افخمی : وقایع اخیر، یک نمایش زودگذرخیابانی بود
هرقدر هم که در طول سال خبری از بهروز افخمی نباشد، در موسم جشنواره موتور این کارگردان سینما و تلویزیون روشن میشود و از مصاحبه و اظهارنظر و بحث و موضعگیری کم نمیگذارد. حالا در فاصله چند روز مانده به چهلویکمین جشنواره فیلم فجر، افخمی در گفتوگو با ایسنا حرفهایی زده که حاوی نکات قابل تاملی است. بخشهایی از مهمترین سخنانش را انتخاب کردهایم که در ادامه میخوانید.
1
باید دید چرا فیلمی مثل «آواتار» در عرض یکماه به 2میلیارد فروش میرسد و تعطیلی سینماها را یکتنه در آمریکا به پایان میرساند؟ چرا در ایران چنین وضعیتی نداریم؟ در همه زمینهها همینطور است، کدام موسیقی، تئاتر یا فیلمی است که مردم بخواهند آن را ببینند و شکی برای خرید بلیتش نداشته باشند؟
2
آنقدر سینمای انتقادی - اجتماعی به شکلهای مختلف تکرار شده که حوصله همه را سر برده است.
فیلم درست و حسابی و آن چیزی که به ذات سینما نزدیک باشد یعنی اکشنِ خشن ِ مردانه و پسرانه کلاسیک که البته دخترهای جوان هم آن را تماشا میکنند، نداریم. چون اولا ساخت این فیلمها کار آسانی نیست و بعد هم به فرض آنکه چنین فیلمی روی پرده سینمای ایران باشد، طول میکشد تا مردم متوجه مفهوم آن شوند.
3
اگر کسی فیلم اکشن ساختن را بلد باشد، میسازد. کسی که سررشتهای از سینما داشته باشد و بداند سینما یعنی اکشن، او هم از آن تعریف میکند و موقعیتش بهعنوان کارگردان نهتنها صدمه نمیبیند، بلکه بهتر میشود بنابراین مسئله این نیست که فیلم اکشن را تحقیر میکنند. اصطلاحا میگویند خانهنشینی بیبی از بیچادری است؛ یعنی چون نمیتواند بسازد، تحقیر میکند.
4
در این چندماه خودم هر چقدر پرسوجو کردم، متوجه شدم هم مردم علاقهمند هستند که فیلم و سریال ببینند و تئاتر و کنسرت بروند و هم بازیگران دوست دارند کارشان را انجام دهند. اما یک جو وحشت وجود دارد و درواقع نوعی تروریسم به شکلی آنها را میترساند. درحالیکه وقتی اقدام کنند، متوجه میشوند هیچچیز واقعی وجود ندارد. بنابراین با خود فکر میکنید این وهمی را که ایجاد کردهاند و یک عده از فیلمسازان و بازیگران هم در آن نقش داشتند، باید بترکانیم و از بین ببریم.
5
بهنظرم الان شرایط فوقالعاده عجیبی در ایران وجود ندارد. یعنی اتفاق عجیبی نیفتاده و ما یک نمایش زودگذر خیابانی داشتیم که فقط تعداد خیلی کمی از مردم آن را باور کردند؛ آنهایی که تفاوت بین مجاز و واقعیت را تشخیص نمیدهند. بنابراین برای من جالب نیست که آن را به یک داستان تبدیل کنم یا اصلا آن را یک حادثه واقعی تلقی کنم.
6
من فکر میکنم جشنواره امسال نسبت به سالهای گذشته تا حدی کمرونق باشد ولی این خیلی اهمیت ندارد. ما دورههای مختلفی داشتیم که به دلایلی کمرونق بوده و بعضی وقتها هم به دلایل غیرقابل پیشبینی جشنوارههای خیلی خوب داشتیم، یعنی سالهایی بوده که اصلا نمیشد پیشبینی کرد تعداد زیادی فیلم خوب و فیلمساز تازهوارد به جشنواره میآید؛ در نتیجه این خصوصیت غیرقابل پیشبینیبودن برای جشنواره فجر باعث میشود راحت نتوان گفت که یک قانون کلی وجود دارد و جشنواره همیشه رونق داشته است.
«صبح اعدام» عکسالعملی به شرایط امروز
فیلمی که الان میخواهم بسازم عکسالعملی نسبت به شرایط امروز است. بنابراین چشمم را نبستهام اما اگر هم کسی چشمش را ببندد و کار خود را بکند ایرادی ندارد، چون بهنظرم این جو تصنعی است و تاریخ مصرف دارد. این ماجرا حتی مثل شورش بنزین نیست که معنادارتر و قابلفهمتر بود و معلوم بود یکسری کسانی که کار و زندگیشان از روی بیکاری فقط با مسافرکشی میگذرد، درگیر شدهاند و اینها حتی وقتی تیر میخورند یا کشته میشوند -کاری نداریم از کدام طرف- قابل ترحم و فهم بودند و میشد فهمید با وجود آنکه از سیاست سر در نمیآورند، یک چیز را میدانستند و آن هم این بود که وقتی قیمت بنزین چند برابر میشود، کار او که آخرین راه باقیمانده برای امرار معاش اوست تعطیل میشود اما درباره شورشهای اخیر چه باید گفت؟ مسئله آنها واقعا چه بود؟