• پنج شنبه 3 خرداد 1403
  • الْخَمِيس 15 ذی القعده 1445
  • 2024 May 23
دو شنبه 19 دی 1401
کد مطلب : 182296
+
-

برای حل مسئله آب، میراب لازم داریم

بررسی طرح‌های انتقال آب از دریاهای جنوب در گفت وگو با مدیر‌عامل سابق شرکت انتقال آب خلیج فارس

سروش خسروی- فرخنده‌ رفائی-روزنامه‌نگار

متوسط آورد آبی ایران از تمام منابع آبی موجود، شامل  بارش‌ها، رواناب‌ها و آب‌های زیرزمینی، 92میلیارد مترمکعب در سال است؛ آبی که بخش زیادی از آن «مصرف» می‌شود و از بین می‌رود و تنها بخش اندکی از آن «استفاده» و بازیافت می‌شود. کم‌بارشی، اقلیم خشک، جمعیت زیاد، کشاورزی‌محور بودن رویکردهای توسعه اقتصادی و رشد صنایع آب‌بر در دهه‌های اخیر، تامین همزمان آب برای تمام حوزه‌ها را به چالشی بزرگ برای تصمیم‌سازان تبدیل کرده است. علی همتی‌شعبانی، کارشناس حوزه آب و مدیرعامل سابق شرکت تامین و انتقال آب خلیج‌فارس (واسکو) در گفت‌و‌گو با همشهری از ضرورت بازنگری در مفاهیم اساسی در مدیریت منابع آب و توسعه پایدار سخن می‌گوید. این کارشناس حوزه آب، با نقد سیاست‌های توسعه کشاورزی به‌عنوان مصرف‌کننده صرف آب و البته توسعه صنایع آب‌بر در مناطق کم آب، معتقد است: شرایط اقلیمی ایران ایجاب می‌کند برای تامین آب صنایع از ظرفیت‌های عظیم پهنه‌های آبی عظیم در دسترس کشور یعنی خلیج‌فارس و دریای عمان استفاده کنیم؛ شیوه‌‌ای که با تمام دشواری در اجرا می‌تواند علاوه بر تامین آب صنایع، به منابع آبی کشور بیفزاید. او بر این اعتقاد است که حل مسئله آب نیازمند تاسیس نهادی واحد به‌نام «وزارت آب» است؛ نهادی که با تعیین شیوه‌های حاکمیت بر منابع آبی، مصرف و نحوه فروش آب در بازار آزاد را برعهده گیرد و مدیریت کند.

مجمع جهانی اقتصاد در آخرین گزارش خود یکی از 5ریسک بزرگ اقتصاد ایران را بحران‌های محیط‌زیستی دانسته و برخی کارشناسان حوزه محیط‌زیست معتقدند پروژه انتقال آب خلیج‌فارس به بحران‌های محیط‌زیستی منجر می‌شود، آیا این دغدغه‌ها پاسخی دارد؟
مشکل ما در ایران این است که کل‌نگر نیستیم. از منظر سیستم‌ داینامیک، محیط‌زیست و سایر مولفه‌های توسعه پایدار یک زنجیره به هم پیوسته‌اند و آب، یکی از الزامات و محورهای توسعه است. ما توسعه را برای ارتقای رفاه مردم انجام می‌دهیم، اما در عمل کشاورزی را بدون رعایت الگوی مناسب کشت و درنظر گرفتن اقلیم، توسعه می‌دهیم یا در مناطق کم‌‌آب صنایع آب‌بر تاسیس و آب مورد نیاز برای این نوع توسعه را از منابع آبی درون سرزمینی تامین می‌کنیم. نتیجه این می‌شود که آب کم می‌آوریم، برای جبران از منابع زیرزمینی اضافه برداشت می‌کنیم، چاه‌ها را عمیق‌ و عمیق‌تر می‌کنیم و درنهایت چه اتفاقی می‌افتد؟ با هدف توسعه، منابع آبی و مخازن آب زیرزمینی را از بین می‌بریم، مخازن تخلیه و دشت‌ها دچار فرونشست می‌شوند. اینجاست که با بر هم خوردن تعادل محیط‌زیست، بحران ایجاد می‌شود. محیط‌زیست انسانی، محیط‌زیست طبیعی، محیط‌زیست دریایی و توسعه اقتصادی سیستم‌هایی مجزا از یکدیگر نیستند، به‌نظر من خیلی مفاهیم درک نشده داریم که باید در مورد آنها بازنگری کنیم، ازجمله مفهوم توسعه پایدار و ارتباط آن با کارکردهای آب که چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
 منظورتان از کارکردهای آب چیست؟
براساس نظریه دکتر نیریزی که من هم کاملا با آن موافقم؛ آب 3کارکرد اصلی دارد؛ ما یا آب را «مصرف» می‌کنیم، یا از آن «استفاده» می‌کنیم یا به‌عنوان «ابزار ترانزیت» از آن بهره می‌بریم. موجودات و سیستم‌های‌ زنده آب را اصطلاحا مصرف (Consume) می‌کنند به این معنا که مولکول آب به چیزی دیگر تبدیل می‌شود. با این نگاه، توسعه کشاورزی به معنی توسعه «مصرف» آب است. اما در صنعت یا در مصارف بهداشتی، آب «استفاده» (USE) می‌شود و به موجودیت دیگری تبدیل نمی‌شود. به این معنا که مولکول آب همچنان موجود است و در چرخه آب از بین نرفته ‌است.
 یعنی آب مصرف شده در حوزه کشاورزی، در چارچوب و کانسپتی مشابه صنعت قرار نمی‌گیرد؟
خیر، کاملا متفاوت هستند و همین مفاهیم اساسی است که باید در مدیریت منابع آب و توسعه پایدار بازنگری شوند. در فرایند آبیاری کشاورزی، چه به‌صورت قطره‌ای، چه غرقابی یا هر روش دیگری، گیاه به‌عنوان یک موجود زنده آب را مصرف و رشد می‌کند. پس توسعه کشاورزی به‌معنای توسعه مصرف آب و خروج آب از چرخه و سیستم مدیریت منابع آب است. البته در کشاورزی در کنار مصرف آب، خروج و هدر رفت آب از سیستم‌های آبیاری هم وجود دارد که در جای خود باید بحث شوند. اما در صنعت و مصارف خانگی آب مصرف نمی‌شود، بلکه استفاده می‌شود و در چرخه منابع آب از بین نمی‌رود.
 با توجه به این مقدمه، آیا آماری از چرخه آب در ایران در دست دارید؟
متوسط آورد آبی کشور براساس گزارش‌های منتشر شده، 92میلیارد مترمکعب در سال است؛ آبی که شامل بارش‌ها، رواناب‌ها و آب‌های زیرزمینی است.
 چه اتفاقی افتاده که چرخه آب در ایران از تعادل خارج شده است؟
یکی از تعاریف بحران، خروج سیستم از حالت تعادل است. این شرایط، نتیجه نبود تعادل در سیستم داینامیک در روند توسعه است که یکی از آنها رعایت نکردن الگوی مناسب کشت است. زمانی ما در ارومیه 140هزار هکتار اراضی دیم داشتیم، شامل: باغ‌های انگور و غیره، ولی امروز سطح این اراضی به 600هزار هکتار افزایش یافته که نتیجه آن خشک شدن دریاچه ارومیه بوده است. درواقع توسعه اراضی دیم در ارومیه به محیط‌زیست آسیب زده است. این مثال نشان می‌دهد الگوی کشت ما مشکل دارد. از سوی دیگر برای آبیاری قطره‌ای یارانه در اختیار کشاورز قرار می‌دهیم، ولی باید پرسید آیا آبیاری قطره‌ای مصرف آب را کم کرده است؟ خیر، برعکس، آبیاری قطره‌ای سطح زیرکشت را توسعه داده و مصرف را بالا برده است.
  به پروژه انتقال آب از خلیج‌فارس برسیم، این پروژه از کی و با چه هدفی استارت خورد؟
پروژه انتقال آب خلیج‌فارس زمانی تعریف شد که خبرگان صنعت به این نتیجه رسیدند که برای توسعه صنایع مناطق جنوبی و فلات مرکزی آب نداریم. در نتیجه یا باید صنعت را به کنار دریا می‌بردند یا باید آب دریا را نمک‌زدایی می‌کردند و به فلات مرکزی می‌آوردند. سؤال این بود؛ آیا منطقی است که برای مثلا ۴درصد عیار ماده معدنی، این همه سنگ معدن را بار بزنیم و تا سواحل خلیج‌فارس ببریم؟ از سوی دیگر، در همان زمان، یعنی در سال۹۲ این جمع‌بندی وجود داشت که منابع محدود آب داخل را دیگر نمی‌شود برای صنعت استفاده کرد. بنابراین کارشناسان به این جمع‌بندی رسیدند که بهتر است آب دریا را نمک‌زدایی کنیم و برای مصرف مراکز صنعتی انتقال دهیم. با این روش، بهای تمام‌شده محصول نهایی نیز رقابتی‌تر خواهد بود.
 کل نیاز آبی بخش صنعت در سال 1420چقدر است؟
براساس گزارش‌ها و برآوردهای موجود، این نیاز 2.3میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده است.
 فرض کنید آب را از خلیج‌فارس به مرکز ایران آوردیم و مدیران صنایع هم با دیدن این حجم از آب دریا به ایجاد طرح‌های توسعه تشویق شدند، چه‌کسی مانع آنها می‌شود؟آیا می‌توان از صنایعی که آب انتقال یافته از دریا را استفاده می‌کنند، تضمین بگیریم که از منابع آب داخلی استفاده نکنند؟
در شرایط ایده‌آل (نه در اقتصاد رانتی و سیاسی) صنعت می‌بایست تحت نظارت نهادهای حاکمیتی مانند محیط‌زیست و برمبنای صرفه و صلاح اقتصادی و در چارچوب مفاهیم توسعه پایدار توسعه پیدا کند. اگر تمام ملاحظات توسعه پایدار رعایت شوند و فقط مشکل کمبود آب باشد، چه اشکالی دارد که این آب از دریاهای آزاد تامین شود؟ بحران کمبود آب و تداوم روند کم‌آبی یا بی‌آبی در کشور درنهایت دولت را وادار خواهد کرد که به فکر بازتخصیص منابع آبی درون سرزمینی برای تامین نیازهای حیاتی مردم شامل شرب و بهداشت بیفتد، لذا صنعت چاره‌ای جز استفاده از منابع آب‌های غیرمتعارف شامل آب‌های شور و لب‌شور نخواهد داشت.
 معتقدید پروژه انتقال آب خلیج‌فارس می‌تواند فشار را از منابع آبی داخلی بردارد؟
پیش از اینکه پروژه انتقال آب خلیج‌فارس اجرا شود، صنایع به چاه و قنات وابسته بودند و حتی بازار سیاه آب وجود داشت. یعنی تانکرها می‌رفتند آب را از چاه‌ها و قنات‌ها و کشاورزان می‌خریدند و برای بخش صنعت می‌آوردند. درحالی‌که با نگاه به کارکرد استفاده و بازیافت آب در صنعت، انتقال آب خلیج‌فارس حجم زیادی از آب را به منابع آبی کشور اضافه می‌کند.
 انتقال آب صرفا با تمرکز بر رفع نیاز صنایع انجام می‌شود یا تامین آب شرب نیز درآن دیده شده؟
سرمایه‌گذاران این طرح صنایع بزرگ هستند و هدف از اجرای طرح تامین آب مورد نیاز صنعت است. اما طبیعتا در انجام مسئولیت‌های اجتماعی، بخشی از آب شرب مورد نیاز مردم بعضا کمتر بهره‌مند در مسیر خط لوله تامین شده‌ است. در قراردادی که با وزارت نیرو منعقد شده‌ است؛ ۹۰درصد این آب برای استفاده در صنعت و ۱۰درصد برای فروش به وزارت نیرو برای آب شرب و بهداشت پیش‌بینی شده‌ است.
 طرح‌های انتقال آب دریا، در کشورهای دیگر تا چه حد عملی بوده و بازده داشته است؟
طرح‌های نمک‌زدایی و انتقال آب در دنیا با روش‌های مختلفی توسعه و پیشرفت پیدا کرده‌اند و اینکه گاهی عنوان می‌شود این طرح‌ها تخیلی و غیرقابل اجراست، درست نیست. ۴۰سال است این طرح‌ها در کالیفرنیای آمریکا اجرا و بهره‌برداری شده‌اند.
 البته آنها به اقیانوس وصل هستند و نه دریای به‌نسبت بسته‌ای مثل خلیج‌فارس...
خلیج‌فارس هم کاملا بسته نیست. توجه داشته باشید که همین کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با جمعیتی بسیار کمتر از کشور ما همین امروز روزانه ۲۴میلیون مترمکعب آب خلیج‌فارس را نمک‌زدایی و استفاده می‌کنند.
 اما اگر ما هم بخواهیم، مثل آنها، آب خلیج‌فارس را ببریم آیا دیگر چیزی از این دریا باقی می‌ماند؟
من یکی از مخالفان برداشت آب از دریای خزر هستم، چون دریای خزر یک دریای بسته است و میزان آب محدودی دارد اما در خلیج‌فارس جریان آب به‌صورت پادساعتگرد در حال چرخش است. رژیم حرکت آب در خلیج‌فارس به این صورت است که از شمال جزیره قشم آب وارد می‌شود و از جنوب جزیره آب تخلیه می‌شود.
 اما به هرحال در بحران‌های محیط‌زیستی با یک نقطه اپتیموم و بهینه‌ای مواجهیم، این نقطه کجاست؟
زمانی بود که سیاستگذاران در ایران به آب‌های مرزی توجه چندانی نداشتند. آسیب این بی‌‌توجهی را الان داریم در قدرالسهم کشور از هریرود و هیرمند می‌بینیم که عملا نمی‌توانیم سهم آب‌مان را دریافت کنیم. در قضیه نمک‌زدایی آب خلیج‌فارس هم اگر دیر بجنبیم کنوانسیون می‌گذارند و می‌گویند دیگر کسی آب از خلیج‌فارس برداشت نکند! 8کشور در اطراف خلیج‌فارس قرار دارند. ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره خلیج‌فارس هستند. در این میان سواحل شمالی خلیج‌فارس تماما در جغرافیای سیاسی ایران قرار دارند. طول مرز آبی ایران با خلیج‌فارس، با احتساب جزایر ۱۸۰۰کیلومتر و بدون احتساب جزایر ۱۴۰۰کیلومتر است. ما 2برابر کل کشورهای عربی جنوب خلیج‌فارس جمعیت داریم، از طرف دیگر با بحران خشکسالی در فلات مرکزی و استان‌های شرقی کشور مواجهیم ولی از منبع آبی پایدار در خلیج‌فارس فقط معادل 3درصد از کل برداشت آب در سایر کشورهای حوزه خلیج‌فارس برداشت می‌کنیم. یعنی عملا به نسبت سایر کشورهای حوزه خلیج‌فارس گویی هیچ استفاده‌ای از این منبع نمی‌کنیم.
 اما به هر حال در طرح انتقال آب خلیج‌فارس، پساب و چگونگی برخورد با آن مهم است، با این موضوع در ایران و در جنوب خلیج‌فارس چطور مواجه شده‌اند‌؟
در پروژه‌های نمک‌زدایی اجرا شده در ایران، آب به مسافت 3200متری و به عمق ۱۲متری انتقال یافته و سپس رهاسازی می‌شود. البته در سواحل ما تمام فرایند از منظر محیط‌زیستی پایش می‌شود. درحالی‌که تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهند در جنوب خلیج‌فارس پساب را همانجا کنار ساحل رها می‌کنند!
 سعودی‌ها ظاهرا خیلی روی موضوع انتقال آب از دریا کار کرده‌اند، درست است؟
عربستان سعودی مثل جاروبرقی در حال جمع‌آوری و به‌کارگیری بهترین‌های دنیا در این تخصص است.
 مگر قبلا آنها روی آب ژرف و فسیل کار نمی‌کردند؟
عربستان در دوره‌ای به سمت آب‌های فسیلی رفت و تبلیغات زیادی هم در این زمینه انجام داد اما آب فسیل در عربستان یک پروژه شکست خورده تلقی می‌شود. حالا مدت‌هاست که به‌صورت کاملا چراغ خاموش در حوزه استفاده از آب دریا در حال کار و توسعه است. شما هرچه در اینترنت بگردید مطلب دندان‌گیری درباره این نوع پروژه‌های عربستان پیدا نمی‌کنید. این کشور برای مدیریت استفاده از آب دریا یک سازمان دولتی هم دارد و برنامه دارد تا سال۲۰۲۵ میلادی مصرف آب کشاورزی از آب دریا را به 7.5میلیون مترمکعب در روز برساند.این میزان بیش از مصرف کل صنعت ما در سال۱۴۲۰ است.
امارات متحده عربی روزانه 7.6میلیون مترمکعب آب نمک‌زدایی شده از خلیج‌فارس می‌برد! عمان و بحرین هم وابسته به آب دریا هستند و به تازگی عراق هم در حال اتصال به آب دریاست، بعد ما در ایران سر این نوع مباحث با هم مجادله داریم. اگر توانستید مجوز بگیرید که از سایت‌های نمک‌زدایی این کشورها بازدید کنید، نمی‌توانید! چون موضوع برایشان در حد امنیت ملی است.
 سال‌هاست که در خلیج‌فارس با پدیده کشند سبز مواجهیم که پروژه نمک‌زدایی می‌تواند آن را تشدید کند، پاسخ شما به دغدغه‌های زیست‌محیطی در این خصوص چیست؟
کشند سبز نوعی جلبک است. چیزی که شما را نگران کرده، کوددهی به جلبک و دادن فسفر و ازت برای تغذیه و رشد ناخواسته این جلبک‌هاست. درحالی‌که در روش‌هایی که در ایران به‌کار گرفته می‌شود ازت و فسفری در کار نیست که مشکلی برای دریا ایجاد کند. آب دریا را می‌گیریم و همان آب را با نمک بیشتر به دریا برمی‌گردانیم.
 این غلظت بیشتر تهدیدی برای اکوسیستم نیست؟
 در مقایسه با میزان تبخیر، خیر. سالانه بین 350 تا ۸۰۰ میلیارد مترمکعب از آب خلیج‌فارس تبخیر می‌شود. اگر کل طرح برای 1.5میلیون مترمکعب آب نمک‌زدایی شده اجرا شود، معادل 2.67درصد کشورهای عربی آب از دریا برداشت خواهیم کرد و این میزان برداشت آب معادل یک هزارم از کمترین میزان تبخیر روزانه محتمل از خلیج‌فارس است. این اعداد را بیان می‌کنم که بگویم شتر را با بارش دارند می‌برند و ما به لنگ پشه چسبیده‌ایم!
 کمی درباره ابعاد اجرایی طرح‌های انتقال آب دریا صحبت کنیم.پروژه انتقال آب خلیج‌فارس از چه شهرهایی می‌گذرد؟
فعلا از 6خط پیش‌بینی شده فقط خط اول در حال بهره‌برداری است. یعنی در یک مسیر 826کیلومتری، از بندرعباس که سامانه نمک‌زدایی در آن مستقر است آب به سیرجان و مخزن گل‌گهر منتقل و از سیرجان به مخزن شرکت صنایع ملی مس ایران در سرچشمه و از مجتمع مس سرچشمه به مجتمع فولاد اردکان یزد آب در حال انتقال و استفاده است.
 چند خط انتقال آب از دریاهای جنوب داریم؟
5طرح بزرگ انتقال آب از دریاهای جنوب برنامه‌ریزی و در مرحله مطالعه و اجرا قرار دارد. به‌غیر از خط اول، خط انتقال از خلیج‌فارس به استان‌های کرمان و یزد (به‌نام خط دوم)، خط انتقال دریای عمان به استان اصفهان (به‌نام خط سوم) و خط انتقال دریای عمان به زاهدان، زابل، خراسان جنوبی و خراسان رضوی (به‌نام خط چهارم) که به کریدور شرق معروف است و خط انتقال خلیج‌فارس به استان فارس (به‌نام خط پنجم)، در دست مطالعه و بعضا در حال احداث هستند.
 مجموع این خطوط، چقدر آب را انتقال می‌دهد؟
در افق۱۴۲۰ در مجموع با این خطوط امکان انتقال ۲میلیارد مترمکعب آب به داخل کشور فراهم می‌شود. یعنی با اجرای این پروژه‌ها تا ۴درصد به آورده آب کشور اضافه می‌شود.
 هزینه انتقال آب از خلیج‌فارس به داخل کشور برای صنایع چقدر است؟
در هر صنعتی متفاوت است، اما به‌عنوان مثال، هم‌اکنون بسته به اینکه فولاد را در چند کیلومتری ساحل تولید کنید، سهم آب انتقال یافته، در بهای تمام‌شده فولاد، بین 2 تا 4درصد است.
در روش فعلی عرضه آب، قیمت آب عرضه شده چقدر پایین‌تر از هزینه تمام‌شده آن است؟
برای هر مترمکعب آب آشامیدنی‌ که در بطری‌های یک‌بار مصرف می‌خرید، حدود 3.5میلیون تومان هزینه می‌کنید. اما مطابق تعرفه‌های آب و فاضلاب تهران در سال۱۴۰۱ قیمت هر مترمکعب آب تصفیه شده در شبکه آب شهری تهران برای مشترکان پر مصرف خانگی حدود 3500تومان است. خودتان ببینید تفاوت چقدر است!
آیا نمی‌توان برای بهینه شدن مصرف و قیمت، آب را در قالب یک بازار عرضه کرد؟
مسئولان ذی‌ربط، تا پیش از این، فقط با دید حاکمیتی به موضوع آب نگاه کرده‌اند. من به این نگاه نقد دارم. معتقدم باید شرایطی فراهم کرد که حداقل در بخش صنعت بتوان منابع آب را در بازار آزاد نرخ‌گذاری و عرضه کنیم.
 برای ایجاد توازن در قیمت و مصرف آیا تاسیس یک نهاد رگولاتور و تنظیم‌گر برای حوزه آب به خروج از بحران کمک نمی‌کند؟
شخصا اعتقاد دارم، برای مدیریت آب، می‌بایست وزارت آب تاسیس شود. وزارت آب به‌عنوان بازوی حاکمیت برای برنامه‌ریزی راهبردی، مدیریت و نظارت بر منابع و مصرف بهینه آب! می‌بایست نظارت حاکمیتی بر تمام آب‌های ورودی و خروجی، آب توزیع شده در بخش کشاورزی و... را به‌دست بگیرد و بازار آب را راه بیندازد تا هر کسی در بخش صنعت، شرب و کشاورزی آب مازاد بر قدرالسهم خود می‌خواهد یا آن‌را از منابع خارج از گستره جغرافیایی کشور تامین کند یا آن‌را با قیمت واقعی از این بازار بخرد.
 یعنی شما معتقدید ساختار کنونی، اقتدار لازم را برای مدیریت منابع آب ندارد؟
90درصد از «آورد آبی» ایران در بخش کشاورزی در حال مصرف و هدر رفت است. به استناد برخی از گزارش‌های موجود از 83میلیارد مترمکعب آب در بخش کشاورزی معادل 20میلیارد مترمکعب هدر می‌رود.
برای حل مشکل باید حاکمیت بر آب در یک وزارتخانه متمرکز شود. وزارت آب باید برنامه‌ریزی راهبردی منابع، مصارف و فروش آب در بازار آزاد را مدیریت کند. مصرف یا استفاده‌کنندگان از آب نیاز خود را اعلام کنند، لیکن مقسم و میراب یک وزارتخانه واحد باشد!
 تعیین الگوی کشت هم باید برعهده وزارت آب باشد؟
ببینید ما مانند نیاکانمان نیستیم و قدر آب را نمی‌دانیم و ارزش واقعی آب را درک نکرده‌ایم. ما با طبیعت زندگی و همجواری مسالمت‌آمیز نداشته‌ایم وامانت‌دار شایسته‌ای برای آیندگان نبوده‌ایم. نیاز است که برای ارزش واقعی آب گفتمان ملی داشته باشیم. در سال‌های اخیر با سیاست افزایش تولید محصولات کشاورزی به‌تدریج الگوی کشت دیم سنتی‌ را به کشت آبی تبدیل کرده‌ایم. برای تولید یک کیلوگرم هندوانه، 8لیتر آب گران قیمت را هزینه کرده‌ایم و آن‌ را به ثمن بخس صادر کرده‌ایم. برای اینکه بتوانیم آب مورد نیاز بخش‌های مختلف را تامین کنیم، سدها، تاسیسات و خطوط انتقال بین حوزه‌ای ساخته‌ایم، اما باز هم با ایجاد تقاضای کاذب میزان آب مورد نیاز با توان آبی کشور متناسب نبوده‌است. در دل دشت‌ها چاه زده‌ایم، چاه‌ها را عمیق‌تر کرده‌ایم، اینها همه اشکال است. اینها همان درک نادرست از توسعه پایدار است.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید