• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 8 خرداد 1397
کد مطلب : 18125
+
-

طلبکاران، بدهکاران را گروگان گرفتند

وقتی 3دوست دور هم جمع شدند و سفره دلشان را برای یکدیگر باز کردند، متوجه شدند که هر سه وجه ‌اشتراکی دارند؛ ‌طلب میلیاردی از افرادی که با آنها کار می‌کردند. همین شد که با هم نقشه کشیدند افرادی را که به آنها بدهکار بودند گروگان بگیرند تا به پولشان برسند. به گزارش همشهری، تحقیقات در این پرونده از مدتی قبل با شکایت مردی کارخانه‌دار شروع شد. وی با مراجعه به اداره پلیس عنوان کرد که افرادی او را ربوده و پس از 24ساعت آزادش کرده‌اند.

مرد کارخانه‌دار به‌نام اکبر در توضیح ماجرا گفت: صبح بود که راهی محل کارم در شرق تهران شدم. به‌محض اینکه مقابل کارخانه رسیدم، شریک کاری‌ام به‌همراه 4مرد دیگر سد راهم شدند. مردان ناشناس با تهدید اسلحه مرا سوار خودروی کاپرا کردند و راه افتادند. این درحالی بود که شریکم هم حضور داشت و مردان ناشناس مدام تهدید می‌کردند که اگر حرفی بزنم ماشه را می‌چکانند و جانم را می‌گیرند. وی ادامه داد: آنها به سمت ایوانکی استان سمنان رفتند و وارد باغی در آن حوالی شدند. 24ساعت در آنجا زندانی بودم و مردان ناشناس با تهدید چندین چک سفید امضاء از من گرفتند و پس از سرقت ماشینم رهایم کردند. با اعلام این شکایت، تحقیقات کارآگاهان در این‌باره آغاز شد و مأموران در نخستین اقدام سراغ شریک کاری مرد کارخانه‌دار رفتند و پی‌بردند که او هم در دام آدم‌ربایان گرفتار شده است. مرد جوان در توضیح ماجرا گفت: من نه‌تنها در این آدم‌ربایی نقشی نداشتم، بلکه مرا هم گروگان گرفته بودند. ماجرا از این قرار بود که چند ‌ماه پیش با مردی جوان به نام سعید آشنا شدم که در خرید و فروش سنگ ساختمان بود. از آنجایی که شریکم اکبر کارخانه‌دار بود و با هم در کار ساخت‌وساز بودیم به سعید سفارش سنگ دادم اما یک روز پیش از اینکه شریکم اکبر را گروگان بگیرند، سعید (مردی که در کار خرید و فروش سنگ بود) با همدستی 3مرد دیگر مرا ربوده و با زور و تهدید به ایوانکی بردند.  آنها حتی با چاقو ضرباتی به پاهایم زدند و مدعی شدند که یک میلیارد تومان سنگ برای ساختمان‌سازی‌ به مرد کارخانه‌دار فروخته‌اند و پولشان را می‌خواهند. من هم گفتم در رابطه با پرداخت پول کاره‌ای نیستم و شریکم (مرد کارخانه‌دار) باید پول را پرداخت کند. با وجود این یک شب در آنجا گروگان بودم و روز بعد با تهدید از من خواستند تا سراغ مرد کارخانه‌دار برویم تا او را هم گروگان گرفته و بدهی‌شان را بگیرند. پس از اظهارات این شخص، مأموران این‌بار سراغ سعید رفتند و مرد جوان را بازداشت کردند و با انجام تحقیق از وی مشخص شد که آنها 2نفر دیگر را که یکی تاجر فرش و دیگری استاد دانشگاه بود هم گروگان گرفته بودند. وی گفت: چند وقت پیش با 2نفر از دوستانم بودم که سفره دلمان را برای یکدیگر باز کردیم. هر سه در کار آزاد هستیم و از افرادی که به آنها جنس فروخته بودیم، پول طلب داشتیم؛ من از مرد کارخانه‌دار و شریکش به‌خاطر فروش سنگ‌های ساختمانی، دوستم از تاجر فرش به‌خاطر خرید و فروش فرش و دوست دیگرم از استاد دانشگاهی به‌خاطر فروش ابزار مختلف و کتاب‌های درسی. این شد که آن شب تصمیم گرفتیم، افراد بدهکار را که سرمان کلاه گذاشته و بدهی‌شان را پرداخت نمی‌کردند گروگان بگیریم تا به پولمان برسیم؛ چراکه هر سه، شکایت کرده و پرونده قضایی داشتیم اما به نتیجه نرسیده بودیم. ابتدا با تهدید مرد کارخانه‌دار و شریکش را ربودیم و حسابش را خالی کردیم. تاجر فرش را هم ربودیم و ماشین بنزش را از او سرقت کردیم به همراه تعدادی چک سفید امضاء. استاد دانشگاه را هم ربودیم و خودروی او به همراه مقداری پول از وی سرقت کردیم. پس از اعتراف این مرد، همدستانش نیز دستگیر شدند و پرونده آنها هم‌اکنون در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران زیرنظر قاضی رضوانی در حال رسیدگی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید