• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
پنج شنبه 11 اسفند 1401
کد مطلب : 186898
+
-

این آهنگر کهنه‌کار پایتخت که نماد پل معلق هیر را هم ساخته ماندن در وطن را به چندین دعوتنامه از آلمان ترجیح داده است

چلنگر ایران‌زمین

چلنگر ایران‌زمین

مریم باقرپور

بیش از 7دهه تجربه کار آهنگری دارد اما بارها برایش پیش آمده که پتک آهنی از زیر دستان هنرمندش در برود و روی انگشتانش فرود ‌آید. برای همین دستانش پینه بسته‌اند و در انگشتانش جای سالم دیده نمی‌شود. اما با ذوق و شوق از آهنگری و آثاری که در این سال‌ها خلق کرده نام می‌برد و خاطرات طراحی و ساخت نماد دهقان فداکار پل هیر، سازه پل ستارخان در دهه۵۰، مشعل گازی ساختمانی در میرداماد، سازه‌های برج شاهنامه فردوسی و ساختمان‌های خاص و آسانسور ساختمان ریاست‌جمهوری را تعریف می‌کند. رضا محمدی، آهنگر کهنه‌کار پایتخت است که به قول خودش آهن در دستانش نرم شده و به هر حالتی در می‌آید و با کارهای هنری که ساخته، توجه خارجی‌ها را هم به‌خود جلب کرده و با وجود دریافت چندین دعوتنامه از آنها، ماندن و کار کردن برای وطن را ترجیح داده است و دلش می‌خواهد هنرش را در خدمت این سرزمین خرج کند.

خانه آهنی
قرارمان در منزلش در یکی از کوچه‌های تنگ و باریک محله طرشت پایتخت است؛ جایی که این روز‌ها به جز محل سکونت از انباری‌اش برای ساخت وسایل کوچک و تزیینی برای خود و خانواده‌اش استفاده می‌کند. برای همین به هر گوشه‌ای از خانه که نگاه می‌کنید از میز عسلی و مبلمان و تختخواب تا گلدان‌ها و شاخه‌های گل، نماد‌های مار و هواپیما و... را می‌بینید که هر یک نشان از هنرش دارد؛ هنری که در آن فلز سخت در دستان کهنه‌آهنگر پایتخت نرم شده و شکل می‌گیرد. محمدی معتقد است که مصداق کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد، شامل او نمی‌شود چون تلاش کرده هنرش را پیش از همه در خانه‌اش به نمایش بگذارد و سپس به دیگران طرح ارائه بدهد. آلبوم عکسی مملو از طرح‌های ریز  و درشت دارد که به نوعی مجموعه‌ای از نمونه کار‌های اوست و محمدی با نشان‌دادن هر عکس یادی از کار‌ها و آثاری که داشته، می‌کند. نمونه‌اش ساختمان پارس شیشه در میرداماد که سال۱۳۵۳ اسکلت فلزی‌اش را کار کرده و همچنان ماندگار است یا ساخت آسانسوری در ساختمان ریاست‌جمهوری. او از آن آثار چنین یاد می‌کند: «پس از شهادت شهیدان باهنر و رجایی، می‌خواستند در زیرزمین ساختمان ریاست‌جمهوری سالن بزرگی بسازند و راه دسترسی با آسانسور برایش باز کنند. من هم آن امکان را برایشان درست کردم که هنوز هم در ساختمان وجود دارد.»

نه به دعوتنامه آلمانی‌ها
آهنگری را از ۸سالگی پس از کار در نجاری، تراشکاری و حلب‌سازی، پیش یکی از آهنگران آموخته و در گذر زمان توانسته تجربه کسب کند. تا جایی که سال۱۳۷۲ در نمایشگاه آسیایی عنوان برتر را کسب  کرد و از دست وزیر وقت جایزه گرفت. همچنین نمونه کار‌هایش توجه خارجی‌ها و به‌ویژه آلمانی‌ها را جلب کرد و بارها از او دعوت شده تا برای ساخت تعدادی از ساختمان‌های سفارتخانه و امکانات‌شان به آلمان سفر کند. او ماجرای آن دعوت‌ها را اینطور توضیح می‌دهد: «وقتی به آلمان رفتم، آنها من را به کارگاه آهنگری‌شان بردند. تمام کار‌های آنها با ماشین‌آلات بود و از کار دست خبری نبود و کار به‌اصطلاح راحت‌تر بود. اما من دوست داشتم در وطن و کارگاه خودم، ورق را حالت و با گرمای کوره‌های آجری میله‌ها را طرح بدهم. به همین دلیل وقتی اندازه در و پنجره‌های آنجا را گرفتم به ایران برگشتم و در کارگاهم تکه‌تکه قطعات را ساختم و بعد به آلمان انتقال دادم و آنجا سر هم کردم. این موضوع باعث تعجب آلمانی‌ها شده بود. اما زیبایی کار آنقدر بود که کار یک ایرانی را به ماشین‌آلات گرانقیمت خود با همه هزینه‌هایی که کردند ترجیح دادند. بعد از آن، دعوتنامه فرستادند که برای ادامه کار به آلمان بروم اما وطنم را با جای دیگری عوض نمی‌کنم.»


ساخت سازه‌های کوچک در انباری
به هر گوشه از خانه‌اش که نگاه کنید، نمونه‌ای از کار‌هایش را به راحتی می‌بینید. دیگر جایی برای قرار‌دادن آثارش ندارد و به ناچار تعدادی را هم در انباری‌ خانه نگهداری می‌کند؛ انباری‌ای که در آن از قیچی آهن‌بری تا سندان، انواع پتک‌ها و حتی بقایای کوره دیده می‌شود. عکس قاب‌گرفته‌ای هم روی دیوار هست که محمدی به همراه اوستا و هم‌محله‌ای‌ها در دهه۳۰ آن را جلوی مغازه آهنگری گرفته، درحالی‌که سن و سال زیادی ندارد. او می‌گوید: «پس از سال‌ها شاگردی، در دهه۵۰ تصمیم گرفتم مستقل کار کنم. برای همین مغازه‌ای در خیابان خسرو خریدم و با قراردادن کوره و... کار را بیشتر در زمینه ساخت‌وساز ساختمان و ساخت وسایل تزیینی شروع کردم. بعد‌ها مغازه را به‌دلیل قرار گرفتن در طرح مترو واگذار کردم و به محدوده میدان آزادی رفتم. سال‌ها هم در این مکان بودم تا اینکه دهه۸۰ به‌دلیل سروصدا و آلودگی صوتی، دستور دادند از محله بروم و من هم کارگاهم را به چهار‌دانگه انتقال دادم اما دلم نیامد کوره و تجهیزات قدیمی را هم با خود ببرم. برای همین به زیرزمین خانه‌ام آوردم تا در ساعت‌های بیکاری و تفریح با وسایلی که دارم، سازه جدیدی بسازم.»


تلاش برای احیای هنر دست
سازنده نماد‌ها، سازه‌های فلزی و مجسمه‌های آهنی محله طرشت، ۷۸بهار از عمرش سپری شده و همچنان با ذوق و شوق از هنرش تعریف می‌کند و به قول خودش از کار خسته‌ نمی‌شود. حتی به‌دنبال این است که در ساختمانی نوساز، کارگاهی دایر کند و کوره‌ای که روزی در آن زغال سنگ می‌ریخت را به همراه‌آهن‌بر، پتک‌ها، سندان و.... به این مکان انتقال دهد تا این هنر فراموش نشده و از طرفی در آن مکان مجسمه‌های کوچک و بزرگ فلزی بسازد. محمدی می‌گوید: «مردم هنر دست را دوست دارند و برایش ارزش قائل هستند چون با قالب آماده هر کسی می‌تواند کار کند اما هنر دست متفاوت است. مثل اینکه به اصفهان بروید و در یک جا ۱۲بشقاب نقاشی با چاپ به قیمت ۱۰۰هزار تومان و در مکانی دیگر که تنها برای یک عدد کار دست یک‌میلیون بدهید. هنر دست متفاوت است. اگر در توانم باشد می‌خواهم این هنر را به علاقه‌مندان آموزش بدهم.»


نماد پل هیر
در میان کار‌های محمدی، سازه‌ای فلزی با قابلیت چند تکه‌شدن دیده می‌شود که آهنگر قدیمی از آن به‌عنوان دهقان فداکار نام می‌برد. این سازه که انسان مشعل به‌دست را نشان می‌دهد، الهام گرفته از مشعل ریزعلی خواجوی، دهقان فداکار است. نمونه بزرگ این سازه این روز‌ها در قسمت انتهایی پل هیر اردبیل خودنمایی می‌کند و سازنده آن کسی جز محمدی نیست. او می‌گوید: «پس از فوت ریزعلی خواجوی، مسئول پروژه هیرلند، طرحی را در اختیارم گذاشت و خواست آن سازه را برای پل معلق هیر بسازم. یادم هست اول اسکلت طرح را ساختم تا از نظر استقامت ارزیابی کنم. این اسکلت مثل سازه‌ای که در خانه دارم تکه‌تکه بود چون مقاومت سازه اهمیت داشت. بعد هم بخش‌های دیگر نماد را ساختم و در نهایت مشعلی در دستان نماد گذاشته شد که با گاز روشن می‌شود و بیشتر اوقات مشعل روشن است.» محمدی از پل هیر به‌عنوان یکی ‌از خاص‌ترین سازه‌های ساخته شده توسط ایرانی‌ها نام می‌برد و معتقد است: «در استان اردبیل پل‌های معلق دیگری وجود دارد اما پل هیر از نظر زیبایی بی‌نظیر است.» فعالیت این آهنگر به جانمایی نماد دهقان فداکار محدود نمی‌شود و امکانات لازم برای بازی‌های مهیج مانند زیپ لاین را هم او با ساخت بخش‌های مرتبط با آن فراهم کرده است. محمدی می‌گوید: «قدیم‌ها آهنگران در یک مکان بودند و با کوره‌ها و تجهیزات‌شان کار می‌کردند اما این روز‌ها آهنگری جا و مکان نمی‌شناسد. از هر فضای بازی برای شکل‌دادن آهن می‌توان استفاده کرد.»

انگشتان شکسته و دستان پینه‌بسته
عکس‌های ساخت در و پنجره سفارتخانه‌های تاجیکستان و ازبکستان و... از دیگر آثار ماندگار محمدی است که در آلبومش میان هزاران عکس و نمونه در‌های فلزی دست‌ساز او دیده می‌شود. محمدی می‌گوید: «آهنگری کار سخت و سنگینی است اما از سر علاقه ادامه‌اش دادم و هر وقت خواستم اثری خلق کنم یاد استادم مرحوم حاج رجب‌مسیبی می‌افتم که می‌گفت: «برای اینکه هنر خوبی داشته باشی، آهن را که دیدی از آن نترس و سعی کن تو به آهن بگویی هوخ.» این جمله باعث می‌شود تا بتوانم با همین دستان، فلز سخت را شکل بدهم. درحالی‌که در این سال‌ها بار‌ها پتک به انگشتانم خورده و حتی شکسته و جای سالمی در آن پیدا نمی‌شود. اما باز هم به کارم با علاقه ادامه می‌دهم.»

درمیان آثار رضا محمدی برخی از سازه‌هایش ماندگار شده است
قاب‌های فراموش‌نشدنی

رضا محمدی در این 7دهه آثار ریز و درشت بسیاری را با استفاده از آهن خلق کرده که برخی از آنها را ما در گوشه و کنار پایتخت هر روز می‌بینیم و اما سازنده‌اش را نمی‌شناسیم. در میان هزاران کار دست‌ساز او که شمارش تعدادشان از دستش در رفته، برخی برای همیشه در ذهن و یاد مردم ماندگار می‌ماند.


 بهترین‌ها برای امامزاده غرب تهران
در غرب تهران و دل محله‌ای به‌نام باغ‌فیض که تا همین چند سال پیش یکی از روستا‌ها و توابع خوش‌آب و هوای تهران به‌حساب می‌آمد، زیارتگاهی چشم‌نواز و روح‌افزا وجود دارد که منسوب به امامزادگان سیدجعفر(ع) و حمیده خاتون(س) است. امامزاده در گذشته‌های دور بنایی مخروبه با دوگنبد گلی و ساختمانی خشتی بود که در میان باغ‌های متعدد میوه و زمین‌های کشاورزی اهالی این محله قرار داشت. تا اینکه بازسازی بنای آجری بقعه با مساحت ۶۰۰ مترمربع، از اواخر دهه۶۰ شروع شد که شامل ایوان، حرم وسیع و غرفه‌هایی در اطراف آن است. ایوان بقعه یک در بزرگ (اصلی) و 2در کوچک دارد که به‌واسطه چند پلکان به حرم می‌رسد. بخشی از این تغییرات و سازه‌های فلزی جدید توسط آهنگرکهنه‌کار طرشتی ایجاد شده است و حتی در آلبومش هم عکسی از جوشکاری روی گنبد به یادگار دارد. محمدی می‌گوید: «امامزاده مکان مقدسی است که مردم از دور و نزدیک به آنجا می‌آیند. برای همین زمان ساخت گنبد و در و پنجره‌ها تمام تلاشم را کردم که بهترین طرح‌ها را بزنم و همه را با دست ساختم؛ یعنی برای ساخت گل‌های در‌ها ورق‌ها را طرح دادم و کوره آهنگری‌ام مدام روشن بود.»


 طرح ایتالیایی در خانه‌ تهرانی‌ها
در هر گوشه و کنار از محله سکونت محمدی و خانواده‌اش اثری از او دیده می‌شود. او طراحی و آهنگری تا نرده‌گذاری و در ورودی خانه‌اش را هم خودش ساخته است. اما در ورودی خانه ماجرای متفاوتی دارد. او می‌گوید: «روزی یکی از مهندسان بزرگ عکسی از یک در فلزی ایتالیایی را برایم آورد و گفت می‌توانی بسازی؟ نگاهش که کردم گفتم، اینکه کاری ندارد. تازه این با دستگاه یک تکه ساخته شده اما من هر بخش‌اش را جداگانه با دست و برش ورق‌ها و خم‌کردن میلگرد‌ها در کوره می‌سازم. این شد که به فکر ساخت در افتادم و چون طرح زیبایی داشت نخستین را برای خانه خودمان ساختم. بعد از این ماجرا و نصب در، خیلی‌ها به اینجا آمده و از در عکس گرفتند و برخی هم خواستند که برایشان نمونه‌اش را بسازم. دلیل این استقبال تنها زیبایی نیست بلکه شناخت مردم از هنر است. این در را می‌شد با هزینه کمتر به دستگاه‌های برش و خم داد و ساخت اما آن موقع زیبایی فعلی  را نداشت.»


 مشارکت در ساخت پل ستارخان
اواخر سال۱۳۴۹ هنگامی که یک گروه مهندسان مشاور بعد از تصویب طرح جامع تهران تصمیم گرفتند طرح بزرگراهی تهران را اجرا کنند، آهنگر طرشتی به‌دنبال پیداکردن محل کسب جدیدی بوده و در نهایت مغازه‌ای را در خیابان خسروی شمالی خرید. مغازه کم‌کم‌ رونق گرفت و همزمان ساخت نخستین پل سواره‌روی پایتخت روی بزرگراه ایوبی (شیخ‌فضل‌الله) شروع شد تا تردد مردم در خیابان‌های ستارخان، تهران ویلا و غرب تهران آسان‌تر شود. در ساخت این پل که این روز‌ها با نام پل ستارخان معروف است، محمدی نقش فعالی داشته. چون او جزو معدود آهنگر‌ان نزدیک سازه در حال ساخت پل بود که می‌توانست در قالب‌های تنها و حتی با خم‌کردن میلگرد‌ها، پی‌ریزی‌های اولیه را انجام دهد. گاهی هم مهندسان برای گرفتن تجهیزات سراغ محمدی می‌رفتند. او به یاد دارد: «نزدیکی مغازه و امکانات باعث شد تا از من هم کمک بگیرند. گاهی هم دستگاه‌های جوشم را در اختیارشان می‌گذاشتم تا کار جوشکاری روی پل را انجام بدهند.» همکاری آهنگر قدیمی با مهندسان ساخت پل ۲ سالی طول کشید تا در نهایت این پل تکمیل شد و این روز‌ها بسیاری از روی آن عبور می‌کنند. البته مغازه محمدی در طرح توسعه مترو، جایگزین این مکان عمومی شده است.


 روشنایی با انگور‌های ساچمه‌ای
یکی از خاص‌ترین آثار ساخته دست محمدی و هدیه‌های آهنگر قدیمی محله طرشت به دوستان، آشنایان و حتی صاحبان صنایع، چراغ خوابی است که او به شکل انگور می‌سازد. نمونه  در گوشه و کنار خانه محمدی روی دیوار‌ها زیاد دیده می‌شود اما خاص‌ترین آن انگور طلایی برای ماندگاری بالاست. او این چراغ‌خواب‌ها را با قرار‌دادن ساچمه‌ها در کنار هم، برش ورق‌های دو‌رریز و طرح‌داده به آن و کوبیدن ضربه‌های پتک و چکش بر میله‌ها می‌سازد و افراد بسیاری که به خانه‌اش رفته‌اند این نمونه آن را هدیه گرفته یا با خود برده‌اند تا چراغ خانه‌شان را روشن کنند. محمدی می‌گوید: «آهنگری فقط هنر قرار دادن تیرآهن‌ها در کنار هم و ساخت در و پنجره نیست. باید یاد گرفت از کمترین امکانات بهترین استفاده‌ها را برد. خیلی‌ها شاید این ساچمه‌ها را دور بریزند اما من نگه می‌دارم و کنار هم قرار می‌دهم. از طرفی برای زیباتر‌کردن و طبیعی‌تر نشان‌دادن ساقه‌های انگور، میله‌ها را با چکش طرح و شکل می‌دهم.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید