روایتی از شهید فخریزاده در «شنبه آرام؟»
عشق، علاقه و جهاد دو نفره
نقش همسران شهدا در مبارزات سیاسی و دوران دفاعمقدس از موضوعات کمتر پرداخته شده در زندگینامه شهداست. کتاب«شنبه آرام؟» اثر محمدمهدی بهداروند، با نگاهی به زندگی شهید محسن فخریزاده به روایت همسر این شهید در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. حامد فخریزاده فرزند شهید در مراسم رونمایی این کتاب درباره زندگی مشترک و نقش مادرش در دوران دفاعمقدس و اداره زندگی در نبود پدر میگوید: «زندگی مشترک پدر و مادر در دهه 60آغاز شد. پدر جوان 20سالهای که هنوز در رشته کارشناسی هم فارغ التحصیل نشده بود. در جریان زندگی پر فراز و نشیب سالهای دفاعمقدس در جبهه کردستان، نقش همسر شهید در اداره زندگی پررنگ بود. 6ماه از ازدواجشان گذشته بود که مادر همراه پدر به کردستان میرود. پدرم نظر خاصی درباره کردستان داشت و میگفت در جبهه کردستان نیاز بهکار فرهنگی سیاسی داریم نه نظامی. تقریباً از حول و حوش سال 78بود که نخستین جریان تروریستی با هدف از بین بردن پدر اتفاق میافتد. از آن زمان به بعد جو خانواده بهشدت امنیتی شد. هر روز صبح وقتی پدر بیرون میرفت، معلوم نبود شب چه زمانی برمیگردد. مادر بهگونهای عمل میکرد که پدرم بدون دغدغه کارها را پیش ببرد. پدرم به او میگفت من تمام موفقیتهایم را مدیون تو هستم.»