نقش اشتباهات داخلی در شکلگیری نگاه ارتجاعی
محمد خدادی-معاون سابق مطبوعاتی وزیر ارشاد
واقعیت موضوع، بحران جریان محتوا در افکارعمومی است که با چالش بزرگی روبهروست. رسانه ماهیت خود را بازتعریف کرده؛ یعنی هر کسی که ابزاری بهعنوان تلفن همراه داشته و فرصت استفاده یا سوءاستفاده از آن را دارد، امروز رسانهدار است. در چنین فضایی رسانههایی شکل گرفتهاند که کارکرد القایی دارند. متولیان جریان القایی در حوزه رسانه، ماهیت، هدف، زیرساخت، محتوا و ابزار و هزینهای سنگین را برای ماموریت سیاسی استفاده میکنند که عمدتا هم جریان امنیتی متولی اصلی آن است و قرار است سیاهسفید یا برعکس عمل کند؛ اصولا هدف، تغییر نگاه مخاطب در ماموریت محوله است. ازاینرو، کارکرد رسانهای ندارند.
در این فرایند، نقش و ماهیت رسانه تخریبی و با رویکرد سیاهنمایی طراحی شده است که عمدتا شاهد وقوع آن در جریان رسانهای غرب هستیم. این جریان هر نقطه قوت و توانایی را با شگردهای رسانهای سیاهنمایی کرده و آن را تبدیل به نقطه ضعف میکند. عدد از نظر جریان رسانهای القایی کاملا وارونه نشان داده میشود. بهعنوان نمونه، در تحولات اخیر کشور، در رصدهایی که انجام شد 35خبر از دیوارنویسی و شعاردادن از سوی یک رسانه القایی منتشر اما، تنها یک خبر از حادثه حمله به شاهچراغ و شهادت 15نفر در این حمله منتشر شد. ارزشهای خبری در نحوه پوشش این دو خبر در قالب هیچ استاندارد رسانهای قابل بررسی نیست، اما در این رسانهها که بهدنبال سیاهنمایی و ایجاد جنگ روانی در جامعه هستند، رعایت این استانداردها در اولویت نیست.
از سوی دیگر، در نقد باید مهارت داشت. اولا در ورود به موضوع باید نقاط مثبت را از منفی جدا کرد. هنگامی که از آداب نقد صحبت میشود، حرف ما نگاه همهسویهنگر به موضوع است. نمیشود رسانهای جهتگیری نداشته باشد. اما رسانههای حرفهای برای اینکه مطالبشان در نگاه مخاطب ارزش افزوده پیدا کند، هر دو بعد یک موضوع را بیان میکنند. ما عموما مهارت این کار را نداریم و هنگامی که وارد محتوا میشویم، هنگامی که به نقد میرسیم، نقد ما تخریب میشود؛ چراکه هیچ نقطه مثبتی را پیدا نمیکند.
مشکل دیگر ما قبل از رسانه است. یعنی تریبونداران ما نگاهشان به مسائل اعلام حداکثری و اقدام حداقلی است. مسئولان ما باید واقعبینانه اظهارنظرکنند و مشکلات و کمبودها را بهدرستی تبیین و آن را بیان کنند. معتقدم نگاه واقعبینانه یعنی نگاه انقلابی- نگاهی که برگرفته از انقلاب باشد دنبال تغییر است و تغییر را هم به رسمیت میشناسد، کاستیها را قبول میکند و خیلی راحت میگوید مسیر ما انقلاب است و ذات انقلاب نیز نیاز به تلاش برای اصلاح دارد نه اینکه با وعده و بدون طرح واقعیات تلاش کند امید واهی ایجاد کند - دلایل خود را تبیین کرده و مسیر را برای مردم تشریح میکند و دنبال شریکسازی مردم در این مسیر است.
واقعیت این است که نباید انتظارات مردم را به 100رساند چراکه اگر چنین کنیم و 98درصد انتظارات را برآورده کنیم، 2درصد باقیمانده ضعف دانسته میشود درحالیکه اگر انتظارات را 30درصد و 32درصد نتیجه دهد، این سبب رضایتمندی میشود. هنگامی که دستاوردهای انقلاب را نگاه میکنیم، در هر شاخصی که وارد میشویم و هر مولفهای را میبینیم، رو به جلو حرکت کردهایم و بهترین برندها و بالاترین تخصصها را داریم و تولیداتمان رقابتپذیر و باکیفیت است، اما چرا جامعه ما را باور نمیکند؟
در هیچ کشوری در دنیا این همه اظهارنظر از طرف مسئولان در ردههای مختلف بیان نمیشود؛ آنهم افرادی که اصولا نسبت آنها با موضوعی که اظهارنظر میکنند، این میزان غیرمرتبط نیست. این مسئله هم جامعه را دچار شک و تردید میکند هم خوراک به جریان رسانهای امنیتی خارج از کشور میدهد. 2نمونه را بیان میکنم: وقتی یک نماینده در استیضاح یک وزیر میگوید 5400فرزند مسئول در خارج کشور زندگی میکند، این جای سؤال است که منبع این خبر چیست و کدام مرجع آن را تأیید کرده است - اصلا مگر ما 5400مدیر ارشد در کشور داریم؟ مگر کشور چندتا وزیر، استاندار و معاون وزیر دارد که 5400فرزند آنها در خارج زندگی کنند؟ تازه حالا به فرض اینکه فرزند یک مقام درخارج تحصیل کند، چه مشکلی دارد - اما موضوع این است که ما علیه یک دولت خواستیم موضع بگیریم. از هر موضوعی استفاده کردهایم، الان شده بحران و تبدیل به چالش نزد افکار عمومی شده است. یا گفته میشود 90هزار میلیارد در فولاد مبارکه اختلاس شده است. بعد معلوم میشود اصلا این حرف از اساس خلاف واقع بوده است.
90درصد موضوعاتی که جریان خارجی از آن سوءاستفاده میکند تا از آن علیه کشور سیاهنمایی کند و مشکلات کشور را به شکل افراطی و ارتجاعی به نمایش بگذارد، از داخل کشور تامین میشود و برای پایاندادن به این وضعیت تریبونداران در مورد همه موضوعات حرف نزنند و صرفا در موضع تخصصی خود حرف بزنند. در ارائه اطلاعات نیز باید به شکل چندبعدی به موضوعات توجه کرد تا دچار بیان ارتجاعی مشکلات از سوی دیگران نشویم و بتوانیم به شکل انقلابی مشکلات را بیان کنیم و برای آن چارهجویی کنیم. رسانههای دولتی را هم محدود و تلاش کنیم رسانههای بخش خصوصی تقویت شوند تا محتوای آنها نزد افکارعمومی تأثیرگذار باشد.