
میراث من جنون
درباره «یادگار جنوب» که «جاندار» نبود

مسعود میر-روزنامه نگار
جنابان امیری و پورامیری خیلی ممنون که فیلم دومتان را هم بیسر و صدا و حاشیه ساختید و البته متشکر که عنصر انتقام را در سینمای ایران پررنگ کردید. راستش تاکنون فیلمهای سینمای ایران که ردی از انتقام در آنها رویت میشد، همواره با طرف پرهیزکارانه و خیرخواهانه مخلوط میشدند و در کنار تقلاهای انتقامگیری، همواره هشدارهای نافی آن هم در کنارش به قصه افزوده میشد، اما حالا در یادگار جنوب با انتقام محض مواجهیم؛ انتقامی ناتمام و بیمهار و شاید همین گونه از انتقام متمایزترین بخش کار شما 2کارگردان این فیلم بوده است.
بهجز این اما یادگار جنوب با بازیگر نقش اول نامناسبی مواجه است که یک تنه در سکانسهای رقص جنوبی در اتاق عروس بیمارش و البته هنگام شنیدن خبر رضایت خانواده برای جداکردن دستگاههای تنفسی از بیمار تا میتواند ناتوانیاش را به رخ میکشد. همچنین با یک چالش اخلاقی درباره اجازه عقد یک بیمار بیهوش روی تخت بیمارستان، با خواستگار سمج عاشقپیشه و با یک باند قاچاق مشروبات الکلی به سرکردگی خانم حرا و برادرش که البته هیچکدام نتوانستهاند درست لهجه جنوبی را یاد بگیرند، مواجه است.
جنون بازیگر مرد آنقدر که در مسیر رخنماییاش غرق شده و حتی یک لحظه هم در دریای چرایی و علتیابی، روی آب غوطهور نشده و این جنون بیوقفه به نام عشق، همینطور میجوشد و میجوشد.
بهجز اینها یادگارجنوب بسیار هم فرصت از دست رفته دارد، فرصت هدر شده شروع نکردن قصه اصلی تا لحظه کلافگی تماشاگر و فرصت حضور صابر ابر در یک نقش کوتاه مهم که با یک گریم بیدلیل، رسما هدرشده از مهمترین آنهاست.
دیگر اینکه کاش شما 2جوان بااستعداد حواستان جمع باشد که وقتی میخواهید فیلمتان را برای تماشاگران بینالمللی در سالن رسانه با زیرنویس پخش کنید، قبلش نگاهی به آن بیندازید؛ چون واقعا برخی متنها با هیچ اصول نگارشی جور درنمیآید.
نکته آخر هم اینکه وقتی شما 2نفر میتوانید با ایدهها و استعدادتان در این روزهای وانفسا، سرمایهگذار پیدا کنید بیشتر این موقعیت را قدر بدانید. یادگار جنوب میتوانست جاندارتر باشد... .