علی عمادی| روزنامه نگار:
1- خندوانه بدون رامبد جوان حکم نود را دارد بیعادل فردوسیپور. برای همین نمیشود از خندوانه گفت اما جوان را نادیده گرفت. جوان رک و بیپیرایه و خودمانی، خندوانه را پیش میبرد. نه عصا قورت داده است و نه شلخته و ولنگار. شاید از نظر آنها که به برنامههای خشک و جدی عادت کردهاند رفتارش کمی سبکسرانه جلوه کند اما برای مخاطب عام، شادی و حرکت و سکناتش مناسب یک برنامه شاد است؛ و این شادی عجب کمبودی است در سیمای عبوس ما.
جوان برای بزرگ نشان دادن خودش نه تماشاگرانش را تحقیر میکند و نه مهمانانش را؛ این یک کار برای خیلی از مجریهای دیگر تلویزیون، حکم نان شب را دارد. اما جوان چنین نمیکند. قصد تقابل نیست؛ اما خیلی اوقات از رفتار تماشاگران حاضر در یک برنامه مشابه که برای تصاحب یک تبلت حاضر به تحمل هر نوع تحقیر و تخفیف شخصیت خود بودند بهعنوان یک بیننده تلویزیونی، شرمنده شدیم. در خندوانه خبری از چنین رفتارهایی نیست. در برنامههای دیگر اگر مجری نقش دیکتاتور را بازی میکند، جوان عین یک منتخب نظام دمکراسی ایفای نقش میکند. رفتار پسندیده دیگر جوان برخورد با مهمانان برنامه است. نه پیزر لای پالان کسی میگذارد و نه با تراکتور از روی شخصیت طرف مقابلش میگذرد؛ رفتارش انسانی است. این یکی هم حکم کیمیا دارد در زندگی امروز.
جوان اصولا برای خندوانه بازی نمیکند بلکه روبهروی آنتن زندگی میکند و همین صداقت، او و برنامهاش را دلنشین میکند. نه جلوی خندهاش را میگیرد و نه مانع ریزش اشکهایش میشود. بده بستانهایش با جنابخان شاهکار است. آنقدر خوب برخورد میکند که جنابخان میتواند از یک عروسک کاموایی به شخصیتی واقعی تبدیل شود. جنبه دارد و از شوخیهای وقت و بیوقت جنابخان خم به ابرو نمیآورد. نقش جوان درجا افتادن خندوانه و مقبولیت آن نزد مخاطبان خیلی زیاد است. خیلی بیشتر از یک مجری ساده.
2- هر برنامهای که در این وانفسا، برای خوبشدن حال مردم روی آنتن برود غنیمت است. همین الان و در این شبهای ماه مبارک رمضان غیراز 3شب خندوانه، کدام سریال تازه و کدام برنامه، توان خوب کردن حال مردم را دارد؟ یادمان نرفته سریالهای طنزماه رمضانهای پیش را که بعد از یک دوره مدشدن ماوراییها، جای خود را به سوزناکترین و دلغشهترین آثار دادهاند. خب چرا؟ مردم خود کمدرد و مشکل دارند که قبل از افطار کلی پای برنامهماه عسل اشک بریزند و بعد از افطار با این حجم سریال نامربوط و بیقصه، غصه بخورند؟ برخی کارشناسان بر این باورند که روزگاری ورود تلخی به سریالها ممنوع بود و حالا دورهای است که شادی نباید به سربالایی جام جم برسد و این تعیین زمان برای ورود و خروج خوشی و ناخوشی ربط کامل به آرایش سیاسی دولت و همسویی و ناهمسویی با جهتگیری تلویزیون دارد. شاید این نظر افراطی و سیاستزده باشد اما بههرحال آنچه روی آنتن میرود فعلا چندان نسبتی با شادکامی و شادی ندارد.
این است که دستکم در این چند هفته فقط تمام دلخوشی بیننده به چندتا متلک جنابخان و همین معدود ساعت خندوانه محدود شده. ببینید کار به کجا کشیده که بیننده تلویزیون باید از چهاردست و پا رفتن چند نینی نوزاد ذوق کند. شاید اگر ما هم همسایهمان ماهواره داشت مجبور میشدیم یک سیم قرض بگیریم....
3- خندوانه در این چند فصل بیشتر از سرمایه خورد تا سود. یعنی آنچنان که خوب شروع کرد نتوانست خوب بماند. اگرچه با چند نوآوری، توانست مخاطب را غافلگیر کند، مثل استندآپها یا مسابقاتش، اما این روند در جهتی نبود که از آغاز پیش گرفت. خندوانه با هدف معرفی نقش خنده در زندگی اجتماعی به آنتن راه یافت و عناصری که از ابتدا خندوانه را ساختند مبتنی بر خنده آگاهانه بودند. آنها که در برنامه حضور مییافتند و مهمانهایی که دعوت میشدند میآمدند تا خنده و نقش آن را بشناسند و بشناسانند. جنس مهمانانی که دعوت میشدند، خاص بود. اکثرا سرآمدهای رشته خود بودند. باسواد بودند و حرف حساب برای مخاطب داشتند. این حرف حساب یا در شناساندن خنده بود یا نقش خنده در زندگی فردی و اجتماعی؛ از تعبیرات علمی تا تجربههای زندگی. ویژگیهای جوان در تقابل با این مهمانان کمک کرد خندوانه جا بیفتد. قطعا وجود یک اتاق فکر منسجم و آگاه این مسیر را هموار کرده بود اما رفته رفته خندوانه پای در جاده عوامزدگی گذاشت و قالب برنامه از خنده آگاهانه به کمدی معمولی و خنده به هر نحو کشیده شد. جای آدمحسابیها را هم سلبریتیها گرفتند. مسلما منظور این نیست که سلبریتیها آدم حسابی نیستند. مقصود آن است که خندوانه از یک رفتار عالمانه به روندی سطحی و معمولی رسید و مثل هر برنامه دیگر سعی کرد با دعوت سلبریتیها برای خود نگاه وطرفدار جلب کند.
اگرچه گفته شد و بازهم تأکید میشود که این روزها هر چه از جنس خنده باشد و به هر شکل که باشد باید روی سر گذاشت و حلوا حلوایش کرد اما فراموش نکنیم که کنش و منش آگاهانه تأثیری بهمراتب شگرفتر از یک روند آزمون پسداده و تکراری بر مخاطب دارد. چه آنکه مسلما با تحلیل رفتن خندوانه و از جیب خوردن آن، بینندگان نسبت به این یکی هم دلسرد و بیتفاوت خواهندشد. این اتفاق اصلا خوشایند نیست. تا خندوانه سرپاست و تماشاگران پای آن ریسه میروند، بهتر است برای آینده و چشمانداز آن برنامهریزی کرد و دوباره جا برای خنده آگاهانه و نه از سر تفنن و سرگرمی و وقتگذرانی، باز کرد. چرا که تا اطلاع ثانوی فقط پرچم خندوانه بالاست و معلوم نیست تا چه زمانی این پرچم بالا بماند.
سه شنبه 8 خرداد 1397
کد مطلب :
18223
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/MEg1
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved