• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
پنج شنبه 20 بهمن 1401
کد مطلب : 185199
+
-

فترت ادبیات در حکومت پهلوی

یادداشت
فترت ادبیات در حکومت پهلوی

علی‌الله سلیمی

آثار ادبی در هر دوره‌، به نوعی بازتابی از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است که در قالب‌های متنوع ادبی از جمله شعر، داستان، نمایشنامه و حتی رسانه‌ها و مطبوعات خود را نشان می‌دهد. با این پیش‌زمینه، اگر به تاریخ معاصر کشورمان نگاه کنیم، دوره‌های مختلفی دیده می‌شود که هر کدام بیانگر روح حاکم بر جامعه در آن مقطع زمانی است. از این رهگذر، ادبیات در کشور ما پیشینه طولانی دارد اما تنها با نگاهی به پیشینه آثار ادبی در حدود یک‌صد سال اخیر، به فراز‌ونشیب‌های متعددی برمی‌خوریم که مرور آنها خالی از لطف نیست. با روی کار آمدن حکومت پهلوی که به دوره پس از کودتای رضاخان هم معروف است، ادبیات در کشور ما دوران تلخی را تجربه کرد که کارشناسان و مفسران ادبی از این دوران با عنوان «دوره فترت» یاد می‌کنند. پس از به کنترل گرفتن کامل اوضاع توسط رضاخان، شاعر آزادیخواه، میرزاده عشقی در تظاهرات کشته و فرخی‌یزدی در زندان شهید شد. بهار، دهخدا و نسیم شمال از سیاست کناره گرفتند، لاهوتی به اتحاد شوروی سابق تبعید شد و عارف که از کرده خود پشیمان بود، منزوی در یکی از دره‌های نزدیک همدان به انزوا خزید و جز یک سگ با هیچ تنابنده‌ای رابطه پیدا نکرد و همه را دروغگو نامید. خفقان رضاخانی چنان بر جامعه به‌ویژه فعالان ادبی و روزنامه‌نگاران مستولی شد که عملا هر نوع صدای مخالفی در نطفه خفه شد. با گذر ایام و اتفاقاتی که قدرت از پدر به پسر منتقل شد، محمدرضاشاه هم به تأسی از پدر، البته به شکل تازه و متفاوتی به مخالفت با آزادیخواهان، به‌ویژه ادیبان و روزنامه‌نگاران پرداخت که نتیجه آن را در روند تولید و انتشار آثار در این دوره می‌بینیم. شواهد تاریخی نشان می‌دهد بعد از دوره رضاشاه، سانسور کتاب با وقفه‌ای کوتاه‌مدت و با اعمال مقرراتی خاص در نهادهای مربوطه ادامه یافت. برخی مانند فریبرز خسروی در کتاب خود «تحلیلی بر سانسور کتاب در دوره پهلوی دوم» معتقدند که ادوار تاریخی سانسور در دوره محمدرضاشاه، به 3 دوره 1320تا 1332، دوره1332تا1342و 1343تا 1357 قابل‌تقسیم است اما برخی هم دوره دوم را از سال1339تا 1340می‌دانند. این روند به مرور سرعت بیشتری به‌خود گرفت تا جایی که از سال1342تا 1357شدیدترین سانسورها از سوی رژیم اعمال شد. علت و نقطه‌عطف اصلی آغاز سانسور در این دوره را می‌توان شروع موج جدیدی از اعتراضات و مخالفت‌های عمومی به رهبری امام(ره) دانست که با اعتراض ایشان به لایحه انجمن‌های ایالتی‌و‌ولایتی آغاز شد. در این دوره سانسور یا ممنوعیت چاپ شامل محدودیت دسترسی هم می‌شد؛چنان‌که در زندان اوین و کمیته مشترک، زندانیان مطلقاً از کتاب، نوشت‌افزار، روزنامه و مکاتبه با بیرون از زندان محروم بودند. بررسی مضامین آثار ادبی اعتراضی در آن دوران هم نشان می‌دهد تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آنچه برخی از شاعران و نویسندگان را اذیت می‌کرد، غارت ثروت مملکت به وسیله بیگانگان بود. از آنجا که یک نویسنده و شاعر نمی‌تواند درباره دردهای جامعه بی‌اعتنا باشد، پس این موارد را گاه با زبانی عاری از هرگونه ارائه لفظی و معنوی و گاه با اشاراتی ادبی گوشزد می‌کردند اما به‌دلیل خفقان و سانسورهای بیش از حد این اتفاق رقم نمی‌خورد و این باعث ایجاد فضایی یأءس‌آلود بدون هیچ امیدی در آثار داستان‌نویسان و شعر شاعران می‌شد. نویسنده یا شاعر آن دوره می‌دید که ثروت کشور توسط بیگانگان غارت می‌شود درحالی‌که بسیاری از هموطنان از کمترین رفاه اقتصادی هم بی‌بهره هستند. فقر و تبعیض در جای‌جای مملکت دیده می‌شد اما حکومت پهلوی بیشتر به فکر راضی نگه‌داشتن بیگانگان از خود بود. مورد قابل‌توجه هم این بود که شاعران و نویسندگان معترض به غارت بیت‌المال توسط بیگانگان جایی برای بازتاب آثار اعتراضی خود نداشتند. ساواک، به‌عنوان بازوی سرکوب حکومت پهلوی، عملاً همه راه‌ها را به روی نویسندگان و شاعران و همچنین روزنامه‌نگاران بسته بود. به بیان دیگر، ساواک به‌عنوان نهادی امنیتی و اطلاعاتی، با وظایف و عملکردهای وسیعی چون سرکوب مخالفان و کنترل هرگونه اعتراض یا انتقاد، از ادارات زیادی تشکیل شده بود. چنانچه برخی از اداره‌های آن مسئول نظارت بر امور تحقیقی و آموزشی بودند. نکته جالب و البته غم‌انگیز ماجرا هم اینجاست که در برخی از موارد افرادی که مسئولیت سانسور و نظارت بر کتاب‌ها را بر عهده داشتند، افرادی بی‌سواد یا کم‌اطلاع بودند؛ به‌عنوان مثال، محرمعلی‌خان، یکی از کارمندان ساده شهربانی بود که به‌عنوان جاسوس یا رابط، با دریافت مبالغی رشوه از ساواک، صاحبان مطبوعات را پیشاپیش از قصد ساواک برای توقیف کتاب یا نشریه آنها آگاه می‌کرد تا به نوعی آنها را بترساند یا به آنها هشدار داده باشد. این وضعیت بغرنج ادامه داشت تا اینکه با طلوع فجر انقلاب اسلامی، شرایط تغییر کرد و توسعه فرهنگ، در همه ابعاد، از امور اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران شد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید