بازخوانی مخالفت سیدمحمد خاتمی با طرح پیشنهاد رفراندوم بنیصدر در سال 60
بازخوانی یک تجربه تاریخی از سیاسی بازی با رفراندوم
رفراندوم واژهای آشناست که در تاریخ انقلاب، بارها به بهانههای مختلف از آن یادشده است و از سال ۱۳۶۰ تاکنون، بارها پیشنهاد برگزاری همهپرسی از سوی روسای جمهور، احزاب و اشخاص مختلف مطرح شده است. در این میان «ابوالحسن بنیصدر»، نخستین کسی است که در سال 1360، پیشنهاد برگزاری همهپرسی را مطرح کرد. او که بهدنبال دوقطبیسازی با دیگر نهادهای قانونی و حذف آنها از صحنه سیاسی و افزایش قدرت خود بود، در پی اختلافاتش با مجلس و بهویژه شهید رجایی، در 30اردیبهشت ماه 60، در سؤالی با این پیشفرض که کشور در بنبست سیاسی قرار دارد، راه بدون بحران خروج از این بنبست را، رأیگیری از مردم معرفی کرد. او با این تصور که 11میلیون بدنه اجتماعی در سطح کشور دارد و هیچ قدرتی در کشور، همپای او نیست، چنین پیشنهادی را طرح کرد و سعی داشت با پوشش «قانون اساسی»، نهادهای قانونی دیگر را کنار بزند. بنیصدر گفته بود: «اگر میزان رأی ملت است و من بهعنوان رئیسجمهور موقعیت خودم را در خطر میبینم، حق دارم پیشنهاد بکنم این میزان اظهار بشود یا خیر؟ اگر چنین حقی دارم، آقا جواب من تهدید است؟... من خیال میکنم سالمترین راه بدون بحران این است که از خود مردم خواسته شود که همه موافقت کنند، به مردم مراجعه کنیم و با رأی عمومی آنچه باید بشود، بشود... .»
اظهارات بنیصدر که پیشتر از سوی رسانههای طرفدار او ازجمله نشریه مجاهد (ارگان رسانهای مجاهدین خلق) مطرح شده بود و بعد از آن هم از سوی رسانههای طرفدار او گفته میشد، بازتاب گستردهای داشت. در همان زمان، یکی از چهرههایی که با پیشنهاد رفراندوم بنیصدر مخالفت کرد، سیدمحمد خاتمی، نماینده وقت اردکان در مجلس و از نیروهای چپگرای خط امامی بود.او در مقالهای مفصل که در 4 نوبت در روزهای 13، 14، 16و 17خرداد 60در روزنامه کیهان و با تیتر «آرای عمومی» منتشر شد، در پاسخ به بنیصدر گفته بود: «اولاً: بنبست در جایی است که ملاک مشترک برای رفع اختلاف و کشف حق و باطل وجود نداشته باشد، درحالیکه قانون اساسی، این خونبهای گرانقدر شهیدان اسلام که به تصویب امت و تأیید امام رسیده است، در دست ماست.چرا ما بهخود حق میدهیم که تمام ملت را در خود خلاصه شده ببینیم و اختلاف میان مسئولان رده بالا را، اختلاف میان مردم بهحساب آوریم و سختگیریهای غیرقانونی خود را، بهصورت یک بنبست معرفی کنیم و برای شکستن این بنبست موهوم، روی قانون اساسی پل بزنیم!؟ ثانیاً، در ورای قانون، امام امت هست که مشروعیت قانون و مقامات قانونی نیز مرهون رهبری اسلامی اوست. رهبری که در نفسگیرترین تنگناها، با موضعگیریهای قاطع خویش انقلاب را به پیش رانده است و حضور او در صحنه، حتی به نیرومندترین قدرتهای شیطانی روزگار که تمام تلاش خویش را مصروف در بند نگه داشتن ایران میکردند، اجازه نداده است که برای این مردم و این انقلاب بنبست ایجاد کنند، چرا نتواند با اتکا به پشتیبانی بیدریغ این مردم، مشکلات این چنانی را که پارهای آن را بنبست بهحساب میآورند، از سر راه بردارد؟»
او در ادامه کلیدواژههایی مثل «خواست مردم» و «ارادهمردم» و «آرای مردم» را، حربه دشمنان انقلاب برای ضربه به نظام اسلامی دانسته و حرف نهایی را درباره پیشنهاد رفراندوم بنیصدر میزند و میگوید: «مردم بزرگتر و عزیزتر از آن هستند که هر روز بخواهیم بهصورت بازیچه به این سو و آن سویشان بکشانیم و آنان را وجهالمصالحه خواستههای عملی نشده خود قرار دهیم... .»
در سال 88، برخی دوباره درخواست برگزاری رفراندوم را مطرح کردند.
«سید محمد خاتمی» از کسانی بود که خواستار تحقیق و تفحص مجلس از انتخابات شده بود و او هم راه برونرفت از شرایط موجود را، رفراندوم معرفی کرد. این سخنان خاتمی با واکنشهای زیادی روبهرو شد. او که در سال 60به درخواست برگزاری رفراندوم توسط بنیصدر اعتراض کرده بود، حال خود در جایگاه بنیصدر قرار گرفته و همان سخنان را تکرار میکرد. این مخالفت خاتمی با طرح رفراندوم بنیصدر از آن لحاظ اهمیت دارد، که او در خرداد 60درحالی هیچ جایگاهی برای رفراندوم قائل نبود، که بعدها و پس از شکست جریان متبوعش در انتخابات ریاستجمهوری 88و ادعای تقلب از سوی حامیان او، از طرفداران رفراندوم شد. البته قبل از آن نیز اصلیترین جریان سیاسی حامی خاتمی در دولت اصلاحات یعنی جبهه مشارکت، پس از طرح لوایح دوقلو (لایحه افزایش اختیارات رئیسجمهور) از سوی وی و رد آن از سوی شورای نگهبان، به پیشنهاد رفراندوم متوسل شدند و خاتمی نیز مخالفتی با این پیشنهادها نداشت و اکنون نیز در پی اغتشاشات اخیر و مطالبه مجدد برخی مبنی بر انجام رفراندوم، سکوت پیشه کرده و صرفا موضعگیری فرافکنانهای نسبت به این وقایع داشته است. با بررسی این نمونه تاریخی و موارد مشابه میتوان گفت اگرچه رفراندوم ظرفیتی در قانون اساسی است، اماهربار به مثابه ابزار سیاسی بازی برخی جریانات و چهرهها مطرح شده و به همین دلیل هم تاکنون طرح پیشنهاد آن، منتج به نتیجه نشده است.