مراقب این علائم در خود باشید
محسن مهدیان-مدیرعامل
در آرامش و با طمأنینه به درون خود رجوع کنیم و ببینیم امروز ذهنمان مشغول چه خبرهایی بوده است و این خبرها چه میزان اهمیت دارند. حالا به این چند سوال فکر کنیم:
یکم. آیا هر خبر مثبتی را با یک برداشت تلخ و منفی بازنمایی میکنیم؟
مثلا خبر توافق با یک کشور همسایه را شنیدیم و بعد در رقابت حزبی و جناحی این دولت و آن دولت آنرا روایت کردیم؟ یا اینکه خبر کمک ایران به مردم زلزلهزده ترکیه وسوریه را شنیدیم و آنرا با این ادعا که از کمک به زلزله خوی کم گذاشتند مورد انتقاد قرار دادیم؟
دوم. آیا در کنار هر خبر مثبتی دنبال یک خبر حاشیهای و منفی هستیم؟
مثلا خبر آبگیری دریاچه ارومیه را بعد از سالها شنیدیم و با ادعاهایی شبیه اینکه تامین این آب به معنی خشککردن جای دیگری است این خبر را نادیده گرفتیم؟ و یا خبر پادرمیانی چین در توافق ایران و عربستان را رها کردیم و روی کافر بودن چین متوقف شدیم؟
سوم. آیا از آن دستهایم که خبر منفی را چندین برابر بزرگنمایی میکنیم و به نظام تعمیم میدهیم؟ مثلا خبر مسمومیت را میشنویم و آنرا پروژه نظام برای محدودکردن دختران تلقی میکنیم؟ یا خبر برخورد غلط یک لباسشخصی با متهم را به حساب دستگاه نظمیه و امنیه کشور میگذاریم؟
چهارم. آیا اصلا میتوانیم خبرهای مثبت را ببینیم؟
مثلا خبر رفع مشکل آب شرب بوشهر با طرح آبشیرینکن را شنیدیم؟ یا خبر افتتاح فاز14 پالایشگاه پارسجنوبی به عنوان ایرانیترین فاز این مجتمع گازی را دیدیم؟ یا پروژه آبرسانی به کردستان و حل مشکل آب خوزستان با پروژه غدیر موردتوجهمان بود؟
پنجم. آیا در کنار اخبار منفی خبرهای مثبت در همان حوزه را میبینیم؟
مثلا اخبار مهاجرت را رصد می کنیم اما بازگشت 2700 نخبه و حل 300 مساله اصلی کشور توسط آنها را پیگیری نمیکنیم؟ یا اینکه خبر دلار 60 هزار تومانی بیتابمان میکند و زمین و زمان را در آن مقصر میدانیم اما سقوط دلار را خیالی و غیر واقعی میبینیم و حواله می دهیم به نقاط موهوم؟
ششم و بدتر اینکه نعمت ها و داشتههایمان را به تمسخر میگیریم؟
مثالش بماند.
هفتم. آیا اعتماد بهنفس بیان خبرهای خوب را داریم؟
مثلا خبر توزیع کالابرگ و بازگشت قیمت کالاهای اساسی به سال 1400 را دیدیم و نگفتیم؟ آیا کشف لیتیوم به عنوان یک دستاورد علمی جدید در حوزه انرژی و یا تولید موشک هایپرسونیک را دیدیم و حاضر نشدیم آن را توزیع کنیم؟
هشتم و سوال آخر؛ آیا به شنیدن اشکالات و ضعفهای دشمنانمان بیتمایلیم؟
مثلا اگر از مابخواهند درباره شکستن پروژه ایران هراسی آمریکا در منطقه و شکست پروژه براندازی ایران توسط غرب سه خط بنویسیم، برایمان میسر هست؟ اساسا تمایل داریم؟
اگر این نشانه ها را در خود داریم حتما به بیماری خودخوارپنداری گرفتاریم. مهم نیست این بیماری را چه صدا میزنیم. مثلا ممکن است اسم خود را آرمانخواه بگذاریم اما این آرمانخواهی که بیاعتنا به واقعیت ها و دارایی های یک ملت است افسانه ای توهمی وخیال انگیز بیش نیست.
نام این بیماری، مازوخیسم سیاسی است. متاسفانه باید بگویم رسانههای سادیسمی ضدانقلاب که از تحقیر ملت ایران لذت میبرند روی مازوخیستهای داخلی که از تحقیرشدن لذت میبرند حساب ویژه باز کردهاند.
اما درمان:
این 3 دسته عامل را مراقبت کنید:
الف. مراقبت کنیم رقابتهای سیاسی و جناحی باعث نشود موفقیتها را نبینیم.
ب. مراقبت کنیم سیاهنماییهای رسانهای که صرفا برای کاسبی لایک و دیدهشدن است، گرفتار بدبینیمان نکند.
ج. مراقبت کنیم پروژه یاس افکنی دشمن باعث نشود واقعیتهای امیدآفرین را نبینیم و یا گرفتار بزرگنمایی خطاها شویم.