پیروزه روحانیون- روزنامهنگار
دنیای سؤالات کودکان، انتها ندارد. به هر سؤال که پاسخ بدهیم، باز هم سؤالی دیگر رخ مینماید. زمانی بهخود میآییم و میبینیم شدهایم دایرهالمعارف کودکمان و او برای یافتن پاسخ سادهترین سؤالات هم به ما مراجعه میکند.
گاهی عبارت دوستداشتنی «نمیدانم» خیلی کمککننده است. البته اگر در ادامهاش «میخواهی با هم جواب سؤالت رو پیدا کنیم؟» هم بیاید که خیلی بهتر میشود. نمیدانم چرا بیشتر ما والدین، از گفتن نمیدانم میترسیم؟ اصلا چهکسی گفته مادر و پدر باید همهچیز را بدانند؟ وقتی کودک با پدر و مادری مواجه میشود که همهچیز را میدانند، او هم در مورد خودش چنین انتظاری پیدا میکند و از ندانستن میگریزد. اما اگر از پدر و مادر که خدا و الگوی او هستند کلمه نمیدانم را بشنود، درمییابد که او هم اجازه دارد جواب بعضی مسائل را نداند. همیشه شنیدهایم ندانستن عیب نیست، اما بیشتر ما در مقابل کودکمان از اعتراف به ندانستن میهراسیم؛درحالیکه عبارت هیجانانگیز «نمیدانم» نهتنها چیزی از ارزشهای ما بهعنوان والد نمیکاهد بلکه کمک میکند پا به دنیای همراهی و همگامی با فرزندانمان بگذاریم و پویش، تحقیق، جستوجو، تعمق و تأمل را با هم تجربه کنیم. این همان شروع دلچسبی است که میتوانیم از آن استفاده کنیم تا کودکمان را با فرایند جستوجوگری آشنا کنیم. با هم کتاب بخوانیم، سایت ببینیم، مقاله بیابیم و حتی برای یافتن پاسخمان با افراد مختلف گفتوگو کنیم. شاید مهمترین دستاورد «نمیدانم» همراهی با کودک و صمیمیت با او باشد؛ بهانهای برای زمان گذاشتن برای او و ایجاد فضایی مشترک و شیرین برای گفتوگو با فرزندمان.
نمیدانم
در همینه زمینه :