مروری بر مبانی مهمترین نمازجمعههای پس از پیروزی انقلاب
خطبههایی به قدمت تاریخ
نمازجمعه در ایران تقریبا عمری به قدمت انقلاب اسلامی دارد. در نخستین روزهای پس از تاسیس انقلاب، با حکم امام راحل، آیتالله طالقانی نخستین نمازجمعه را در کشور برگزار کردند. در این سالها، برخی خطبههای نمازجمعه مترادف با برخی حوادث و رویدادهای تاریخی شدهاند که بازخوانی آنها برای عبرتآموزی و مروری که بر انقلاب گذشته است، خالی از لطف نیست. در این گزارش به چند نمونه مهم از مهمترین خطبههای نماز برگزارشده در کشور پرداختهایم.
نمازی به یادماندنی
نماز عید فطر سال1357 به امامت شهید آیتالله مفتح با حضور چشمگیر مردم روبهرو شد و تظاهرات پس از آن سرآغازی برای اوجگیری و تداوم تظاهراتها شد.«فضلالله فرخ» از مبارزان انقلابی درباره برنامههای انقلابیون در ماه رمضان57 و سپس تظاهرات عید فطر آن سال میگوید: «ماه رمضان سال57 در مسجد جامع بازار منبرهای بهخصوصی بود و در مسجد قبا شبها برنامه بود که جمعیت زیادی میآمدند و چون مسجد قبا گنجایش نداشت، جمعیت زیادی کف خیابان مینشستند و آنجا افراد مختلفی سخنرانی میکردند. شهید مفتح در رأس این قضیه بود. روز عید فطر قرار شد نماز در مسجد قبا خوانده شود. مسجد قبا کوچک بود و گنجایش نداشت. قرار شد ما در تپههای قیطریه، نماز بخوانیم. در ابتدا جمعیت نسبتا کم بود و عدهای مردد بودند که این راهپیمایی برای چیست. بعد که افراد شناختهشده را در راهپیمایی دیدند، به راهپیمایی پیوستند. هرچه جلوتر رفتیم، جمعیت بیشتر شد. آنچه مهم بود و اثر عمیقی گذاشت و باعث میشد که در مسیر عده زیادی از مردم به این راهپیمایی بپیوندند».
تلاش برای حفظ رئیسجمهور
۱۴اسفند۵۹ و در سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق، ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت کشور در دانشگاه تهران به سخنرانی پرداخت. این سخنرانی که با اجتماع جمعی از هواداران او همراه بود، به میتینگی علیه مردم و یاران امام (قدس سره) تبدیل شد. بهگونهای که هواداران او به ضرب و شتم مردم، ایجاد اغتشاش و تخریب اموال عمومی و اهانت به یاران امام، ازجمله شهید مظلوم بهشتی پرداختند. بنیصدر در تریبون سخنرانی خود با چماقدار خواندن مخالفانش، آنها را به باد توهین و استهزا گرفت و تضاد میان جریان لیبرال و جریان انقلابی پیرامون امام را بیش از پیش تشدید کرد.این رویداد، بلافاصله با واکنشهای متعددی روبهرو شد. هم آیتالله بهشتی در مقام ریاست دستگاه قضایی کشور و هم افرادی چون محمدعلی رجایی، نخستوزیر، این رویارویی علنی و تشنجآفرینی رئیسجمهور را محکوم کردند. آیتالله خامنهای، یک روز پس از غائله، توجهات عمومی را به ارائه تحلیلی ویژه از رویدادهای روز گذشته جلب کرد. خطبه ای که هشدار جدی به بنی صدر در آن داده شد تا صف خود را از ضد انقلاب جدا کند.
جنایت در نمازجمعه
جنگ تحمیلی به نقطه اوج خود رسیده است و سال63، صدام حملات شدیدی را با کمک گروهک منافقین در شهرها انجام میدهد. در روزهای پایانی این سال، صدام رسما تهدید میکند که کسی به نمازجمعه 24 اسفند تهران نرود؛ چراکه قرار است آنجا بمباران شود. این تهدید تغییری در برنامه مردم انقلابی و مسئولان برگزاری نمازجمعه نمیگذارد و آیتالله خامنهای بهعنوان امام جمعه تهران اقامه نماز را برعهده میگیرد. کمی بعد از آغاز سخنرانی امام جمعه تهران، درست در ساعت ۱۲:۲۹ بمبی منفجر میشود که منجر به شهادت 14نمازگزار و مجروحشدن 88نمازگزار دیگر میشود. شدت انفجار به حدی است که قطعات بدن شهدای نمازگزار به آسمان و روی درختان و دیوارهای اطراف پرتاب میشود. با وجود صدای شدید و بینظمی ایجاد شده بر اثر این جنایت تروریستی، آیتالله خامنهای خطبههای نمازجمعه را ادامه میدهد و نمازگزاران نیز نظم را رعایت کرده و شعار «اللهاکبر» سر میدهند. بررسیهای بعدی از این حادثه مشخص میکند که بمب بهصورت زیرانداز وارد محوطه شده بود و منافقین آن را منفجر کردهاند.
معنای اصلاحات
دوران اصلاحات، دوران آشوبهای متعدد سیاسی و بروز تفرقههای اجتماعی بود. جریان غربگرایی که از نیروهای مستحیل سابقا موسوم به چپ و خط امامی تشکل یافته بودند، تحت لوای اصلاحات و گرداگرد رئیسجمهور وقت، پیادهسازی دیدگاههای وامگرفتهشان از مبانی علم سیاست مدرن و باورهای تجدیدنظرطلبانه ضدانقلابی را در دستور کار قرار داده بودند.
آیتالله خامنهای که البته با تمام قدرت از روند قانونی کشور و رئیسجمهور منتخب مردم حمایت میکردند۲۶فروردین۷۹ در نمازجمعه تهران، به تشریح معنای «اصلاحات» و توضیح مبانی انقلابی و غیرانقلابی آن پرداختند. این خطبه پس از بروز حوادث تیر ۷۸ و افشای رادیکالیسم مندرج در پشت پرده مدعیان فریبنده اصلاحات، مناسبت ویژهای داشت. آیتالله خامنهای که در سال۷۸ هم در خطبههای نمازجمعه با سلاح استدلال در برابر معارضان و پیوند مهربانانه با آحاد مردم، به جنگ فتنه رفته بود، اینبار تلاش کرد تا معنای پذیرفته نظام اسلامی و پذیرفته از سوی دشمن از واژه اصلاحات را تبیین کند: «اصلاحات یکی از واژههایی است که همیشه پرجاذبه بوده است. دولت جدید از اولی که آمد، مسئله اصلاحات را مطرح کرد. همه انسانهایی که از هر فسادی رنج میبرند، دلشان با این شعار میتپد و طرفدار اصلاحاتند. اصلاحات چیز بسیار خوبی است؛ اما اصلاحات چیست؟ اینجاست که باز دشمن پادرمیانی میکند. تبلیغات امپراتوری خبری دشمن وارد میدان میشود و کاری میکند که در داخل کشور عدهای پیدا شوند و شعار اصلاحات بدهند؛ عدهای پیدا شوند و شعار نفی اصلاحات بدهند. مگر ممکن است کسی با اصلاحات مخالف باشد؟ آری؛ کار دشمن اینگونه است. کار دشمن، شبههانداختن و غبارآلود کردن فضا برای بهرهگیری است. دشمن که به اصلاحات علاقهای ندارد. حرف قاطع در این زمینه، یک کلمه است: اصلاحات، یا اصلاحات انقلابی و اسلامی و ایمانی است و همه مسئولان کشور، همه مردم مؤمن و همه صاحبنظران با آن موافقند؛ یا اصلاحات، اصلاحات آمریکایی است و همه مسئولان کشور، همه مردم مؤمن و همه آحاد هوشیار ملت با آن مخالفند.»
دفاع از قانونمداری
با نمایانشدن بیظرفیتی سیاسی برخی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در خرداد۸۸ و سپس آشکارشدن توطئه خطرناک اغتشاش و قانونگریزی در فضای عمومی کشور، تریبون نمازجمعه تهران به امامت رهبر انقلاب، باز هم کانون ارتباط امام و امت شد. در شرایطی که اتحاد عجیبی میان انقلابیون پشیمان، جریان شکستخورده در انتخابات تا ضدانقلاب داخل و خارج، ذیل حمایتهای صریح دشمنان کشور در کف خیابانها و با هزینهآفرینی برای مملکت ایجاد شده بود و بسیاری از نخبگان هم به کنج عافیتطلبی و سکوت ناشی از تزلزل پناه برده بودند، آیتالله خامنهای لحنی صریح و قاطع را در نمازجمعه ۲۹ خرداد انتخاب کردند.
پس از چند روز گفتوگو و اتمام حجتهای سیاسی با افراد درگیر در اغتشاشها، رهبر انقلاب این بار برای در میان گذاشتن حقایق با آحاد مردم و ارائه شفاف نظرات خود به نمازجمعه آمدند. لب کلام رهبری، قانونمداری بود؛ اصلی اساسی که هم ضرورت محافظت از آرای مردم و هم راههای رسیدگی به اعتراضها و تخلفات احتمالی را نشان میداد: «اگر کسانی شبهه دارند و مستنداتی ارائه میدهند، باید حتما رسیدگی بشود؛ البته از مجاری قانونی؛ رسیدگی فقط از مجاری قانونی. بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چارچوبهای قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برندهاند، بعضی برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همهچیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهای درست، طبق قانون. اگر واقعا شبههای هست، از راههای قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالی در قانون نیست.»
آخرین خطبه هاشمی رفسنجانی
انتخابات سال88 برگزار شده است اما، برخی کاندیداهای آن در مورد نحوه شمارش آرا و روند برگزاری انتخابات شکایت دارند. رئیسمجمع مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان، ازجمله معترضان است. او چند هفته بعد از برگزاری انتخابات و وقوع اعتراضات خیابانی در حالی به نمازجمعه میرود و خطبههای خود را ایراد میکند که بسیاری انتظار دارند او مردم معترض را به رعایت قانون دعوت کند و از بروز تنش بیشتر در جامعه جلوگیری کند. هاشمی خطبههای خود را آغاز و اعلام کرد که باید اعتماد مردم به جمهوری اسلامی احیا و از زندانیان و آسیبدیدگان حوادث اخیر دلجویی شود.
او گفت که انتخابات خوب شروع شد و همهچیز آماده یک افتخار بزرگ برای کشور بود، اما اینطور نشد. هاشمی در قسمتی از خطبههایش گفت: «جمهوری اسلامی لفظ تشریفاتی نیست. هم جمهوری است و هم اسلامی. باید این دو با هم باشند. اگر هر یک از این دو آسیب ببیند، دیگر انقلاب و جمهوری اسلامی نخواهیم داشت.»
او از رئیسجمهور منتخب بهشدت انتقاد و از صداوسیما گلایه کرد و گفت: «بخش بزرگی از مردم در نتیجه انتخابات تردید دارند و ما باید این تردیدها را از بین ببریم.» هاشمی رفسنجانی در ادامه به طرح پیشنهادهایی پرداخت و تأکید کرد که این پیشنهادها را با جمعی از اعضای خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام که معتمد هستند، در میان گذاشتهاست و ابراز امیدواری کرد که این پیشنهادها بهکار بسته شود. او گفت: «من اینها را عرض میکنم بهعنوان راهحل شاید هم دیگران بپذیرند و عمل کنند و انشاءالله که با اخلاص مسئله مهم ما این است که آن اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد و امروز یک مقدار مخدوش شده، ما این اعتماد را برگردانیم و این هدف مقدس ما باید باشد» خطبههای هاشمی تأییدکننده ادعای تقلب در انتخابات بود و او تلاش کرد با مشروعیتدادن به این ادعا در نمازجمعه، به آن جلوهای قانونی دهد.