ساندویچها را مهربانانه میپیچند
ساندویچفروشی «حسین ابوعلی» از یک دهه پیش پاتوق نیکوکاران یک محله و حتی یک شهر شده است
حسن حسنزاده-روزنامهنگار
شبیه هیچکدام از ساندویچیهای شهر نیست؛ ویترین مغازه، اجناس و لوازمی که گوشه و کنار مغازهاش روی هم چیده شده و حتی مشتریانش هم با دیگر ساندویچیهای تهران فرق دارند. پر بیراه نیست که بگوییم مغازه «حسین ابوعلی» پاتوق نیکوکاران یک محله و حتی یک شهر است. روزهایی که به ماه رمضان، نوروز، شب یلداو ... ختم میشود، چنان برو و بیایی در ساندویچی ابوعلی راه میافتد که شبیه آن را جای دیگری ندیدهایم. تمام کوچه را کارتنهای پر از مواد غذایی، لباس، عروسک و اسباببازی پر میکند که مقصدشان نه فقط نقاط محروم حاشیه تهران بلکه روستاهای کمبرخوردار سیستان و بلوچستان است.
از تهران تا سیستان و کرمانشاه
از ویترین مغازه پیداست که اینجا با دیگر ساندویچیهای تهران فرق دارد. نوشته روی شیشه میگوید این مغازه پاتوق آدمهای مهربان شهر است. برچسبهای «سفره مهربانی» و «وقف خیرات و اموات» در جایجای مغازه دیده میشود. اهالی محله نیرویهوایی به یاد دارند چند سال پیش وقتی که سیل روستاها و شهرهای مناطق شمالی و غرب کشور را درنوردید و یا وقتی زلزله کرمانشاه خانوادههای بسیاری را داغدار کرد، در پیادهرو مقابل این مغازه جای سوزن انداختن نبود. همان روزهایی که کاسب خوشنام محله درآمد مغازه را وقف سیلزدگان لرستان و گلستان کرد، سیل کمکهای مردم اهالی محله هم از راه رسید. تمام کوچه را انواع و اقسام مواد غذایی فاسدنشدنی، لباس، پتو، اسباببازی و... برداشت تا به دست کاسب محبوب محله راهی مناطق سیلزده شود.
داستان جالب آن مهرههای رنگی
«حسین ابوعلی» حدود یک دهه پیش نخستین قدم را برای کمک به اقشار محروم جامعه برداشت و حالا دیگر اهالی یک محله برای دستگیری از افراد کمبضاعت با او همراه شدهاند. تابلوی سفره مهربانی، کیسههای پر از میوه، چند وعده غذای گرم و ساندویچهایی که مرتب روی هم چیده شدهاند، نخستین چیزی است که توجه مشتریان جدید آقای ابوعلی را بهخود جلب میکند. روی پیشخوان مغازه، مهرههای رنگیای که روی هم چیده شدهاند، داستان جالبی دارند. فقط کافی است چند دقیقه رفتوآمد مشتریان این مغازه را زیرنظر بگیرید، تا به همدلی اهالی با این کاسب خوشنام پی ببرید. ابوعلی میگوید: «حدود یک دهه پیش یک تابلو روی دیوار مغازه نصب کردم و چند فیش غذا روی آن چسباندم. حدود 10فیش بود، اما با هزینه خودم غذای رایگان به افراد نیازمند میدادم. چند روز بعد تعداد فیشها بیشتر شد. هر مشتری که برای خودش یک ساندویچ میخرید، یک فیش هم برای نیازمندان تهیه میکرد. حالا تعداد فیشها گاهی روزانه به 100وعده میرسد. اکنون من جای آن فیشها را با مهرههای رنگی عوض کردهام.»
ماجرای دفتر مخصوص مغازه ابوعلی
بعد از یک دهه، حالا دیگر فعالیت خیرخواهانه ابوعلی و اهالی محله نیرویهوایی تنها به تهیه غذای گرم برای افراد نیازمند محدود نمیشود؛ بلکه بیماران نیازمند هم از مهربانی اهالی محله نیرویهوایی سهم دارند. ابوعلی از روی تلفن همراهش، تصاویر بیمارانی که با کمک مشتریان، کسبه و اهالی نیکوکار محله در بیمارستانها و مراکز درمانی شهر بستری شدهاند را نشان میدهد و میگوید: «اینکه نماینده این مردم نیکوکار برای پیگیری کارهای بستری و درمان بیماران نیازمند باشم برای من افتخار است. وقتی خبر اقدامات خیریه مغازه به شماری از نیکوکاران بازار رسید، آنها آستین بالا زدند تا با کمک اهالی محله هزینه بستری و درمان بیماران نیازمند را هم تامین کنیم.»
ابوعلی پشت پیشخوان مغازه یک دفتر بزرگ دارد که در واقع پرونده خانوارهای تحت پوشش این مغازه است. او فهرست کاملی از شرایط این خانوادهها تهیه کرده که شامل وضعیت تحصیلی فرزندان، بیماری اعضای خانواده و... میشود. حتی در صفحات آخر این دفتر، فهرستی از دانشآموزان مناطق محروم تهران وجود دارد که علاوهبر خدمات آموزشی، لوازمالتحریر و... دریافت میکنند.
پاکبانها، کارتنخوابها و بیماران نیازمند هم سهم دارند
ساندویچهایی که مشتریان برای افراد نیازمند تهیه میکنند، قیمت پایینتری دارد. کیفیت همان است اما ابوعلی و همکارانش تنها هزینه مواداولیه را میگیرند تا خودشان هم در این کار خیر سهم داشته باشند. ابوعلی اما از دل دریایی اهالی محله میگوید: «بعضیها فقط به تهیه یک مهره رنگی قناعت نمیکنند. حتی مشتریای داشتیم که از اهالی نیکوکار محله بود و 10میلیون تومان کمک کرد تا به همان اندازه غذای گرم بهدست افراد نیازمند برسد. تعدادی از این مهرههای رنگی سهم پاکبانهایی است که شب و روز برای شهر زحمت میکشند. مهرههای دیگر هم سهم افرادی است که به هر دلیلی کارشان به کارتنخوابی کشیده شده و مابقی هم سهم خانوادههای نیازمند حاشیه شهر است.»