قصهها، بیان ماوراءالطبیعه دورانکهن هستند
گفتوگو با محمدعلی علومی، نویسنده، اسطورهشناس و پژوهشگر درباره کتاب اخیرش «قصه اساطیر»
علیالله سلیمی- روزنامهنگار
محمدعلی علومی، نویسنده، اسطورهشناس، پژوهشگر و طنزپرداز متولد ۱۶فروردین۱۳۴۰ در شهر بم استان کرمان است.
وی که فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است، در بخش داستاننویسی آثاری با عناوین «ظلمات»، «داستانهای غریب، مردمان عادی»(مجموعه داستان)، «گذر از کوه کبود»(رمان)، «سوگ مغان» (رمان)، «خانه کوچک» (رمان)، «شاهنشاه در کوچه دلگشا»( وقایعنگاری و ایضا سیاهبازی) ، «آذرستان»(رمان) و «پریباد»(رمان) را در کارنامه خود دارد. بخش دیگری از فعالیتهای ادبی استاد علومی در حوزههای طنز و پژوهش است که در این بخش هم آثاری مانند «طنز در آمریکا» (جلد اول) با داستانهایی از طنزنویسان مشهور آمریکا مانند مارک تواین، ویلیام سارویان، جیمز تربر، ارسکین کالدول، به همراه نقد و بررسی آنها، «طنز در مثنوی مولاناجلالالدین»، «انواع طنز در گلستان سعدی»، «طنز و شیوههای داستانی در بوستان»، «طنز در دوره پهلوی با نقد و بررسی آثار طنزنویسان آن زمان»، «طنز ایران از مشروطه به بعد» (جلد اول)، «بررسی انواع طنز در خارستان، اثر حکیم قاسمی کرمانی»، «داستان طنز جدید در ایران» و «قصه اساطیر» در کارنامه ادبی این نویسنده طنزپرداز و پژوهشگر معاصر ثبت شده است. به بهانه انتشار کتاب«قصه اساطیر» با محمدعلی علومی گفتوگو کردهایم.
آیا قصههای ایرانی صرفا برای سرگرمی گفته شده یا معنای دیگری پشت آنها نهفته است؟
این آثار بههیچوجه برای سرگرمی نیستند؛ افرادی مانند شاملو، تصور میکردند که این قصهها جهت ستایش جوانمردی، پهلوانی و قهرمانی است. درحالیکه این قصهها، منابع حکمت دوره خود در ایران را بیان کردهاند. به همین جهت است که شیخ شهابالدین سهروردی، جان خود را بر سر حکمت ایران باستان، مشهور به «حکمت خسروانی» یا «حکمت نوریه» گذاشت.
مگر قصهها چه منابع حکمتی داشتند؟
زمانی که آریاییها وارد فلات ایران شدند، با اقوامی مواجه بودند که بسیار تمدنهای قدرتمند و فرهنگهای قوی داشتند. از آن جمله، تمدن شوش که دامنهاش تا حدود جنوب شرقی و غربی ایران را فرا میگرفت؛ تمدن شهر سوخته، تمدن اطراف رود نیل، تمدن شهداد که نخستین پرچم مسی جهان در آن کشف شده است. تمدنهای شمال کاسپینها و تمدن لولوبی که نیاکان لرهای کنونی هستند و همه تمدنها و فرهنگهای قوی داشتند. در شاهنامه هم آمده است که دیوها به ایرانیان40 نوع خط آموختند. به همین جهت هنوز ما دیوان، دبیر و دیوار میگوییم. در ادوار گذشته گفته شده و میشود که همه کلمات ریشه در کلمه «دیو» دارد.
این تمدنها چطور بر قصهها تأثیر گذاشتند؟
در واقع، ما چند منبع قدرتمند در قصههای ایرانی داریم؛ اول: اساطیر بابل، دوم: اسطورههای معاصر و یونان است و جوانترین قصهها در دوره ساسانیان شکل گرفت که «تیریشت» و «آبانیشت» را بیان میکنند. علتش هم این است که ایران در منطقه نیمه خشک و بیابانی جهان قرار دارد و به همین علت، آناهیتا و ستاره تیر که هر دو مرتبط با آب هستند، نزد نیاکان ما اهمیت فراوانی داشتند.
آیا این قصهها، همان حکمت هستند؟
قصهها بیان اسطورهها هستند؛ با این تفاوت که اسطورهها، زمان و مکان مشخصی داشتند. اما قصهها را همه جا و در هر زمانی میتوانستند تعریف کنند. بهعبارت بهتر، قصهها همان بیان ماوراءالطبیعه دورانهای کهن محسوب میشوند.
آیا «هزار و یک شب» هم در این قالب میگنجد؟
«هزار و یک شب» موضوع متفاوتی دارد. طوری که براساس کتاب الفهرست، نوشته محمدابناسحاقابن ندیم که حدود بیش از هزار سال قبل نوشته شده، در دوره هخامنشیان و اشکانیان کتاب محبوبی نزد ایرانیان موجود بوده که آن را «هزار افسان» مینامیدند و افسانه در ایران باستان، حکم اسطوره در زمان معاصر را دارد. نخستین حکایتهای هزار و یک شب، عینا بیان اساطیر قدرتمند بینالنهرین است؛ به طوری که نه در کلیت، بلکه در اجزا هم آن اسطورهها بیان شدهاند. علتش هم این بود که بینالنهرین زودتر از ملتهای دیگر وارد مرحله تمدن شده بود. البته این نکته هم قابل توجه است که بابلیها، حامل باورهای سومریها بودند و سومریها هم نیکان خود را از هفت کوه آن سوی شرق و سرزمین ارته میدانستند. این سرزمین به وضوح دلالت بر مکانی در ایران دارد و باید منتظر ماند تا باستانشناسان «ارته» را کشف کنند.
آیا هزار و یک شب و افسانهها، تنها بر اساطیر بابل اکتفا کرده اند؟
نه، در زمان هخامنشیان ما با تمدنهای بسیار پیشرفتهای مثل مصریها و یونانیها مواجه شدیم. حکمت و اساطیر این دو سرزمین هم بر نیاکان ما تأثیرگذار بودند. مثلا اسطوره ایزیس و اوزیریس؛ همچنین باورهای مصری راجع به جهان دیگری، وارد باورها و قصههای ایرانی شده و نیز اسطوره یونانی آفرودیت مانند باورهای مصری مورد استقبال نیاکان ما قرار گرفته و این ها غیر از اسطورههای مشترک ایرانی و هندی است.
مکث
کتاب قصه اساطیر
کتاب قصه اساطیر (بررسی و توضیح هزار و یک شب و قصههای ایرانی براساس مبانی اسطورهها) اثر محمدعلی علومی از سوی نشر آموت در تهران منتشر شده است. درباره این کتاب میتوان گفت؛ حکایت، داستان، قصه و افسانه همه تعابیر و اصطلاحاتی هستند که در ادبیات کهن، سابقه و کارکرد بسیاری داشتهاند و همواره ارتباط گسترده و ژرفی میان افسانهها و اساطیر برپا و جاری بوده است. موضوع اصلی کتاب «قصه اساطیر» تطبیق، بررسی و تحلیل افسانههای ایرانی با مبانی اساطیری است و از «هزار افسان» دوران هخامنشیان و اشکانیان که منبع اصلی «هزار و یک شب» است تا افسانههای رایج در فرهنگ مردم را در برمیگیرد؛ از هزار و یک شبی که به عقیده بورخس، بزرگترین داستانها در تمام زمانهاست و مظهر درآمیختگی رمز و نماد با عاطفه، تفکر و تخیل انسان است تا قصههای عامیانهای که به زبان ساده و رایج روزگار، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و سنت شفاهی قصهگویی (نقالی) را پدید آوردهاند. قسمت اول کتاب قصه اساطیر، به بررسی هزارویک شب و تحلیل و بررسی تطبیقی آن با اسطورههای بین النهرین میپردازد. نویسنده در این قسمت، ردپای اساطیر را در داستانها پیمیگیرد. در بعضی از قسمتها متن داستان با اسطوره، تطابقی حیرتانگیز دارد. در اساطیر بینالنهرین بر این باور بودند که جهان را دریایی بزرگ احاطه کرده است و چه بسا بیان دریا در این بخش از داستان، ارجاع اساطیری داشته باشد؛ در قسمت دوم، قصههای ایرانی و مبانی اساطیری با مقدمهای بر آن نقل و بررسی میشود. پس از آن پیوستهای کتاب شامل مقاله استاد علی اصغر حکمت در شناخت هزار و یک شب، مقالهای از دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور و امیر حسین آریانپور است. همچنین در پیوست چهارم، رمزها در سفر خروج به وسیله محمدعلی علومی، بررسی شده و پیوست پنجم هم شامل تصاویر و نشانهای اساطیر است؛ اثر حاضر با فهرست منابع و نشریات به پایان میرسد.