• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
دو شنبه 24 بهمن 1401
کد مطلب : 185463
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/GZ835
+
-

4قلوهای گمیشان چشم‌انتظار کمک خیران

کوتاه از حادثه
4قلوهای گمیشان چشم‌انتظار کمک خیران

زنی در دومین بارداری خود 4قلو به دنیا آورد تا او و شوهرش که پیش از این پسری 5ساله داشتند، حالا به خانواده‌ای 7نفره تبدیل شوند.  
به‌گزارش همشهری، این زن جوان که سمیه قجقی نام دارد و ساکن روستای کملر از توابع شهرستان مرزی گمیشان واقع در استان گلستان است پیش از این مادر پسری 5ساله به نام محمدامین بود. او مدتی قبل برای دومین مرتبه باردار شد اما فکرش را هم نمی‌کرد که این بار قرار است 4قلو به دنیا بیاورد.
زمانی که 2‌ماه و نیم از بارداری او گذشته بود متوجه شد که 4قلو باردار است و از آن روز بود که زندگی برایش شکل دیگری گرفت. ماه‌های بارداری این زن یکی پس از دیگری و توأم با نگرانی گذشت. او 2دغدغه مهم داشت. یکی سلامتی فرزندانش و دیگری تامین هزینه‌های نگهداری آنها. به هر زحمتی که بود دوره بارداری گذشت تا اینکه او چند روز قبل در بیمارستان شهید صیاد شیرازی 4قلوهایش را که همگی دختر هستند به دنیا آورد. پدر و مادر 4قلوها برای آنها اسامی: اسماء، اسرا، سلما و حسنا را انتخاب کردند. 3قل حدود یک کیلو  و ۷۰۰گرم وزن دارند و چهارمین قل نیز یک‌کیلوو۲۰۰گرم است و آنطور که پزشکان اعلام کرده‌اند همگی وضعیت مطلوبی دارند.

خدا را شکر بچه‌ها سالم هستند
مادر 28ساله 4قلوها درباره زایمان شگفت‌انگیزش به همشهری می‌گوید: خدا را شکر می‌کنم که بچه هایم به سلامتی به دنیا آمدند و هر 4 فرزندم سالم هستند. آنها در هفته 32بارداری به دنیا آمدند و یکی از بچه‌ها در بخش ان‌آی‌سی‌یو (مراقبت‌های ویژه نوزادان) بستری است و 3دختر دیگرم در بخش اطفال بستری هستند و به لطف خدا وضعیت خوبی دارند. او در ادامه می‌گوید: از تولد 4قلوها خوشحال هستم اما نگرانی من بخاطر آینده آنهاست؛ چرا که وضعیت مالی خوبی نداریم. شوهرم که یک وانت داشت در ماه‌های گذشته مجبور شد برای تامین هزینه‌های پزشکی بچه‌ها وانتش را بفروشد و حالا بدون وانت بیکار شده است.

امیدوارم شرمنده بچه‌‎هایم نشوم
در همین حال عبدالخالق، پدر 4قلوها که 31سال دارد نیز به همشهری می‌گوید: من قبلا در کار خرید و فروش ضایعات بودم اما حالا چون وسیله کار ندارم بیکار شده‌ام. او ادامه می‌دهد: من قبلا یک وانت داشتم که با آن کار خرید و فروش ضایعات انجام می‌دادم اما وقتی همسرم 4قلو باردار شد، هزینه‌های زندگی مان بالا رفت و بخاطر سلامتی بچه‌ها مجبور شدم که وانت را بفروشم و پولش را هزینه بچه‌ها کنم. ما در روستا زندگی می‌کنیم و چون 4قلوها شرایط حساسی داشتند باید بارها به دکتر مراجعه می‌کردیم و همسرم سونوگرافی می‌شد و آزمایش‌های زیادی روی بچه‌ها انجام می‌شد. از طرفی باید داروهای خاصی برای‌شان تهیه می‌کردم و همه این مسائل باعث شد تا مجبور شوم وانتم را بفروشم و خرج بچه‌ها کنم. او می‌گوید:‌ وقتی همسرم حدود 2ماه و نیم از بارداری‌اش می‌گذشت فهمیدیم که 4قلو در راه داریم. هر دو خوشحال شدیم و باورمان نمی‌شد که قرار است به یک خانواده 7نفری تبدیل شویم. هردو خدا را شکر و دعا کردیم که بچه‌های‌مان سالم به دنیا بیایند. راستش اما از همان موقع دلشوره به جانم افتاد و با خودم گفتم مبادا به‌خاطر مشکلات مالی شرمنده زن و بچه هایم شوم. به‌خاطر همین وانت را فروختم تا هیچ کم و کسری برای بچه هایم نگذارم. پدر 4قلوها در ادامه می‌گوید: مرحله بارداری همسرم به لطف خدا با خوبی و خوشی گذشت و آنها سالم به دنیا آمدند اما از این به بعد نمی‌دانم که باید چه کار کنم. از لحاظ مالی در تنگنا هستم. از این به بعد باید شیر، پوشک، لباس، دارو و خیلی هزینه‌های دیگر که هنوز نمی‌دانم را تامین کنم و در این شرایط اقتصادی بیکار هستم و دستم خالی است. از طرف دیگر خانه ما 50متر است و من خودم چند سال پیش آن را ساختم و چون دستم خالی بود بدون میلگرد و مصالح خوب آنجا را بنا کردیم و خانه مان چندان محکم نیست و از طرف دیگر برای زندگی 7نفر کوچک است. پدر 4قلوها دغدغه مهم دیگری نیز دارد. او که معلول و تحت پوشش بهزیستی است در این‌باره می‌گوید:‌ چشمان من فقط 50درصد بینایی دارد و به همین دلیل بهزیستی به من کارت معلولیت داده اما این کارت تا به حال به کارم نیامده و هیچ باری از دوشم برنداشته است. امیدوارم افراد خیری که توانایی دارند به من کمک کنند تا در این وضعیت شرمنده همسرم و بچه‌هایم نشوم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید