خورشید آرژانتین
«مارادونای دوم»؛ برای سالها و حتی دههها، این لقبی بود که برای ستارههای فوتبال آرژانتین درنظر میگرفتند. عطش کشف دیگوی ثانی، هرگز مردم این کشور را به حال خودش رها نمیکرد. از خاویر ساویولا تا پابلو آیمار، همه با مارادونا مقایسه میشدند اما هیچ بازیکنی نبود که در قوارههای دیگوی افسانهای باشد. این حسرت تا وقتی ادامه داشت که لئو مسی کشف شد. ستارهای بزرگ که از همان قدمهای اول، راه رفتنش با بقیه تفاوت داشت. وقتی او از مرکز زمین تا دروازه حریف همه بازیکنهای ختافه را دریبل زد، نفس آرژانتینیها بند آمده بود. وقتی او در بازی حساس و تعیینکننده با اسپانیول از دستش برای گلزنی کمک گرفت، آرژانتینیها حتی خوشحالتر از بارسلوناییها بودند، چرا که خیال میکردند چهره آشنایی را دوباره بعد از سالها دیدهاند. مسی دقیقا همان چیزی بود که آنها میخواستند. با این تفاوت که بزرگشده مدرسه فوتبال بود، از دل فقر بیرون نیامده بود و اساسا یک «پسر خوب» به شمار میرفت. بدون شرارتی که مردم آرژانتین در مارادونا سراغ داشتند.
دوران ملی مسی در آرژانتین، همیشه سخت بهنظر میرسید. چرا که او ناچار بود با فشار بالای انتظارها کنار بیاید، چرا که او باید یکبار سنگین را روی شانههایش حمل میکرد. همه میخواستند مسی همهچیز را ببرد. همه انتظار داشتند که او عصر تازهای برای آرژانتین بسازد اما زمان زیادی طول کشید تا این اتفاق بیفتد. کلید اصلی این ماجرا صبر بود اما طرفداران خشمگینی که زمانی مجسمه مسی را در روساریو شکستند، معنی صبر را نمیفهمیدند. لئو بهشدت نقد میشد. چرا که این باور عمومی وجود داشت که او در آرژانتین از ساقهایش مراقبت میکند تا در بارسا بدرخشد. در میزان تعهد و علاقه او به تیم ملی کشور زادگاهش، تردیدهایی شکل گرفته بود. 11سال قبل وقتی آرژانتین میزبانی کوپا آمهریکا را به دست آورد و قهرمان نشد، انتقادها از مسی از همیشه تندتر بهنظر میرسید. با این حال لئو یک یادآوری مهم برای مردم کشورش داشت، اینکه زمانی با پیشنهاد حضور در تیم ملی اسپانیا روبهرو شده اما علاقه وافرش به آرژانتین، حتی فرصت فکر کردن به این ایده را از او گرفته است.
روزهای سختتر مسی هم از راه رسیدند. شکستهای متوالی در کوپا، از دست رفتن پنالتیهای سرنوشتساز، حتی خداحافظی از تیم ملی. این تیم حتی در فینال جامجهانی هم شکست خورده بود. جامی که انگار تورنمنت لئو نبود. انگار بهترین نسخه لئو در این جام وجود نداشت. انگار سایهای از او در این جام وجود داشت اما همین سایه، آرژانتینیها را به فینال جامجهانی رساند. برای مدتها تصور میشد که داستان مسی و تیم ملی به یک بن بست طولانی پیوند خورده اما او بالاخره از این بنبست عبور کرد. تغییری که انگار از رفتار او به زمین مسابقه منتقل شده بود. مسی دیگر آن پسربچه محجوب و خجالتی نبود. او با سخنرانی احساسیاش قبل از نبرد حساس با برزیل در فینال کوپا، آرژانتینیها را به سمت پیروزی برد. خیلی از بازیکنان تیم ملی بعدها از این حقیقت یاد کردند که این سخنرانی نقش مهمی در موفقیتشان داشته است. مسی و تیمش یک طلسم قدیمی را شکستند و قهرمان کوپا شدند اما همه آن جشنهای سریالی، پایانی برای رویاپردازی این تیم نبود. تیمی که حالا در قطر، رؤیای بزرگتری نیز در سر دارد.
داستان آرژانتین در جام جهانی 2022را خود مسی نوشته است. بازیکنی که در نخستین بازیاش در جام یک پنالتی دقیق به عربستان زد، در بازی دوم دروازه مکزیک را از پشت محوطه باز کرد تا آرژانتین را از کابوس حذف زودهنگام عبور بدهد و این تیم را به بازی برگرداند. او بعد از پنالتی خرابشده دیدار با لهستان و با وجود یک نمایش درخشان، جایزه بهترین بازیکن زمین را نپذیرفت و آن را به بازیکن دیگری داد. لئو در نبرد با استرالیا نخستین گلش در مراحل حذفی جامجهانی را زد، او روبهروی هلند هم با یک گل و یک پاس گل، مهمترین نقش را در صعود تیمش داشت و در نهایت در جدال با کرواسی نیز روی هر 3گل تأثیر مستقیم داشت. در حقیقت در این جام حتی یک بازی هم نبوده که لئو روی گلهای آرژانتین اثر نگذاشته باشد. کاری که انجام داده فراتر از حد تصور است و خشونتی که این ستاره به فوتبالش اضافه کرده، آرژانتینیها را بیشتر از همیشه نسبت به یک مقایسه قدیمی مطمئنتر کرده است. روح دیگو بالاخره در ساقهای مسی نمایان شده است. حالا او هم یک افسانه برای فوتبال آرژانتین است، یک افسانه زنده. او مارادونای دوم نیست. او مسی اول است!