پدر مهربان زاغههای بانکوک
کشیش آمریکایی، بیش از نیم قرن عمر خود را برای آموزش و بهبود زندگی زاغهنشینان پایتخت تایلند وقف کرده است
جوف مایر، در ابتدای دهه70 میلادی، درگیر الکل بود. اما بعد از آنکه به کلیسا آمد و زندگیاش را وقف خدمت به مردم کرد، راهش از آمریکا به زاغههای بانکوک کشید و حالا چهره نیکوکاری و خدمت به مردم در پایتخت تایلند است.
پدرجو، در این نیم قرن از بیماران مبتلا به ایدز مراقبت کرده، بچهها را از فقر و جرم و فحشای خیابانها نجات داده، برای فقرا مدرسهسازی کرده، و همچنان مثل روزهای اول، خود را مدیون مردم فقیر زاغهها میداند.
بهگزارش گاردین، او چنان فروتن است که زیربار هیچکدام از تعریفها و نسبتهای خیری که به او میبندند نمیرود و همه آنها را از آن دیگران میداند؛ «من از خودم هیچ ایدهای نداشتم.»
او در ابتدای دهه70 بهعنوان کشیش فرستاده کلیسا به آسیا آمد. بعد از حضوری کوتاهمدت در لائوس، به تایلند آمد. اما روش متفاوتی را برگزید؛ او به جای زندگی در مناطق سرشناس و مرفه، به یک محله زاغهنشین خلونگ توئی در اطراف شهر رفت و کار متفاوتی را شروع کرد. او درباره شروع کارش در این منطقه میگوید: «هیچ کشیش عادیای نمیخواست به چنین محلهای برود. اما من خودم را یکی از آنها میدانستم و به آنجا رفتم.»
او در یکی از نخستین کارهایش در این منطقه، یک مدرسه برای کودکان فقیر احداث کرد. این مدرسه سنگبنای یکی از بزرگترین پروژههای آموزشی در اطراف پایتخت تایلند شد و از آن زمان، دهها هزار نفر در مدارسی که به همین منظور در این مناطق ساخته شده تحصیل کردهاند. این مدرسه، در ادامه به یک بنیاد بزرگ تبدیل شد که پدرجو و یک خواهر راهبه تایلندی، که حالا 90ساله است، با هم آن را بنیان گذاشتند. این بنیاد، حالا 15مدرسه برای کودکان فقیر دارد. پدر جو، اصرار دارد که این خواهر ماریا بوده که ایده تاسیس این بنیاد را داشته و فروتنانه نقش خود را انکار میکند.
10سال بعد از شروع فعالیت و زندگی پدرجو در این منطقه، فعالیتهای خیریه او علاوه بر مسائل آموزشی، شامل پناه دادن به کودکان خیابانی، حمایت از کودکان در معرض سوءاستفاده جنسی، مقابله با قاچاق کودکان، ارائه خدمات بهداشتی و کلینیکی به افراد بیمار، و بازسازی زاغههای مردم بود. وقتی که اپیدمی ایدز به منطقه رسید، سازمان زیرنظر پدرجو به نخستین نهادی که برنامههای مراقبت خانگی از بیماران مبتلا داشت، تبدیل شد. او از تجربیات آن روزها میگوید: «آن دوره اینطور بود که تاکسی جلوی مرکز ما میآمد، کسی را که عملا در آستانه مرگ بود، به پایین پرت میکرد، گاز میداد و میرفت.»
پدر جو امروزه بهخاطر ساخت 15مدرسه، 5یتیمخانه، کمک به تحصیل 30هزار دانشآموز و البته فعالیتهای دیگری ازجمله دادن وام به فقرا و کمک به افراد دارای معلولیت، به یکی از سرشناسترین ساکنان بانکوک تبدیل شده و هر وقت که در خیابان راه میرود، مردم او را میشناسند و مورد احترام همه است.
اما او همچنان اصرار دارد که این زاغهنشینها بودند که او را نجات دادند؛ «من سالها الکلی بودم... من در کنار مردمی که مراقب من بودند زندگی کردم و از آنها یاد گرفتم.»