
تحول در حکمرانی پس از اولویتبندی
ذوعلم: مدیرانی که منافع خود را دنبال میکنند و ساختار موجود را تنها برای منفعت خود قبول دارند، روند حکمرانی را دچار اختلال کردهاند

عدهای بر این باورند که نظام حکمرانی کنونی برای پاسخ دادن به انباشت مطالبات بیپاسخ از گذشته تاکنون توانایی لازم را ندارد و از اینرو باید به شکل اساسی و ریشهای آن را تغییر داد. نگاهی که برخی دیگر آن را افراطی میدانند و معتقدند با متحول کردن نظام حکمرانی و ارتقای کارآمدی آن میتوان نیازهای روز را برآورده کرد. علی ذوعلم ازجمله این افراد است که باور دارد تحول در فرایند حکمرانی و بهرهبردن از نوگرایی در سیاستگذاریها میتواند مطالبات موجود را بهخوبی پاسخ دهد: «نظام حکمرانی ما مبتنی بر مردمسالاری دینی است که مستقل و ریشهدار است و توانسته بالندگی و پیشرفت کشور را هم در عرصههای زیادی تضمین کند.» او به وضعیت حکمرانی در جهان و چالشهایی که با آن روبهرو است اشاره میکند و با بیان اینکه خروجی نظام حکمرانی ایران جدای از جهان قابل تحلیل نیست، میافزاید: «گرچه موفقیتهای زیادی در برخی اصول حکمرانی کشور داشتهایم اما، در نگاه کلان باید ابعاد مختلف اصلاح حکمرانی و جنبههای اولویتدار آن را شناسایی کنیم و با ضریب دادن به اولویتها با لایهبندی موضوعات مختلف بدانیم که کدام لایه نیازمند تحول است تا اثر بیشتری بر دیگر بخشهای حکمرانی بگذارد. با مشخص شدن اولویتها، روند تحول در نظام حکمرانی به شکل ضابطهمند آغاز خواهد شد و به شکل ترجیحی میتـوان تحولاتی را که به نفع مردم است در روند حکمرانی اجرایی کرد.» ذوعلم، حرفش را اینطور ادامه میدهد: «اکنون لایههای مختلف حکمرانی در کشور مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و بهنظر میرسد ابعاد تربیتی و اقتصادی حکمرانی نیاز به تحول عمیق دارند چرا که با متحول کردن این دو بخش، عملا رویههای سیاسی و نیز ارتباطات بینالمللی کشور هم دستخوش تحول مثبت میشود و این مسئله به بهبود روند حکمرانی در جامعه منجر خواهد شد.»
تحول در حکمرانی بدون شتابزدگی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که با توجه به انباشت مطالبات مردم از حکمرانان، زمان کافی برای اصلاح حکمرانی برای پاسخ دادن به این مطالبات را داریم، با بیان اینکه تحول در حکمرانی با شتابزدگی مترادف نمیشود، گفت: «آفتی که تحول در نظام حکمرانی را تهدید میکند جوزدگی و شتاب در این مسیر است. هر اقدامی در راستای متحول کردن حکمرانی بدون مطالعه و کار پژوهشی دقیق و مبتنی بر واقعیتهای جامعه، قطعا به نتیجه مطلوب نمیرسد. باور داریم که مردم منصف و نجیب هستند و با دیدن اقدام حکمرانان در متحول کردن برخی رویهها، فرصت را برای دیدن و لمس اثرات مثبت اصلاح حکمرانی خواهند داد.» ذوعلم به موضوع قابل توجه دیگری نیز اشاره میکند و میگوید: «مطالبه جامعه برای نوگرایی در حکمرانی مطالبه یکسانی نیست. برخی خواهان تحول فرهنگی و اجتماعی هستند و برخی دیگر مطالبه اقتصادی و عدهای دیگر مطالبه سیاسی دارند. به این دلیل، مهم این است که مراکز تصمیمگیر ازجمله مجلس و نهادهای تأثیرگذار دیگر در اجرای قوانین به این مسائل نگرش درستی داشته باشند و در عمل رویههای قانونی پیشبینیشده را بهدرستی اجرا کنند.»
چه کسانی مخالف تحول در حکمرانیاند؟
رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در پاسخ به این سؤال که چرا عدهای موافق نوکردن حکمرانی نیستند، به موضوع قابل تاملی اشاره میکند و میگوید: «ترس از تغییر یا عادت به وضع موجود، شاید بخشی از دلایل مخالفت با نوگرایی در حکمرانی باشد، اما منافع اقتصادی است که سبب شده عدهای با این موضوع مخالف باشند.» ذوعلم توضیح بیشتری در اینباره میدهد: «سیستمهای سیاسی درگیر منافع اقتصادی شدهاند و از سوی دیگر، بوروکراسی پیچیدهای در نظام اجرایی ما از قبل از انقلاب ایجاد شده است که با وجود میل به تحول، امکان انجام آن را سخت کرده است. ضعف مدیران و محافظهکاری مفرط سیاستگذاران نیز در امتداد این موضوع در نهایت منجر به تأخیر در این مسئله شده است.» او وجود چنین مدیرانی را برای حکمرانی کشور خطرناک میداند و میگوید: «وقتی برخی مدیران سیاسی و فعال در بدنه اجرایی کشور بهدلیل منافع اقتصادی خود و بیعلاقه به ساختار حکمرانی در حال کار هستند، این افراد صرفا منافع خود را در برنامهریزیها لحاظ میکنند و به این دلیل نمیتوان به این دسته از افراد در ساختار حکمرانی اعتماد کرد. رهبر معظم انقلاب بارها در همین زمینه به موضوع نفوذیها اشاره کردهاند اما بعضی فکر میکنند نفوذ یعنی نفوذ در ارکان امنیتی، سیاسی و نظامی، درحالیکه نفوذ در ارکان اداری کشور دستکمی از این موضوعات ندارد و حضور این افراد میتواند حکمرانی را با چالش روبهرو کند.»