• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 14 اسفند 1401
کد مطلب : 187164
+
-

خانه‌های لوکس و ناکامی در جهاد تبیین

دریچه
خانه‌های لوکس و ناکامی در جهاد تبیین

سعید احدیان؛ دستیار رئیس مجلس شورای اسلامی

حداقل بیش از یک‌سال است که رهبر انقلاب با کلیدواژه جهاد تبیین بر ضرورت روشنگری برای افکارعمومی در برابر فضاسازی دشمن تأکید و اخیرا در بیانات‌شان از خروجی رسانه‌ای به روش‌های مختلف انتقاد کرده‌اند. ماجراهای اخیر بر همگان روشن کرد که ما عملا در جهاد تبیین موفق نبوده‌ایم؛ به‌گونه‌ای که فاصله زیادی بین ادراک جامعه و واقعیت‌ها وجود دارد، اما دلایل این ناکامی چیست؟
تحلیل جامع در این‌باره را به مجالی دیگر موکول می‌کنم و امروز صرفا به یکی از دلایل بسیار مؤثر و شاید مؤثرترین دلیل این ناکامی با توصیف یک مصداق اشاره می‌کنم.
ابتدا اجازه دهید مروری داشته باشم بر ماجرای مالیات بر خانه‌های لوکس که ظرف مدت کمتر از یک روز تبدیل شد به یکی از دغدغه‌های عدالت‌خواهانه بخش قابل‌توجهی از جامعه با این تصور که چه نشسته‌اید که مجلس، پولدارها را از مالیات بر خانه‌های لوکس معاف کرد و عدالت را در نظام اسلامی به فنا داد، اما برای اینکه بتوانیم این مصداق را که مکررا در فضای رسانه‌ها در حال تکرار است، توضیح دهیم، باید کمی دقیق‌تر واقعیت صحنه را تبیین کنیم:
1-اصل ایجاد مالیات بر خانه‌های گران‌قیمت توسط مجلس یازدهم از سال1399 ایجاد شده بود. چگونه مجلسی که خودش ایجاد‌کننده مالیات بر خانه‌های لوکس است با یک مصوبه تبدیل می‌شود به مجلس ضدعدالت؟! چرا منتقدین انقلابی در کنار نقدشان به این مسئله اشاره‌ای نکردند؟
2-عملکرد این بند در سال‌های گذشته نزدیک به صفر بود؛ به‌گونه‌ای که حتی آیین‌نامه‌های اجرایی آن به‌تازگی به تصویب هیأت وزیران رسیده است؛ یعنی کسی نه سؤال و نه مطالبه کرد که در سال‌های گذشته بر سر این مصوبه چه آمده است. شاید زمینه اجرایی شدن آن نیست! یعنی اگر مجلس به مصوبه‌ای که خود قبلا تصویب کرده، اما اجرایی نشده، رأی نداد، می‌شود عدالت‌ستیز؟
3- با توجه به تورم بیش از اندازه در کشور در شهرهایی مثل تهران آیا عدد 20میلیارد تومان مصداق خانه لوکس محسوب می‌شود یا خیر؟ اگر مثلا فردی با حقوق بازنشستگی در موقعیت مکانی خاصی از قدیم منزلی داشته است و تورم در طول چندسال ارزش این خانه را به بالای 20میلیارد رسانده، آیا این منزل به‌اصطلاح کلنگی، مصداق خانه لوکس محسوب می‌شود؟ و اگر مجلس بر این اساس با این بند مخالفت کرده است، آیا به معنای رأی دادن به نفع علی کریمی‌هاست؟
4-از همه اینها مهم‌تر رئیس مجلس در همان جلسه به‌دلیل ابهامات، تبصره مربوطه را برای اصلاح ارجاع داد به کمیسیون تلفیق، اما عمده رسانه‌ها یا فعالان رسانه‌ای منتقد، عامدانه یا از سرناآگاهی به این مسئله اشاره نکردند و فقط تصمیم مجلس را زیرضرب بردند؛ درحالی‌که براساس این ارجاع، مصوبه نهایی نشده بود و احتمال اصلاح وجود داشت. رسانه ملی هم یک گزارش مبسوط علیه تصمیم نمایندگان هم در 20:30 و هم در اخبار 21 کار کرد و گفت‌وگوی ویژه را هم به آن اختصاص داد؛ بدون اینکه به این مسئله اشاره کند.
5-چند روز بعد با اصلاح کمیسیون تلفیق، مالیات خانه‌های لوکس دوباره با شروط نوشتن آیین‌نامه توسط دولت و اضافه شدن بندی اصلاحی تصویب شد. عمده رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای منتقد در برابر این تصمیم جدید مجلس سکوت اختیار کردند و گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. صدا و سیما هم که در گزارشی اشتباه عمل کرده بود، صرفا در حد یک خبر به تصویب مالیات بر خانه‌های لوکس اشاره کرد و گزارشی درمورد بازکردن گره ذهنی که در مردم ایجاد کرده بود، پخش نکرد.
6-همه اینها را یک طرف بگذارید و فرض کنید که مجلس یک اشتباه در تصویب این مصوبه انجام داده باشد چرا از سوی جریان رسانه‌ای معتقد به انقلاب ازجمله صدا‌وسیما این همه تصمیمات خوبی که توسط دولت و مجلس در لایحه و مصوبات نهایی وجود دارد، مورد توجه و تصویرسازی قرار نمی‌گیرد؟
آیا کل دولت و مجلس همین یک تصمیم را در بودجه گرفته‌اند؟ کاری که صدا‌وسیما انجام می‌دهد صرفا اطلاع‌رسانی تصمیمات مجلس است؛ بدون اینکه  نقاط قوت لایحه دولت یا تصمیمات مجلس گزارش‌های روشن کار کند و همین اتفاق هم توسط جریان رسانه‌ای جریان انقلاب در حال تکرار است.
خود را جای افکار عمومی بگذارید. از این لایحه مفصل دولت و مصوبات مجلس که 3شیفت احکام مختلف را تصویب می‌کنند، جز اخبار پراکنده، فقط خبر ناقص و با تحلیل نادرست خانه‌های لوکس در ذهن مردم تصویر شده است. چرا باید این مردم نسبت به سال آینده کشورشان خوش‌بین باشند؟ اصلا معتقد به نقد نکردن نیستم؛ چراکه نقد را مقدمه اصلاح اشکالات دستگاه‌ها و ضرورتی برای اعتبار رسانه برای تأثیرگذاری بر ذهن مخاطب می‌دانم و معتقدم متأسفانه رسانه‌های انقلاب امروز به‌دلیل ملاحظات مختلف به اندازه لازم نقد دلسوزانه نمی‌کنند، اما مسئله این است که اولا این نقد باید دقیق و از سر دلسوزی و نه مچ‌گیری باشد، ثانیا باید نقاط قوت در کنار نقد با صدای بلندتر گفته شود و ثالثا اگر اصلاحی صورت گرفت از آن استقبال کند. آنچه ذکر شد مشتی است نمونه خروار. این مسئله در بسیاری اقدامات دولت یا مجلس یا قوه قضاییه و دیگر دستگاه‌های دیگر هم وجود دارد؛ ریشه آن هم برمی‌گردد به 3مسئله:
اول، نقص دستگاه‌ها در ارائه اطلاعات درست به رسانه، دوم، غفلت و ساختار نادرست برخی رسانه‌ها و سوم، داشتن نگاه سیاسی و رقابتی به مسائل. هر رسانه یا فردی ممکن است براساس هرکدام از این دلایل دچار خطا شود، اما نکته این است که این مسئله فراگیر است و جریان رسانه‌ای انقلاب نسبت به نقاط قوت خود کم بسامد و نسبت به اشکالات احتمالی خود پربسامد است؛ مخصوصا جایی که نگاه‌های سیاسی پررنگ‌تر می‌شود.
جریان انقلاب تا راهبرد خودش را بر 3اصل تمرکز بر نقاط قوت، نقد دلسوزانه نقاط منفی و استقبال از اصلاح تصمیم نگذارد، همچنان نخواهد توانست در جهاد تبیین به جامعه امید تزریق کند؛ البته هر آنچه ذکر شد مشروط به این است که دستگاه‌های مسئول نقطه‌قوتی دندان‌گیر برای ارائه داشته باشند و داده‌های لازم را درباره آن به رسانه‌ها منتقل کنند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید