اگر میخواهید کودکان موقع قصهگویی شما سراپا گوش باشند، رازهای آن را بدانید
10ترفند مؤثر در انتخاب قصه مناسب برای بچهها
علیالله سلیمی
از روزگاران خیلی دور گذشته تا امروز، یکی از کارهای مهم در شکلگیری شخصیت کودکان، آموزش اصول زندگی به آنها از طریق قصه بوده است. قصهها البته در هر زمانهای شکل خاص خود را داشتند اما در یک نقطه با هم وجه اشتراک دارند و آن تسخیر ذهن کودک از طریق دنیای خیالی قصه است که در دل آن قصه، انواع اصول تربیتی هم به شکل غیرمحسوس نهفته است و به کودک مخاطب قصه بهطور ناخودآگاه القا میشود. بسیاری از کارشناسان امور تربیتی کودکان روی این نکته تأکید دارند و یکی از مؤثرترین روشهای ایجاد رفتار مطلوب و کاهش رفتار نامطلوب در کودکان را استفاده از قصهگویی میدانند. البته اغلب پژوهشگران حوزه اصلاح و درمان رفتار کودکان، معتقدند برای این کار لازم است از روشهای غیرمستقیم استفاده شود. در این زمینه، انتخاب قصهای که تقریباً اغلب ویژگیهای مدنظر کارشناسان را داشته باشد، مهارتی است که در 10ترفند مؤثر مرور میکنیم.
1- شناخت احساسات کودکان برای کسی که میخواهد برای این گروه سنی قصه بگوید، از نکات مهم و کلیدی است که حتماً باید رعایت شود. بنابراین، یکی از ویژگیهای یک قصهگوی ماهر که مخاطبانش کودکان هستند، همسویی با احساسات کودکان هنگام قصهگویی است. با توجه به اینکه اغلب قصهگوها افراد بزرگسال هستند و از نظر سنی از دنیای کودکان فاصله گرفتهاند، لازم است در موقع قصهگویی برای کودکان، قصه انتخابی همخوان با احساسات و علاقه کودکان باشد نه مبتنی بر دنیای بزرگسالان که فضای خاص خود را دارد و کودکان شناختی از آن ندارند و به راحتی نمیتوانند با آن همذاتپنداری کنند.
2- موقع انتخاب قصه برای قصهگویی به کودکان، حتماً باید جهان ذهنی این گروه سنی مدنظر باشد تا دقیقاً با نگاه یک کودک به اتفاقهای پیرامونش که با نگاه خاص دوران کودکی عجین است همخوانی لازم را داشته باشد. تعریف عنصر کشمکش که از تکنیکهای مهم یک قصه موفق است، برای کودکان با آن تعریفی که افراد بزرگسال دارند فرق میکند. کودکان قصه را با ساختار ساده دوست دارند و هرچقدر قصه انتخابی پیچیدهتر باشد ذهن کودک از درک آن عاجز است. پس باید ساخت داستانی قصه انتخابی حتماً مناسب کودکان باشد تا انگیزه تعقیب ماجراها را در کودکان ایجاد کند.
3-گروههای سنی مختلف هر کدام تعریف جداگانهای از قصه و تعداد ماجراها دارند. به هر میزان که افراد بزرگسال به قصههای طولانی و حتی چندجلدی علاقه دارند، کودکان عاشق قصههای کوتاه هستند و دوست دارند هر چه زودتر تکلیف شخصیتهای قصه روشن شود. برای همین، اگر قصد انتخاب قصهای برای قصهگویی به فرزندان خود یا کودکان دیگر را دارید حتماً سعی کنید قصههای انتخابی کوتاه باشد. در عین حال، ریتم نسبتاً تندی داشته باشد که انگیزه تعقیب ماجراها را همچنان در کودکان حفظ کند. قصه انتخابی شما اگر طولانی و ملالآور باشد کودک زود خسته میشود و دیگر به ادامه قصه گوش نمیکند.
4-با توجه به اینکه کودکان معمولاً عاشق قصههای کوتاه و اغلب تکشخصیتی هستند، در موقع انتخاب قصه برای کودکان حتماً به طولانی و شلوغ نبودن داخل قصه توجه کنید. به این معنا که قصه انتخابی برای قصهگویی به کودکان بهتر است یک شخصیت محوری داشته باشد که بیشتر ماجراها حولمحور آن شخصیت اصلی بچرخد و شخصیتهای دیگر کمرنگ باشند و نقش شخصیتهای فرعی را در ماجراهای قصه داشته باشند. این مسئله کمک میکند کودک با شخصیت مرکزی قصه ارتباط بهتر و بیشتری برقرار کرده و به نوعی با آن شخصیت همذاتپنداری کرده و تا پایان قصه ماجراهای او را تعقیب کند.
5-مضمون و محتوای قصهها معمولاً برگرفته از فرهنگ خاصی است که ماجراهای قصه در بستر آن شکل میگیرند و به نوعی نشاندهنده یک فرهنگ زیستی مشخص است. پیام نهفته در بطن قصهها هم بیشتر با رویکرد فرهنگی حاکم بر فضای عمومی قصهها همخوانی دارد و نویسندگان قصهها پیام موردنظر خود را در بستر فرهنگی حاکم بر فضای کلی قصه تنیده و به مخاطبان خود ارائه میدهند. برای همین، موقع انتخاب قصه برای قصهگویی به کودکان، حتماً به همخوانی فرهنگی در قصهها توجه کنید تا فرهنگ خارج از چارچوب اصول اخلاقی و عرفی جامعه از طریق قصهها به کودکان منتقل نشود.
6-یکی از هنرهای قصهگویی این است که مخاطب شما نباید در موقع تعریف کردن قصه، پایان آن را حدس بزند و پیش از تمام شدن قصه از تعقیب ماجراهای آن دست بکشد. یک قصهگوی ماهر باید بتواند مخاطب خود را تا پایان قصه همراه خود نگهدارد و پایان قطعی قصه را به موقع و در لحظه آخر به زبان بیاورد. پس موقع انتخاب یک قصه خوب برای تعریف کردن به کودکان حواستان باشد که قصهای قوی از نظر ساختاری انتخاب کنید که بخشهای اولیه آن پایان قصه را لو ندهد، چون قصه نباید بلافاصله لو برود و کودک آخر آن را حدس بزند.
7-هر قصهای تأثیر خاص خود را روی کودکان دارد و باید به این موضوع مهم در هنگام انتخاب قصه برای قصهگویی به کودکان توجه ویژهای بشود. ممکن است برخی از کودکان به دلایل مختلف و بهطور ناخودآگاه از قصههایی خوششان بیاید که مناسب سن و روحیه آنها در آن سن حساس نباشد. اینجاست که نقش افرادی که برای کودکان قصهای برای قصهگویی انتخاب میکنند مهم و سرنوشتساز میشود. این افراد باید دقت کنند و بکوشند تا قصههایی را انتخاب کنند که میتواند تأثیر مثبتی روی کودکان بگذارد با مضامین مثبت مانند شجاعت، احترام به اطرافیان و دوستی به جای دشمنی.
8-اغلب کودکان به لحاظ سنی در موقعیتی نیستند که بتوانند انواع کلمات و واژههای رایج در زبانهای رسمی و روزمره را درک کرده و ارتباط برقرار کنند. آنها در هر مرحله سنی با دایره محدودی از کلمات و واژهها آشنایی دارند و برایشان قابلدرک و فهم است؛ بنابراین در انتخاب قصه برای قصهگویی به کودکان حتماً باید به این نکته مهم و کلیدی توجه شود که کودک مخاطب تا چه اندازه با کلمات و واژهها آشنایی دارد. با شناخت این ویژگی کودک است که میشود قصهای را انتخاب کرد که حاوی واژگان فراوان نباشد و همچنین جذاب هم باشد.
9- هر کودکی با توجه به محیطی که در آن به دنیا آمده و دارد بزرگ میشود میتواند جهان ذهنی و شخصیت منحصر بهفردی داشته باشد. طبعاً در راستای چنین شرایطی است که کودک میتواند با کودک دیگر فرق داشته باشد و طبیعی است که علایق متفاوتی هم داشته باشد. هر چند بسیاری از علایق کودکان مشترک است ولی با این حال، خصلتهای فردی یک کودک را هم باید همواره درنظر داشت و در انتخاب قصه برای قصهگویی به کودکی که علایق خاص خود را دارد باید حتماً اولویت با بخشی از علایق کودک باشد که در ضمن ماهیت مثبت هم دارد.
10- به همان میزان که افراد بزرگسال از سوژههای تکراری گریزان هستند و همواره دوست دارند هر بار در قصهای که میشنوند با سوژه بکر و تازهای مواجه باشند، اغلب کودکان دقیقاً برعکس این رویکرد را در استقبال از قصههایی که میشنوند دارند. آنها از سوژههای تکراری بدشان که نمیآید هیچ، تازه کلی هم ذوق میکنند که همه قصهها دقیقاً در راستای همان علایق آنهاست و دارد به چیزی که فکر میکنند و دوست دارند میپردازد. پس یادتان باشد یکی از نکتههای ثابت و مهم در انتخاب قصه برای قصهگویی به کودکان، اولویت دادن به سوژههای موردعلاقه آنهاست. حتی اگر بارها تکرار شده باشد.