• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 18 بهمن 1401
کد مطلب : 184973
+
-

تعریف جامع از مبانی فیلمسازی اسلامی

مولف کتاب«درآمدی بر مبانی سینمای اسلامی» وضعیت و افق‌های سینمای اسلامی را به تصویر می‌کشد

گزارش
تعریف جامع از مبانی فیلمسازی اسلامی

علی‌الله سلیمی-روزنامه‌نگار

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای ایران افق‌های تازه‌ای را در راستای تفکر و اندیشه اسلامی تجربه کرد که پیش از آن سابقه نداشت. فیلم‌هایی با دورنمایه‌های مفاهیم دینی در بخشی از سینمای ایران تولید شد که همسو با ارزش‌های جامعه اسلامی بود. این آثار مورد‌استقبال تماشاگران هم قرار‌گرفت و نسل جدیدی از فیلمسازان ایرانی با این رویکرد تازه سینمای ایران همسو شدند و آثار قابل‌توجه و ماندگاری هم در این زمینه خلق شد. یکی از چهره‌های فعال در این بخش، کارگردان فقید سینمای ایران، فرج‌الله سلحشور بود. او برای انتقال دانش و تجربه‌های خود، مقالات متعددی در زمان حیات خود نوشت و منتشر کرد که مضمون اصلی این مقالات سینمای اسلامی بود. در این زمینه، کتاب «درآمدی بر مبانی سینمای اسلامی» مجموعه‌ای از یادداشت‌های زنده‌یاد فرج‎الله سلحشور است که چندی‌پیش در سالگرد درگذشت این کارگردان به همت روح‌الله عباسی تهیه و از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است. نویسنده مطالب این کتاب پس از نقد و بررسی مبانی اصلی سینمای موجود، علل انحراف آن و تأثیراتش بر نظام خانواده، فرهنگ، مذهب و اجتماع، به ارائه تعریفی جامع از مبانی هنر فیلمسازی اسلامی می‌پردازد.

1 مولف اثر معتقد است:«پس از رحلت امام‌(ره) برخی مسئولان، لیبرال‌منشانه عمل کردند و سکولارها بسیار پر‌و‌بال گرفتند؛ به‌خصوص در بخش فرهنگ و هنر رخنه کردند که آثار آن را در سینما و تلویزیون به وضوح مشاهده می‌کنیم. در اوایل انقلاب در عرصه فرهنگ و هنر، تلاش‌هایی می‌شد که امیدوار‌کننده بود و به‌تدریج می‌خواستیم قالب خود را بیابیم و چارچوب فیلمسازی مختص به اسلام و انقلاب را پیدا کنیم. در ابتدای انقلاب با تکیه بر ارزش‌های مکتبی - انقلابی و با اخلاص و ایمان و احساس، راهی نو را تجربه کردیم و به جاهای خوبی هم رسیده بودیم. فیلم‌هایی مثل «توبه نصوح»، «استعاذه»، «دو چشم بی‌سو»، «توجیه» و «تیرباران» یا فیلم‌هایی مثل «پرواز در شب» و «دیده‌بان» که تولیدات سال‌های‌57تا‌65 بودند، تجربه‌های مفیدی برای یافتن سینمای بومی و مذهبی - انقلابی بودند.»

2 نویسنده کتاب «درآمدی بر مبانی سینمای اسلامی» یادآوری می‌کند، «به مسئولان فرهنگی و هنری چنین القا شده بود که هنر نزد طاغوتیان است و بس و نیروهای خودی بدون آنان به جایی نمی‌رسند. آنها گمان می‌کردند که هنرمندان قدیمی دارای تجربه‌های ارزشمند و گرانبهایی هستند که می‌توان از تجربه آنان استفاده کرد و راه هنر مذهبی را محکم‌تر و بهتر طی کرد، غافل از اینکه بیشتر هنرمندان سابق سینما، تربیت‌یافتگان فرهنگ شاهنشاهی و پیام‌آوران ابتذال و سربازان فرهنگ غرب بودند؛ گرگ‌های باران‌دیده‌ای که به سهولت ما را می‌بلعیدند و نیز غافل از اینکه انسان‌ها از یکدیگر تأثیر می‌گیرند، مخصوصاً اگر محیط‌زیست و فعالیت‌شان فرهنگی- هنری بوده و احساس و عاطفه بر آن حاکم باشد در چنین محیطی، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری انسان‌ها بر یکدیگر بیشتر از محیط‌های صنعتی و علمی یا دیگر محیط‌هاست.»

3 مولف اثر معتقد است: «مدتی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که تمام تلاش‌های هنرمندان خودی و بسیاری از ارزش‌های فرهنگی- هنری که می‌رفت نهادینه شود، با هجوم حساب‌شده و دقیق عوامل داخلی و خارجی دشمنان انقلاب به انحراف کشیده شد و همان فرهنگ منحط گذشته با ظاهری مذهبی، دوباره بازگشت. دولت‌های بعد از امام‌(ره) هم که خود از نفوذ عوامل بیگانه و خودفروخته در امان نبودند، آنقدر لیبرال‌منشانه عمل کردند که فیلمسازی که نه از سیاست بهره‌ای داشت و نه از دیانت استوار و پایداری برخوردار بود، در همه داشته‌هایش تزلزل ایجاد شد و به ارزش‌ها و باورهای خود تردید‌کرد.»

4 نویسنده کتاب «درآمدی بر مبانی سینمای اسلامی» معتقد است:« پس از گذشت مدت کوتاهی که فیلمسازان مسلمان فراموش کردند اصلاً برای چه قدم به وادی هنر گذاشته‌اند، همان هنرمندان دردمند و معتقد ابتدای انقلاب، آنچنان التقاطی و لیبرال‌مسلک شدند که فرقی بین هنرمند متدین و بی‌دین، فاسد و صالح و باحجاب و بی‌حجاب قائل نبودند. همان‌ها که درصدد خلق آثار ارزشمند بودند به‌تدریج به‌سوی آثار گیشه‌ای، مستهجن و ضد‌ارزشی میل کردند و با توجیه آثار خود و برای بازنماندن از قافله هنر، حتی مدافع جریان آلوده و فاسد هم شدند تا جایی که بین باورهای مکتبی و سینما، سینما را انتخاب کرده و حساب این دو را از یکدیگر جدا کرده و پذیرفتند که اصلاً سینما جای ارزش‌های مکتبی نیست؛ یعنی سکولاریسم و لیبرالیسم تمام وجود صنعت فیلمسازی را فراگرفت و لیبرال‌مسلکی و التقاط، فرهنگ رایج و پذیرفته سینما شد.»

5 انحراف در هنر فیلمسازی جمهوری اسلامی از منظر نویسنده مقالات کتاب چند عامل دارد:«اول، تهاجم فرهنگی دشمن، دوم، نفوذ عوامل لیبرال‌مسلک و لائیک در مراکز تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر، ‌به‌خصوص در سینما و سوم، نداشتن تعریف درست از سینمای موردنظر جمهوری اسلامی. دشمن بعد از شکست نظامی و متعاقب آن شکست اقتصادی و سیاسی به ناچار تنها راه مبارزه با جمهوری اسلامی را در تهاجم فرهنگی یافت. او در طول تاریخ تجربه کرده بود که مسلمانان را در آندلس (اسپانیا) تنها با تهاجم فرهنگی می‌توان شکست داد؛ یعنی کشاندن مسلمانان به‌سوی فساد و فحشا با دایر کردن مراکز فساد و استفاده ابزاری از زن. امروز نیز استراتژی دشمن همان است اما تاکتیک‌ها فرق کرده است. آن روز دشمن، درون خانه‌اش با ما می‌جنگید اما امروز به درون خانه ما وارد شده است. آن روز تنها ابزار او زن بود، اما امروز ابزارهای گوناگون مانند اینترنت، ماهواره، رادیو، تلویزیون، سینما، مجلات و روزنامه‌ها را دارد. امروز چاپخانه‌ها و دانشگاه‌ها را دارد، آن روز فقط اخلاق و ایمان را هدف تهاجم خود قرار داده بود اما امروز اخلاق، ایمان، فرهنگ، تمدن، دین و آیین ما، کتاب ما، روحانیت و مساجد ما را نشانه رفته است اما امروز در یک کلام، خانواده ایرانی را نشانه رفته است.»

6 در بخشی از کتاب درآمدی بر مبانی سینمای اسلامی می‌خوانیم:«طبیعتاً بنیانگذاران و مروجان سینما به‌دنبال تعریف و تبیین جایگاه خالق و مخلوق نبودند بلکه در سینما مطامع خود را جست‌وجو می‌کردند. در سینمای طمع‌ورز و نفس‌محور، جایی برای پرداختن به معنویات نیست؛ چون آنها نادیدنی هستند و نادیدنی به تصویر درنمی‌آید. هنری که به‌دنبال مطامع مادی و دنیایی سرمایه‌داران غرب و صهیونیست‌ها بود، جز پرداختن به زیبایی‌ها و جذابیت‌های ظاهری در انسان و هستی چاره‌ای نداشت؛ پس به اجبار، ظاهربین و سطحی‌نگر شد. از طرفی، در غرب نه خدای یکتا و قدرتمندی که روشنگری و هدایت کند وجود داشت (یعنی خدا انسانی شده بود به نام مسیح) و نه دین سالمی که گره‌گشا و راهنما باشد؛ خدایشان تثلیث و مکتب‌شان به‌شدت دارای انحراف و کتاب‌شان پر از تحریف و دروغ بود. با این وصف عامل معنوی و مکتبی محکمی که فیلمساز را به‌سوی معنویت سوق دهد و مانع انحراف او شود وجود نداشت. نقشه‌های شیطانی و استعماری اربابان سینما و ناتوانی‌مذهب در غرب، 2عامل اصلی دوری سینما از پرداختن به معنویات به معنی حقیقی آن و روی آوردن به مادیات و ظاهربینی و سطحی‌نگری با همه زشتی آن بود.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید