اداره پست در روزگاری نه چندان دور در آستانه سال نو شلوغ و پر رفتوآمد بود
مرسوله: کارتهای تبریک نوروزی
زهرا بلندی- روزنامهنگار
اداره پست اولیه تهران که در خیابان امامخمینی(ره) قرار داشت در این وقت از سال با نزدیک شدن به سال نو مانند دوزندگیها و شیرینیفروشیها شلوغترین روزهای خود را میگذراند. ساختمان اداره پست تهران قدیم که امروزه به ساختمان موزه ارتباطات معروف است در خیابان امام خمینی(ره)، سردرباغ ملی قرار دارد و در دوره پهلوی اول بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ هجری شمسی با معماری «نیکولای مارکوف» ساخته شده است. ساختمانی که سال۱۳۷۹ با شماره ثبت ۳۵۰۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، روزگاری قبل از اینکه اداره پست مرکزی به چهارراه لشکر منتقل شود، این وقت از سال پرمشغلهترین روزهایش را میگذراند. «نصرالله حدادی»، تهرانشناس، شلوغی اداره پست در روزهای پایانی سال را اینگونه توصیف میکند: «وقتی میخواستی در نزدیکی ایام عید از میدان توپخانه رد شوی، اداره پست مملو از کسانی بود که برای ارسال بستههای پستی صف کشیده بودند. آن زمان رسم بود که در آستانه سال نو، مردم به مناسبت عید نوروز برای یکدیگر کارت تبریک بفرستند. خودروهای حملکننده نامه و کارت هرساعت یکبار میآمدند و انبوهی از کارتهای تبریک را به نقاط مختلف میبردند. جعبههای پستی شهری، شهرستان و خارجه در خیابانها قرار داشت که روزی ۲ تا ۳ مرتبه توسط مأموران پست خالی میشدند. در این میان برخی افراد با نام میرزابنویس یا نامهنویس هم در دادگستری، بالاتر از چهارراهگلوبندک، مینشستند تا اگر کسی سواد نداشت نوشتن نامه برای بستگان و دوستانش را به آنها بسپارد. این شلوغی حتی تا سوم و چهارم نوروز هم ادامه داشت.»حدادی ادامه میدهد: «در آن زمان وسیله ارتباطی ۳چیز بود؛ تلفن، تلگراف و نامه. تلفن که زیاد در دسترس افراد نبود. تلگراف هم خیلی گران بود، چراکه در تلگراف براساس کلمه از فرد پول دریافت میشد و نامه گزینهای بود که برای جمعیت غالب مردم مناسب بود.» علاوه بر نامه، یکی از ارسالیهای مهم مردم در روزهای نزدیک به عید نوروز، کارت پستال بود.حدادی میگوید: «از وقتی اداره پست آمد، واردات کارتهای فرنگی به ایران هم زیاد شد و حتی فروشگاههایی در خیابان ناصرخسرو، مثل فروشگاه برادران کاشانی که کارتپستالهای فرنگی را میفروختند، مردم را ترغیب میکردند تا برای تبریک عید نوروز برای یکدیگر کارت پستال پست کنند.»
نخستین خیابان تهران
ثریا روزبهانی- روزنامهنگار
خیابان ناصریه نخستین معبری است که در دوره قاجار ساخته شد و بهنظر میرسد نام این خیابان هم برگرفته از اسم ناصرالدینشاه است. امروز این خیابان به نام ناصرخسرو شناخته میشود. خیابان ناصریه از میدان توپخانه آغاز، به میدان شمسالعماره و از آنجا با یک منحنی که عرض آن نیز نصف میشد، به سهراه مسجد امامخمینی(ره) کنونی میرسید. در روزهای نخست ساخت خیابان در ۲طرف آن درخت کاشتند و پای درختان آب نهر جاری بود، اما دارالخلافهنشینان، درختان را بهخاطر هیزمها میبریدند. این خیابان از معدود معابری است که نام نخستینها را یدک میکشد؛ نخستین بنای مرتفع شهر تهران یعنی شمسالعماره، نخستین مرکز آموزشی کلاسیک(دارالفنون)، نخستین چاپخانه(دارالطباعه خاص علمیه)، نخستین کتابفروشی(قبل از آنکه خیابان انقلاب، مرکز بورس کتاب باشد) و... در این خیابان قرار دارد. نصرالله حدادی تهرانشناس درباره تاریخچه این خیابان میگوید: «در دوره فتحعلیشاه ساختمانهای گوناگونی در بافت شهری اطراف ناصرخسرو ازجمله ساختمان مسجد شاه و مدرسه مروی ساخته شد و کمکم بازار مروی در همسایگی آن شکل گرفت. از آنجا که خیابان ناصریه یکی از خیابانهای مهم دوره قاجار بوده، خانههای خیلی از درباریان در آن قرار داشت که از آن جمله میتوان به خانه امامجمعه اشاره کرد که در کوچهای به همین نام قرار دارد.» بهگفته حدادی، امینحضور متصدی امور احتسابیه یا همان شهرداری کنونی در سال۱۲۵۰ شمسی موظف شد تا این خیابان را تکمیل کند. او بعد از نصب پایه چراغهای چدنی و کاشت درخت در این خیابان، دری هم برای دارالفنون از سمت خیابان ناصریه باز کرد تا به رونق و آبادانی بیشتر آن کمک کند. همین مسئله باعث شد تا دانشجویان و استادان رفتوآمد زیادی در خیابان ناصریه داشته باشند.
«داور» با تشر رضاشاه تریاک خورد و مُرد
رضا نیکنام- روزنامهنگار
«داور» نام خیابانی است که کاخ دادگستری(وزارت عدلیه) در محدوده منطقه۱۲ و در ناحیه مرکزی تهران قدیم بر آن مشرف است.
جالب اینکه داور نامی است که «سیدحسن تقیزاده» معروف، به «علیاکبرخان» داد؛ کسی که بعد از ۱۰سال اقامت و تحصیل در ژنو، وزارت عدلیه(دادگستری) پهلوی اول به او سپرده شد. از این پس بود که او به «داور» مشهور شد. علیاکبرخان داور در سال۱۳۰۵ وارد دولت رضا شاه شد و از ایدئولوگهای همراه با پهلوی اول برای نوسازی ایران و ورود به عصر جدید بعد از قاجاریه بود.
این جمله داور معرف افکار و فعالیتهای سیاسی او در تاسیس پادشاهی پهلوی بود: «باید کسی را پیدا کرد که به ضرب شلاق ایران را تربیت کند.»
او ۵۱سال عمر کرد و در ۲۱بهمن سال۱۳۱۵ شمسی و زمانی که (بعد از چندین سال عهدهداری وزارت عدلیه) ریاست وزارت مالیه (دارایی) را برعهده گرفت، اما در کسب درآمد برای دولت ناکام ماند. از اینرو، رضاشاه به او تشر سنگینی زد و «علیاکبرخان» خودش را در منزل شخصی در تجریش با خوردن تریاک کشت.
او به پدر بوروکراسی ایران شهرت داشت و در نیم قرنی که زیست و همه مقامهایی که در این دوران بهدستآورد، هیچکس به اندازه جسارت و جاهطلبی او مشهور نشد. خصلت و ویژگیهایی که به مزاج رضاشاه خوش نمیآمد و همین، ناقوس مرگ را برای او بهصدا درآورد.
مصدق اینجا محاکمه شد!
پریسا نوری- روزنامهنگار
باغ وسیعی در شمالشرق تهران و محدوده خیابان پاسداران جاخوش کرده که درختهای نسبتاً بلندی دارد و عمارتهای قاجاری با سقفهای شیروانی پوسیده آن هنوز نفس میکشند.
باغ و عمارتی که به دستور ناصرالدینشاه ساخته شد و کاخ ییلاقی سلطنتآباد نام گرفت، سالهاست بهعنوان پادگان ۰۶ در اختیار ارتش است و در سالهای اخیر توافقاتی بین شهرداری و ارتش برای تبدیل کاربری آن انجام شده است.
در دوره قاجار مهمترین رویدادی که در این کاخ انجام شد، تاجگذاری احمدشاه بود. یکی دیگر از وقایعی که به این عمارت ارزش و هویت تاریخی داد، محاکمه دکتر مصدق بود. ماجرا از این قرار بود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد، مصدق مدتی در باشگاه افسران زندانی بود و بعد، او را به کاخ سلطنتآباد بردند و در تالار آیینه محاکمهاش کردند. داستان دادگاه مصدق، از پاییز سال کودتا در این ساختمان آغاز شد؛ مصدق در زندان کاخ سلطنتآباد بازپرسی شد و همینجا هم دادگاه نظامیاش را برپا کردند.دادگاه مصدق در تالار آیینه کاخ سلطنتآباد و در ۳۵جلسه برگزار شد. اتهامات مصدق پرتعداد بود، اما در یک جمله خلاصه میشد، تلاش برای برهم زدن اساس سلطنت. دادگاه بدوی مصدق روز ۳۰ آذرماه پس از ۳۵ جلسه تمام شد و پیش از آنکه هیأترئیسه برای رأی به شور بروند، نامه محمدرضاشاه در دادگاه قرائت شد مبنی بر اینکه شاه به پاس خدمت در ملی کردن صنعت نفت از حق خصوصی خود علیه مصدق صرفنظر کرده است. مصدق برآشفته اعتراض کرد: «عفو برای خطاکاران است، من خیانتی به مملکت نکردهام و احتیاجی به صرفنظر شاه و عفو ندارم.»
ساخت پل در آستانه بازیهای آسیایی
مریم باقرپور- روزنامهنگار
وقتی طهران هنوز تهران نشده بود، ترددها آنقدر راحت بود که نیازی به ساخت بزرگراه و پل روگذر و زیرگذر نبود، اما در گذر زمان و با افزایش خودروهای جورواجور در شهر، پلها هم یکییکی از راه رسیدند. ماجرای ساخت نخستین بزرگراهها و پلها در تهران به دیماه سال۱۳۴۶ میرسد. روزگاری که ایران در نشست نمایندگان کمیته المپیک آسیا در بانکوک بر رقبای خود پیروز و میزبان هفتمین دوره بازیهای آسیایی شد. یک سال بعد هم که طرح تفصیلی تهران به تصویب رسید و قرار شد بزرگراههایی برای پایتخت ساخته شود تا نهتنها تردد در شهر روان شود، بلکه جابهجایی ورزشکاران شرکتکننده در مسابقات هم آسان باشد. سال۱۳۴۹ ساخت ۳بزرگراه در ۳نقطه شهر با نامهای بزرگراه ایوبی (شیخفضلالله نوری)، بزرگراه شاهنشاهی(مدرس) و بزرگراه پارکوی(شهید چمران) همزمان آغاز شد. این ۳بزرگراه نخستین بزرگراههای تهران بود. ساخت بزرگراه شیخفضلالله نوری(ایوبی) به خیابان ستارخان که رسید طرح ساخت پل بزرگراهی بر فراز یک خیابان در تهران مطرح شد تا پل تاج(پل ستارخان فعلی) عنوان نخستین سازه موقت پایتخت را بهخود بگیرد. این پل ۲۸مرداد۱۳۵۳ پیش از شروع بازیهای آسیایی آماده بهرهبرداری شد و هفدهم مرداد روزنامه اطلاعات خبر آن را منتشر کرد و نوشت: «ساختمان پل تاج در غرب تهران پایان یافت. این دومین گذرگاه در غرب تهران است که تلاقی را در بزرگراه پر رفتوآمد از میان برمیدارد. پل درست در پرخطرترین منطقه محل تلاقی ساخته شده است.» سال۹۰، وقتی متولیان شهری از پس ترافیک کلافهکننده پل برنیامدند برای افزایش عرض پل، تغییرات قابلتوجهی را در ظاهر آن بهوجود آوردند.
بهترین قصههای تاریخی تهران جایزه میگیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، به انعکاس روایتهای خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیتها و نامداران، خیابانها و گذرها، واقعههای تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق دارد؛ با عکسهای بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصهها و ماجراهای پس پشت این عکسها. شما هم میتوانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکسها و قصههایی را که برای ما ارسال میکنید با نام خودتان منتشر و به شما «همشهریان همراه» هدیهای تقدیم میکند.
نشانی و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵