ارین مورگنشترن
وقتی جنگها شروع میشن و برنده و بازندهشون معلوم میشه، وقتی دزدای دریایی گنجشونرو پیدا میکنن و اژدهاها دشمناشونو برای صبحونه میخورن، یکی باید داستان پیچیده اونارو تعریف کنه؛ این خودش یهجور جادوئه. همهچی به شنونده بستگی داره و هر شنونده، داستان متفاوتیرو میشنوه و تأثیری روش میذاره که هیچوقت فکرشو نمیکرده. میتونی داستانیرو تعریف کنی که تو روح آدمها خونه میکنه و به بخشی از خون و رگ و پیشون تبدیل میشه. همهاش بهخاطر داستانهای توئه. این نقش تو و موهبتیه که بهت عطا شده. درسته که خواهرت آیندهرو میبینه، اما تو هم میتونی آیندهرو شکل بدی، پسر. اینو فراموش نکن. هر چی باشه جادو شکلهای مختلفی داره.
سیرک شبانه
در همینه زمینه :