• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 10 خرداد 1397
کد مطلب : 18548
+
-

از سبزی معطر تا تصمیم کبری به زبان فرانسه!

رادیو کدو
از سبزی معطر تا تصمیم کبری به زبان فرانسه!


فریور خراباتی

با رادیو کدو خدمت شما عزیزان هستیم، حالتان چطور است؟! ممکن است بابت این بارش‌‌های اردیبهشت گذشته و بارش‌‌های چند روز اخیر خیلی خوشحال باشیم و شیر آب را بیشتر باز کنیم. بعد تابستان هم که آب قطع شد به زمین و زمان از آنجور فحش‌ها بدهیم و ناله کنیم. تازه این آبی که هدر می‌دهیم، فکر کرده‌اید چه می‌شود؟! اصلا ضرب‌المثل «آب از سر چشمه گل است» را به‌خاطر می‌آورید؟! معنی قدیمی‌اش این است که در اون بالا مشکلی وجود دارد که آب را گل می‌کند و تحویل ما می‌دهد. همین الان هم کاربرد دارد، همزمان با کمی تغییر می‌توانیم بگوییم: «آب از سر چشمه با فاضلاب قاطی میشه!» قبول دارم کمی خشن شد اما این واقعیت است. تا به حال شده به سمت بهشت زهرا(س) که می‌روید، سبزی خوردن بخرید؟! بعد احساس کرده‌اید این سبزی خوردن بوی توالت عمومی‌‌های بین‌راهی را می‌‌دهد؟! حالا شاید هم دقیقا این بو را ندهد و این بوها را در دلش بریزد و به کسی نگوید، اما واقعیت همین است.
 

اصلا روش کار به این صورت است که حالا نه از سر چشمه (چون چشمه‌ها خشک شدن و دارن مثل سیمرغ به افسانه تبدیل می‌شن!) از وسط چشمه، آب با فاضلاب قاطی می‌‌شود و کشاورز مهربان با همان آب سبزی‌ها را آب می‌دهد. البته این سبزی‌‌ها و محصولات کشاورزی دیگر کود لازم ندارند، این آب هم آب است و هم کود. هم برای محصولش مادری می‌کند و هم پدری! در نتیجه محصولات کشاورزی به همت و کمک ما تولید می‌شوند؛ بخشی از آن با آب و بخشی دیگر به کمک ما انسان‌‌های مهربان. در نتیجه بهتر است بگوییم آب از سرچشمه دیگر ‌گل نیست، سرچشمه خشک است، آن وسط‌مسط‌ها آب، فاضلابی است. حالا بازهم هرجور خودتان صلاح می‌دانید!
 

خبر دیگر هفته گذشته مسئله پیش آمده در یک مدرسه پسرانه در غرب تهران بود که واقعا بلایی به سرمان آورد که هم‌اکنون تشتک‌های بنده در آفریقای جنوبی رویت شده‌‌اند. ما خیلی دوست داشتیم که خبرنگارمان را به محل حادثه بفرستیم اما دروغ چرا؟! ترسیدیم! حالا شما ببینید خانواده‌‌‌هایی که فرزندان دسته‌گل‌شان را به این مدارس می‌فرستادند چه حالی دارند. واقعا همه‌‌چیز عوض شده است؛ یک زمانی ناظم مدرسه ما عین پلنگ جویبار به کلاس‌ها شبیخون و یک پاتکی‌می‌زد که ارتش هیتلر تمام فشنگ‌هایش می‌ریخت، باور کنید بنده را یک‌بار به‌خاطر عکس قاسم افشار از مدرسه اخراج کردند، هرقدر هم توضیح دادم که این، آن نیست به خرج کسی نرفت که نرفت. البته خوشحال هستیم که این بار با روش تکذیب، تکذیب، انکار با قضیه برخورد نکردیم و افکار عمومی را به لنگه دمپایی حمام خانه‌مان حساب کردیم، خیلی ممنون! اگر مسئولان زحمت بکشند و یک فکری هم به حال شهریه مدارس غیرانتفاعی بکنند دیگر مزید بر امتنان خواهد بود. آخر چرا یک دبستان غیرانتفاعی باید شهریه 25میلیون تومانی بگیرد؟! ارزش ریال که هیچی، ارزش پراید را هم اینطوری پایین می‌آورند با این کارهایشان. وجدانا اگر معلمان این مدرسه تصمیم کبری و حسنک کجایی را به زبان آلمانی هم تدریس کنند و هر روز ناهار پیتزا به بچه‌ها بدهند هم باز سالی 25میلیون تومان نمی‌شود!
 

آخرین خبر هم برمی‌گردد به راه‌اندازی یکسری اکانت در یک پیام‌رسان داخلی که واقعا موش بخورد این هوش و استعداد را. یعنی ممکن است همین الان که این یادداشت را می‌خوانید؛ بی‌خبر از همه‌جا در حال چت‌کردن، پیشنهاد ازدواج داده و مهریه را هم تعیین کرده باشید، در نتیجه اگر آب دست‌تان است آن را گل‌نکنید اولا. ثانیا بروید ببینید چه بلایی دارد سرتان می‌‌آید. پس‌فردا ممکن است مالیات و ارزش‌افزوده این عضویت را هم از شما بگیرند، بجنبید! وقت برای رادیو گوش دادن همیشه هست، ببینید در پیام‌رسان داخلی در چه وضعیتی قرار دارید.

این خبر را به اشتراک بگذارید