
کاندیدای جنون از کوچههای فقر
نگاهی به فیلم مرد عمل

جمال رهنمایی؛ روانشناس تحلیلی
پسر نوجوانی که مستاصل از رنج پدر در حال مرگ، روی رئیس بانک اسلحه میکشد و بر اثر ترس همانجا شلوارش را خیس میکند، در بزرگسالی به یکی از آنارشیستهای سرشناس اسپانیا تبدیل میشود که بزرگترین سرقت بانک در زمان خودش را به شیوهای عجیب انجام میدهد. فیلم «مرد عمل» داستان واقعی لوسیو اورتوپیا، سرکرده یکی از معروفترین گروههای آنارشیست اسپانیاست که برای تامین هزینههای مبارزه و حمایت از خانوادههای زندانیان ژنرال فرانکو دست به سرقت از بانک میزنند تا همزمان نظام سرمایهداری را تضعیف و سرنگون کنند.
لوسیو که یک کارگر ساختمانی است، همراه با پیشرفت نظام بانکی و ابداع چکهای بانکی در سالهای دهه 70میلادی، راه جعل چکهای بانکی را پیدا میکند و زنگ خطر را برای سیستم بانکی نظام سرمایهداری و در رأس آن آمریکا به صدا درمیآورد.
او موفق میشود بانکهای آمریکایی را روزانه دهها میلیون دلار تیغ بزند و در نهایت روسای بانک مجبور میشوند با پرداخت رشوه، او را از ادامه این کار منصرف کنند، اما کینه لوسیو از نظام بانکداری پایانی ندارد و تا آخرین روز زندگی با رؤیای نابودی نظام سرمایهداری و گسترش عدالت در جهان سر میکند.
این فیلم به جشنواره ۲۰۲۲ کن دعوت شد و تحسین منتقدان را بهعنوان فیلمی دارای داستان قوی، روان و بازیگرانی خوب برانگیخت.
تازهترین تحقیقات و نظریات روانشناسی ارتباط مستقیم و بالایی میان شرایط نابسامان اجتماعی، اقتصادی و جنون پیدا کردهاند. فقر و نابرابری میتواند در افرادی که زمینههای خانوادگی و ژنتیک اسکیزوفرنیا دارند، احتمال بروز جنون را افزایش دهد.
نظریه انتخاب اجتماعی که پشتوانههای تحقیقاتی هم دارد بهخوبی بیان میکند که احتمال دیوانگی و انجام اعمال دیوانهوار توسط اقشار فرودست جامعه که از سوی اقشار مرفه تحقیر میشوند، افزایش مییابد. لوسیو توسط رئیس بانکی که پدرش به آن بدهکار است، تحقیر میشود و او برای جبران این تحقیر، نظام بانکی و سرکرده سیاسی آن را هدف میگیرد، اما او در جوانی هم هنگام سرقت از بانک، شلوارش را از ترس خیس میکند تا اینکه برای جبران این ترس به آن سوی ترس، یعنی اعمال جنونآمیز پناه میبرد و آتش انتقام این تحقیر به حدی سوزان است که دامنههای آن تا اتاق تصمیم بانک فدرال رزرو آمریکا پیش میرود و خزانهداری آمریکا مجبور میشود برای پیدا کردن لوسیو مستقیما دست بهکار شود تا از بروز فاجعه برای نظام بانکداری جلوگیری کند. لوسیو قربانی اندیشههای چپگرایانه سالهای جنگ سرد هم هست؛ اندیشهای که در پاسخ به نادیده گرفتن نیازهای اقشار فرودست در آن سالها مورد اقبال و توجه اقشار ضعیف و کمدرآمد و کارگران واقع شد. او در دستشویی هتلی در پاریس با چهگوارا بهعنوان پیشروترین دشمن سرمایهداری دیدار میکند تا درباره طرح خودش برای سرنگونی نظام سرمایهداری با او همکاری کنند. چهگوارا انحراف او را میبیند. لوسیو درواقع یک تبهکار است که شرایط اجتماعی و ریشههای خانوادگی و عملکرد غلط ذهن او را به یک سارق بزرگ تبدیل کرده است؛ هر چند که او معتقد است این عمل او کاری در جهت تبدیل جهان به جایی عادلانهتر و بهتر برای زندگی است.
این عملکرد اشتباه ذهنی یکی از نشانههای روشن جنون است. اطلاعاتی که بیماران در ذهن خود دارند درست هستند، اما فرایند ذهنی که نتایج و بهدنبال آن رفتار را از دل این اطلاعات بهدست میآورند، نادرست و جنون آمیزند.
اطلاعات ورودی به ذهن او درست هستند. وضعیت معیشتی کارگران مهاجر اسپانیایی اسفبار است، نظام سیاسی اسپانیا مشغول کشتار و غارت مردم است، نظام بانکی به شیوهای کاملا قانونی مشغول دزدی از مردم است، اما رفتار او که برآمده از تحلیلهای غلط ذهنی اوست نیز دست کمی از این کارها ندارد. وقتی مقیاس کارهای او را در اندازههای یک فرد در مقابل یک سیستم نگاه کنیم، او نیز مسئول فروپاشی خانوادههای زیادی است، او نیز در حال دزدی است و ایدههای آرمانی او نیز در میدان عمل نتایج تأسفباری به همراه دارند. در سکانس پایانی فیلم، لوسیو لحظاتی قبل از دستگیری با دخترش در بولیوی صحبت میکند. دخترش به او میگوید: بابا کی برمیگردی؟ لوسیو در پاسخ میگوید: خیلی زود دخترم. دخترش در پاسخ به او میگوید: پس چرا عمه میگه شماها دروغگو و دیونه هستین؟