اگر زنها حجاب نداشته باشند بعد از مدتی بیحجابی عادی میشود، مانند کشورهای غربی. بنابراین، نگاه مردها هم عادی و بدون قصد ریبه میشود.
در جواب باید گفت که آنچه خداوند به آن دستور داده، پوشش در برابر نامحرمان است و آنچه از آن نهی کرده، نگاه به نامحرمان است. رعایتنکردن این امرونهی، نافرمانی و مصداق گناه است و عقوبت را بهدنبال خواهد داشت چه بیحجابی و نگاه به نامحرم، عادی شود چه نشود. همچنین چگونه میتوان تضمین کرد که با رواج بیحجابی قوه شهوانی کنترل میشود؛ زیرا قوه شهوانی از قوایی است که سیرشدنی نیست و اگر چنین بود، میبایست تجاوز و بیعفتی در کشورهای بیحجاب دیده نشود، درحالیکه چنین نیست. منظور از اینکه نگاه عادی میشود، چیست؟ ممکن نیست که مرد از دیدن زنی با بدن نیمهبرهنه لذت نبرد، چون غریزه شهوت همیشه همراه انسان است. دستورات اسلام بیشتر جنبه پیشگیری از گناه دارد. بنابراین، به زنها دستور پوشش و به مردها دستور نگاهنکردن را میدهد. کسی که نگاه نمیکند، دچار مرضهای روحی بعدی نمیشود.
فلسفه عفت و پاکدامنی و فلسفه حجاب و پوشش اسمی چیز مکتوم و پنهانی نیست زیرا برهنگی زنان که طبعا پیامدهایی همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن را همراه دارد، مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار میدهد؛ تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی میشود، مگر اعصاب انسان چقدر میتواند بار هیجان را بر خود حمل کند، مگر همه پزشکان روانی نمیگویند هیجان مستمر عامل بیماری است. مخصوصا توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حـوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفتهاند هیچ حادثه مهمی را پیدا نمیکنید مگر اینکه پای زنی در آن در میان است. آیا دامنزدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانهای است! اسلام میخواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند، و این یکی از فلسفههای حجاب است. آمارهای قطعی و مستند نشان میدهد که با افزایش آزادیهای افسارگسیخته در جهان آمار طلاق و ازهمگسیختگی زندگی زناشویی در دنیا و در ایران خودمان بهطور مداوم بالا رفته است؛ چراکه «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هرچه «دل» در اینجا یعنی هوسهای سرکشی بخواهد به هر قیمتی باشد بهدنبال آن میرود، و بهاینترتیب هرروز دل به دلبری میبندد و با دیگری وداع میگوید. در محیطی که حجاب است و عفت و پاکدامنی دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساسات و عشقشان مخصوص یکدیگر است ولی در «بازار آزاد برهنگی و عریانی» که عملا زنان بهصورت کالای مشترکی (لااقل در مرحله غیرآمیزش جنسی) درآمدهاند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد و خانوادهها همچون تار عنکبوت از هم پاشیده میشوند و کودکان بیسرپرست میمانند.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بیعفتی و بیحجابی است که فکر میکنیم نیازی به ارقام و آمار ندارد و دلایل آن بخصوص در جوامع غربی کاملا نمایان است آنقدر عیان است که حاجتی به بیان ندارد. نمیگوییم عامل اصلی فحشا و فرزندان نامشروع منحصرا بیحجابی است، نمیگوییم مسائل استعمار و مسائل سیاسی مخرب در آن مؤثر نیست بلکه میگوییم یکی از عوامل مؤثر آن مسئله بدحجابی و بد بیرون آمدن است. هنگامیکه میشنویم در انگلستان، در هر سال طبق آمار پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا میآید، و هنگامیکه میشنویم جمعی از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلامخطر کردهاند، نه بهخاطر مسائل اخلاقی و مذهبی بلکه بهخاطر خطراتی که فرزندان نامشروع برای امنیت جامعه بهوجود آوردهاند بهگونهای که در بسیاری از پروندههای جنایی پای آنها در میان است به اهمیت این مسئله کاملا پی میبریم که مسئله گسترش فحشا حتی برای آنها که هیچ اهمیتی برای مذهب و برنامههای اخلاقی قائـل نیستند فاجعهآفرین است و لذا باید بههوش بود و دستهای خائن که به بیعفتی جامعه دامن میزند شناخت و جلوی آن را گرفت.
آنهایی که میگویند ا گـر جمهـوری اسـلامی روابـط زن و مـرد را آزاد بگـذارد، مـردم چشم و دل سـیر میشوند و هیـچ اتفـاق بـدی نمیافتد!برای اینکه با میزان چشم و دل سیری یک جامعه آزاد و پیشرفته به نام آمریکا آشنا شویم کافی است به وضعیت کشور آمریکا دقت کنیم:
بنا بر گزارش بخش مبارزه با جرائـم و موادمخدر سازمان ملل، نرخ تجـاوز در آمریکا و کشـورهای اسـکاندیناوی و غـرب اروپــا، بالاتر از دیگـر نقاط جهان بوده است.
طبـق آمـار منتشرشـده توسـط مرکـز ملـی خشـونت جنسـی در آمریکا 1زن از هـر ۵ زن در آمریکا تجربـه مـورد تجـاوز یا در معرض تجاوز قرار گرفتن را داشته است. همچنین براساس این آمار، از هر 4دختر، یک دختر و از هر 6پسر، یک پسر، پیش از 18سالگی، در معـرض سوءاستفاده جنسـی قـرار میگیرند.
29.9درصد از تجاوزات جنسی بین سنین 11 تا 17سالگی قربانیان ر خ میدهد.
80درصـد از تجاوزهـای صـورت گرفتـه توسـط کسـانی بـوده اسـت کـه قربانیـان آنهـا را میشناختهاند.
از هـر 5دانشـجوی زن، یـک نفـر در طـول دوران تحصیـل خود، در معـرض تعـرض جنسـی قـرار گرفتـه اسـت. آزادی روابـط جنسـی هیچگاه و در هیـچ جـا منجـر بـه کاهـش و یـا کنتـرل غریـزه و روابـط جنسـی نشـده اسـت و وضعیـت کنونـی غـرب گویـای ایـن موضـوع اسـت. رونـد آزادی روابـط جنسـی در غـرب باعـث شـد کـه از روابـط جنسـی قانونـی در خانـواده، بـه همجنس بـازی، تجـاوز و رابطـه بـا محــارم، حیوانـات و... برسـند.
احمدی رهبر شاخه ایرانی پ.ک.ک (پژاک) که شعار زن زندگی آزادی را ترویـج کـرد، بـه دختـرش تجـاوز کـرد و باعـث خودکشـی او شـد. نمونههای تأسفبار روابـط جنسـی رهبـران ایـن گروهـک بـا دختـران عضـو را در کتـاب Future The and Kurds The Turky of اثـر مایـکل گونتـر آمریکایـی بخوانیـد.
منافقین نیـز کـه ایـن روزهـا سـردمدار مطالبـه آزادی زنان بود، کارنامه سیاهی در سوءاستفاده جنسی از دختران این فرقه توسـط مسـعود رجـوی و رهبـران آن دارد. بررسی آمار سقطجنین نیز که ناشی از روابط بیقیدوبند و همچنین افزایش تجاوز به عنف است گویای این ماجرا است.
با وجود ممنوعیـت سقطجنین در آمریکا تـا سـال1973 ایـن رقـم بـه 600هزار سـقط در سـال رسـیده بـود. پــس از آزادی سقطجنین در سـال1973 و با وجود گسـترش قرصهای ضدبارداری و بسـیاری از روشهای مؤثرتـر و پیشرفتهتر پیشـگیری از بـارداری در دهـه 60میلادی، که دسترسی به آن حتی برای دختران کم سن و سال بدون اجازه والدین بسیار ارزان و آسان شد، انتظار میرفت که تعداد سقطجنین در همان سطحی که در سال۱۹۷۳ بود باقی خواهد ماند. اما این رقم طی حـدود ۱۰سال، در سال۱۹۸۵ نزدیک ۶.۱ میلیون سقط در سال رسید.
شبهه عادیشدن بیحجابی
در همینه زمینه :