یکی از رسم های جالب و سنتهای پسندیده رستوراندارها در روزگاران تهران قدیم اختصاص دادن نیمپرس غذا به پادوها و شاگردهایی بود که برای خرید غذای صاحبکارها و استادکارهایشان به رستوران میآمدند. اینطور که «جعفر شهری» در جلد نخست کتاب «طهران قدیم» نوشته، زمانی که پادوها و شاگردها برای خرید ناهار صاحبکارهایشان به رستورانهای بازار مراجعه میکردند، رستوراندارها نیمپرس چلوخورشت یا غذای پلویی یا یک سیخ کباب به دست آنها میدادند که تا حاضر شدن سفارششان بخورند. چلوییها و کبابیها معتقد بودند که بوی غذا به مشام این بچهها رسیده و اگر دلشان بخواهد و پولی برای خرید نداشته باشند نزد خدا مسئول هستند و این غذای مجانی را که اصطلاحاً «دهانگیره» میگفتند با جان و دل به پادوها و شاگردان میدادند. «دهنچشان» یا «تهظرف» هم اصطلاحی است که از مهربانی استادکاران با شاگردان و پادوهایشان برآمده است. در تهران قدیم رسم این بود که استادکاران و صاحبکاران از میوه، شیرینی یا غذایی که میخوردند مقداری هم به شاگرد کوچک و پادوشان بدهند تا دهانشان تازه شود و مزهاش را بچشند به این کار اصطلاحا «دهنچشان» میگفتند.
غذای مجانی به نام «دهانگیره»
در همینه زمینه :