نهادهای بینالمللی تحت رهبری آمریکا مانند سازمان ملل یا صندوق بینالمللی پول دارند و نظم غربی را در وضعیت بینظمی و زوال میبینند. همچنین غیرمتعهدها اگرچه اغلب مستقل عمل میکنند، اما همزمان بهدنبال فعالیت در چارچوب ائتلافهایی مانند اوپک هستند. غیرمتعهدها همچنین دارای اهداف بلندپروازانهای هستند. ازجمله هند در فناوری بهدنبال صادرات خدمات دیجیتال است و ترکیه در تسلیحات دفاعی ازجمله هواپیماهای بدون سرنشین بهدنبال بازارهای جدید است. در این وضعیت، غرب نمیتواند بهراحتی وزن و جایگاه غیرمتعهدها را نادیده بگیرد.
احیای «غیرمتعهدها» در نظام بینالملل
بیش از 100کشور جهان تمایلی به پیوستن به هیچیک از بلوکهای شرق و غرب ندارند
در همینه زمینه :