حفاظت از دادهها؛موضوعی جهانی
فاطمه عباسی-روزنامهنگار
پروپاگاندا یا انتشار اطلاعات جهتدار سیاسی در سالهای اخیر تایوان، اوکراین، روسیه، چین، آمریکا، کانادا، لهستان، برزیل و آلمان و ... را دچار دردسر کرده است. تولید و نشر اطلاعات دستکاریشده و غلط، با حجم وسیع تبلیغات و کانالیزهکردن اخبار به نفرتپراکنی، برجستهسازی محتوای نادرست و بعضا دروغ و مخدوشکردن دمکراسی منجر میشود. سالهاست حاکمان سیاسی در کشورهای مختلف به حفاظت از دادهها (در حوزه بهداشت، سرمایه و آموزش و...) و تنظیم محتوا (جلوگیری از انتشار محتوای غیرقانونی) روی آوردهاند و در ایران نیز مرکز ملی فضای مجازی، بهعنوان نهادی بالادستی متولی رسیدگی به چنین مسائلی است. در این رابطه با خانم دکتر سوده مهتابپور، مشاور معاونت تولید محتوای مرکز ملی فضای مجازی به گفتوگو نشستیم.
بسیاری از کارشناسان معتقدند ما در برابر مضرات فضای مجازی بدون سپر و آسیبپذیر هستیم. اما این سپر و حفاظ دقیقا چه چیزی باید باشد؟
این واقعیت وجود دارد که گسترش فضای مجازی با سرعت زیاد و بدون کسب آمادگیهای لازم در کشور ما رخ داد و بحث سواد رسانه و آموزش نحوه تعامل با این فضا به شکلی متوازن با گسترش اینترنت در ایران پیشرفت نکرد. در کشورهای دیگر، مثلا در اروپا، اسناد بالادستی و آموزشهای وسیعتری برای ورود به این دنیای جدید به جامعه ارائه شد. مثلا در مورد کودکان، بحث ردهبندی محتوا، آموزش به والدین و خانوادهها و ملزمشدن شرکتهای فعال به صدور اخطار سن و سال بسیار سریعتر و کاملتر از ایران انجام شد.
حکمرانی در فضای مجازی و تنظیمگری و حفاظت از دادهها یک موضوع جهانی است که در دنیا پیگیری میشود اما ممکن است برخی مردم فکر کنند قوانین ما نسبت به کشورهای پیشرفته با محدودیت بیشتری روبهروست. آیا اینطور نیست؟
ما در بحث تنظیمگری محتوای مجرمانه و خشن مشابه کشورهای پیشرفته هستیم و اسناد تقریبا یکسانی داریم. شاید محل اختلاف ما و آن کشورها روی محتوای هرزهانگاریشده باشد که بهدلیل هویت دینی و فرهنگی کشورمان است. اما آنچه از این مصادیق مهمتر است، تولید محتوای بومی و داخلی است.
محتوای بومی و داخلی چه اهمیتی دارد؟
داشتن محتوای بومی و داخلی یکی از لوازم تنظیمگری فضای مجازی است. ما باید به میزان نیاز مخاطب محتوا داشته باشیم.
بهنظر میرسد این طبیعی است که محتوای تولیدشده در مقیاس جهانی از نظر حجم و تنوع با محتوای داخلی برابر نباشد. این ویژگی طبیعی نه فقط در شبکههای اجتماعی یا سایتهای ایرانی، که در میان فضاهای بومی دیگر کشورها هم دیده میشود. ما یک اختلاف مبنایی هم داریم. تمدن غرب براساس مصرفگرایی منعی برای تشویق مردم به مصرف بیشتر و ترویج این فرهنگ ندارد و چهبسا در آن موفق هم بوده، زیرا در راستای منافع اقتصادیاش است و اتفاقا نفع زیادی هم برده با این حال، ما در حکومت اسلامی گرایشی به مصرفگرایی نداریم.
فکر نمیکنید اینجاست که اقناع افکار عمومی و همراهکردن متن جامعه است که به نهادهای بالادستیای چون شما کمک میکند؟
همینطور است. ما در ارائه تعریف و تصور روشنی از جزئیات روزمره تمدن اسلامی به سطح جامعه کار زیادی داریم. مثلا چطور جشن بگیریم. چطور سفر برویم. چگونه تفریح کنیم. زنجیره ارزشهای تمدنی ما باید مطابق با بینش بومی و فرهنگی ما تولید و تبیین شود. اگر این زنجیره بهدرستی شکل بگیرد، تنظیمگری روی آن سوار خواهد شد و مؤثر خواهد بود.
الان کجای این مسیر هستیم؟
در طول سالها، اقدامات مختلفی انجام شده و ابلاغهای متعددی از طرف مرکز ملی فضای مجازی بهعنوان نهاد بالادستی صورت گرفته که باید بهصورت هماهنگ و توسط سازمانهای مربوطه اجرا شود. سندهای لازم تنظیم شده و نگاشت نهادی با تقسیم کار ملی آنها هم صورت گرفته اما در اجرا با کمی کندی مواجه هستیم. ما در زمینه اسناد و ایدههای خلاقانه دست پری داریم و اگر بتوانیم در وضع قوانین خرد و اجرا هم خوب پیش برویم، موفق خواهیم شد از مردم جامعه محافظت کنیم و فضای مجازی امن و پویایی داشته باشیم.
اما شاید چیزی که ما بهعنوان مردم عادی میبینیم بیشتر محدودیت است!
ما تجارب موفق کشورهای دیگر و اسناد آنها در حوزه تنظیمگری و حکمرانی را مطالعه میکنیم، سند تحول و برنامههای کلان کشور را لحاظ میکنیم و با صاحبنظران و متخصصان جلساتی ترتیب میدهیم تا روشهای نوین و مطلوبی را در حوزه تنظیمگری و حکمرانی بهدست بیاوریم اما گاهی راهکار سلبی اجتنابناپذیر است. راهکارهای ایجابی از قبیل تولید محتوای مناسب، حمایت از شرکتهای فعال، تصویب و اجرای قوانین جزئی راهکارهایی ضروری و زمانبر هستند اما در شرایط بحران، باید سرعت عمل داشت و راهکار سلبی را بهکار گرفت. در برخی موارد هم، مثل محتوای مستهجن یا تروریستی، ضرورتا باید محدودیت وضع کرد زیرا وظیفه حاکمیت این است که بستری امن برای زندگی مردم جامعه فراهم کند.