در این بقعه شخصیتهای بسیاری دفن شدهاند
آرامگاه امام جمعه در دوره قاجاریه
سمیرا باباجانپور- روزنامهنگار
گنبد خاص و فیروزهایرنگ محله مولوی که در ضلع جنوبی چهارراه مولوی، انتهای خیابان شهید مصطفی خمینی قرار دارد یکی از مکانهای شاخص این محله است؛ بقعهای با معماری زیبا که اندرون آن با هنر اصیل آینهکاری آذین شده است.بیشتر افراد با نام امامزاده سرقبرآقا این بقعه را میشناسند در حالی که این بقعه مربوط به یک روحانی درباری دوره قاجار است.درهای این بقعه سالهاست بسته است. محمد جلالی از معتمدان محله میگوید: «چند سال قبل داخل بقعه را دیدم. قبرهای زیادی آنجا وجود دارد. مدتی خبر پیچید که بخشی از طلاکاریهای بقعه را دزدیدهاند. ولی بعدها تکذیب کردند. درهای بقعه سالهاست به بهانه مرمت بسته است.» حاج میرزا ابوالقاسم تهرانی که در این بقعه به خاک سپرده شده، امامجمعه تهران در عصر فتحعلیشاه، محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار بود. او بین سالهای 1225تا 1232شمسی امامجمعه تهران بود. مقبره مجلل او روزگار ناصرالدینشاه بنا شده است .حاج میرزا ابوالقاسم که همه او را میرزا ابوالقاسم امامجمعه صدا میکردند یکی از روحانیون بانفوذ زمان خود محسوب میشد. البته بهغیر از میرزا ابوالقاسم چهرههای دیگری هم پیش از او و پس از او چون سیدمهدی امامی، ناظمالاطبا، سعید نفیسی و... در این آرامگاه دفن شدهاند اما او از آنجا که نزد مردم و شاه عزیز بود، شاه قاجار پس از فوتش دستور داد که برایش این آرامگاه گنبد و بقعه باشکوهتری بسازند.از معروفترین عکسهای تاریخی که از این بقعه ماندگار شده است عکس مردم و الاغهای حامل کاه در داخل توبرههاست که روزگار قاجار را نشان میدهد. باغها و اطراف قبرستان چهارده معصوم(ع) که به محوطه سرقبرآقا منتهی میشد امروز به اماکن تجاری و مسکونی تبدیل شده است.
محلهای به نام شرکت واحد
پریسا نوری- روزنامهنگار
قبل از تاسیس شرکت واحد اتوبوسرانی، تعدادی اتوبوس شخصی، کار حملونقل مسافران را انجام میدادند اما فعالیتشان نظم و ترتیب نداشت و بهاصطلاح تابع هیچ قاعده و قانونی نبودند. اما در اواسط دهه 30جایی در محدوده خیابان هنگام، ساختمان آجری برای اتوبوسهای مسافربری داخل شهری بنا شد که بعدها توسعه پیدا کرد و تابلوی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران بر پیشانی آن جا گرفت. با تاسیس شرکت واحد در خیابان هنگام، نهتنها فعالیت اتوبوسهای مسافربری نظم و ترتیبی پیدا کرد بلکه محلهای در این خیابان شکل گرفت که ساکنانش همگی در شرکت اتوبوسرانی کار میکردند؛ یکی راننده بود، یکی بلیت فروش و دیگری تعمیرکار. خاطرات اهالی از روزهای اول تاسیس شرکت واحد و شکلگیری محله خواندنی است. عسگر سپهرزاد که از کودکی بهدلیل شغل پدرش، در این محله سکونت داشته روایات شنیدنی از روزهای آغاز فعالیت شرکت واحد تعریف میکند: «با تاسیس شرکت واحد، پدرم و سایر اتوبوسدارها دعوت بهکار شدند. آن زمان پارکینگ شرکت واحد دیوار نداشت و دور تا دور محوطهای که پر از اتوبوسهای گازوئیلی مرسدس بنز و دوج بود با بشکه محصور شده بود و اطراف تا چشم کار میکرد بیابان بود و هیچکس حاضر نبود آنجا زندگی کند. مدیران شرکت هم برای تشویق رانندگان و اتوبوسداران خانههایی سازمانی اطراف شرکت ساختند و گفتند:«بیایید زندگی کنید، کرایه هم ندهید پول خانه را از حقوقتان کم میکنیم. ما هم در یکی از این خانهها ساکن شدیم و برجی 35تومان از حقوق پدرم بابت خانه کسر میشد.»
سنگهای آتشفشانی ۴۰میلیون ساله در غرب پایتخت
ثریا روزبهانی- روزنامهنگار
یکی از زیباییهای کمتر شناخته شده تهران، سنگتراشههای پهنه غربی پایتخت است. این مجموعه سنگی در حدفاصل 2 روستای وردیج و واریش قرار گرفته و گردشگران در طول جاده منتهی به این دو روستا سنگهایی در اشکال مختلف را میبینند. بعضی از آنها شبیه آدمهای نشسته هستند و بعضی هم به اسکلت سنگی حیوانات شباهت دارند. به همین دلیل به این مکان «کوههای عروسکی» یا «آدمکهای جیان» هم میگویند. از شکل سنگها میتوان دریافت که فرسایش خاک روی آنها نقشونگاری ماندگار به یادگار گذاشته است. اهالی روستا اعتقاد دارند، در گذشته در این مکان، قلعه قدیمی وجود داشته و اجدادشان در این قلعه زندگی میکردند و مجسمهها بخشی از این قلعه بوده است اما دکترحمید نظری، زمین شناس به صراحت عنوان میکند که این حفرههای سنگی «توف» است؛ «در برخی از مناطق کشورمان شاهد وجود کوههای آتشفشان هستیم. این کوهها هنگامی که مواد درونشان فوران کند، موادی همچون گاز، مایع و جامد از آنها خارج میشود که روی زمین مینشینند و سنگها و توف آتشفشانی را پدید میآورند. سنگهای این منطقه، سنگهایی قدیمیاند و قدمت آنهابه ۳۰ یا ۴۰ میلیون سال قبل برمیگردد. آتشفشانها حدود 40میلیون سال پیش یا دوران سنوزوئیک اتفاق افتاده، به همین دلیل این سنگها، بقایای خاکستر آتشفشان هستند. حال ممکن است این خاکستر در آب یا خشکی ریخته شده باشد. از طرفی این خاکسترها در اثر وزش باد، فرسوده میشوند. نمونه دیگری از این توف در روستای کندوان شهر تبریز وجود دارد. »
عمو شهرفرنگ آدم خوشبختی بود
رضا نیکنام- روزنامهنگار
حدود ۱۵۰ سال پیش دستگاهی عجیب سر از خیابانهای پایتخت درآورد که میگفتند آدمها را میبرد به دور دنیا. نامش را شهر فرنگ گذاشته بودند؛ شاید به این خاطر که این دستگاه از فرنگ وارد ایران شده بود و مردم را یک جورهایی به دنیای فرنگ میبرد. آن روزها «شهر فرنگ» قسمتی از زندگی مردمان کوچه و بازار شد؛ شاید تفریحی مثل سینما رفتن امروز ما. بعضی روزهایشان را در صفهای طولانی میگذراندند تا بتوانند با شهر فرنگ سفری تصویری به دور دنیا داشته باشند. استقبال مردم از این دستگاه به حدی بود که گرداننده دستگاه معروف به «عمو شهر فرنگ» به یکی از آدمها خوشبخت روزگار خودش تبدیل شده بود و از این کسبوکار پول خوبی بهدست میآورد. شهرفرنگ جعبهای بود که سوراخهایی بر بدنه خود داشت. افراد چشمان خود را به داخل این سوراخها میدوختند تا تصاویری از ایران قدیم یا نقاط مختلف جهان را ببینند. به این صورت که تصاویر زیبا بهصورت طومار کنار هم چسبانده میشدند و به دو سر این طومار دو چوب میبستند. تا تصاویر از یک چوب باز و به چوب دیگر لوله شوند. این طومار در داخل جعبه شهر فرنگ قرار میگرفت و عمو شهر فرنگ متناسب با پولی که از یک قران تا ۵ زار دریافت میکرد تمام یا قسمتی از تصاویر را نشان میداد. بین سوراخهای روی دستگاه و تصویر یک عدسی وجود داشت تا تصویر را روشنتر و شفافتر نشان دهد.
همدستی 3 نامدار برای اجرای طرح ممتحنالدوله
مریم قاسمی- روزنامهنگار
مسجد یا مدرسه سپهسالار از بناهای برجسته دوران قاجار، شاهد وقایع تاریخی متعددی بوده است. این بنا که در مجاورت ساختمان قدیمی مجلس شورای ملی، در خیابان بهارستان واقع شده، نخستین و بزرگترین مسجد و مدرسه عالی در تهران بهشمار میرود. مدرسه ناصری، مدرسه میرزا حسینخان سپهسالار و مدرسه عالی شهید مطهری ازجمله نامهایی است که پس از نام اولیهاش و در مرور ایام برای نامیدن این بنای تاریخی استفاده شده است.
از ویژگیهای بارز این بنا معماری اصیل ایرانی آن است و آمیزهای از معماری بناهایی همچون مسجد جامع اصفهان، مدرسه چهارباغ اصفهان و مسجد ایاصوفیه استانبول را در خود جای داده است. از میرزا حسینخان سپهسالار قزوینی،
صدر اعظم ناصرالدینشاه، بهعنوان بانی این مسجد و مدرسه باشکوه نام میبرند. او در سال ۱۲۵۸ شمسی ساخت این مسجد را آغاز کرد اما اجل مهلتش نداد و برادرش میرزا حسنخان کار تکمیل بنا را برعهده گرفت. طراح مسجد سپهسالار، مهدیخان ممتحنالدوله شقاقی بود و ساخت آن ۵ سال زمان برد. استاد حسن معمار قمی، حاج ابوالحسن معمار و استاد جعفرخان معمارباشی از معمارانی بودند که در ساخت این بنا نقش داشتند.
پیشترها در این مدرسه، علوم اسلامی تدریس میشد و بعد از افتتاح دانشگاه تهران به دانشکده علوم معقول و منقول تغییرکاربری داد. بعد از شهادت
استاد مطهری، این مدرسه بهنام ایشان نامگذاری شد. این مدرسه و مسجد تاریخی تهران در سال ۱۳۱۵ در لیست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
بهترین قصههای تاریخی تهران جایزه میگیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، به انعکاس روایتهای خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیتها و نامداران، خیابانها و گذرها، واقعههای تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق دارد؛ با عکسهای بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصهها و ماجراهای پس پشت این عکسها. شما هم میتوانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکسها و قصههایی را که برای ما ارسال میکنید با نام خودتان منتشر و به شما «همشهریان همراه» هدیهای تقدیم میکند.
نشانی و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵