دغدغهای برای اهل فرهنگ و هنر در روزگار معاصر
مهدی توکلیان؛ فعال فرهنگی و کارشناس رسانه
فرهنگ و هنر در بستر تاریخی خود و در بازه زمانی چند دهه اخیر دستخوش تغییرات و تحولات گستردهای شده است که آن را با حوزههای اقتصاد و رسانه و عنصر مهمی مانند ارتباطات گره زده است. هزاره جدید با رویکرد ارتباط محور خود، نیازهای اطلاعاتی و دانشی خود را در بستر رسانه جستوجو میکند و با این توصیف نهادینه شدن ارتباطات چندوجهی درون صنفی بیشتر از پیش لازم و ضروری بهنظر میرسد. تشکیل نهادهای متمرکز و هدفمند با حضور هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگ و هنر با گرایشهای گوناگون و گسترشیافته منجر به معرفی و شناسایی گسترده و عمیقتر هنرمندان و اندیشمندان، تسهیل در امر مراجعه به آثار هنری و فرهنگی و ارتباط با صاحبان آثار، رونق روز افزون کارکردهای فرهنگی و هنری و روشمند شدن نظام ارزشگذاری بر آثار و محصولات این عرصه میگردد بهطور حتم اتفاقات روزهای اخیر برای بسیاری از اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه که بستر فعالیت و فروش و ارائه آثار خود را در فضای مجازی بنا نهادهاند مایه نگرانی شده است و این دلواپسی نهتنها برای این گروه که خانوادههای بسیاری را نیز درگیر کرده است و بر ضرورت راهکاری برای برونرفت از این نابسامانی برای مدیران تصمیمگیر ضروری است. امروزه شکلگیری و گسترش بازار اقتصادی و تجاری تبادلات آثار فرهنگی و هنری در گستره فرا ملی و در عرصه جهانی پدیده مهمی است که صاحبان آثار و علاقهمندان به تجارت و مالکیت این آثار، تمایل عمیقی به گسترش و چارچوبمند شدن آن دارند و کوشیدهاند تا بتوانند در بازارهای مهم ملی و فراملی ورودی موفقیتآمیز را تجربه کنند. هرچند بسیاری از فعالان حوزه فرهنگ و هنر و رسانه به ابزارها و شیوههای نوین ارتباطات تسلط نداشته و ورود تأثیرگذاری در این حوزه نداشتهاند اما نباید از فعالیت فعالان موجود در این حوزه مهم فرهنگی و اقتصادی فاصله گرفت و تلاشهای انجام یافته نافرجام بماند. ورود روزافزون هنرمندان جدید و جویای نام و تنوع آثار خلق شده ایجاب میکند که تشکلهای صنفی و نهادهای حمایتی جدی با جدیت بیشتری برای حمایت و ایجاد ارتباط با هنرمندان و اندیشمندان فرهنگی و علاقهمندان بهحضور در بازار اقتصادی آثار آنان اقدام کنند و نقش واسطی برای رونق بخشیدن به این ارتباط دوسویه فراهم آورند. نکته مهم دیگر آن است که مسائلِ وضعیت موجود در نسبت با وضعیت آرمانی تعریف میشوند؛ یعنی بسته به اینکه ما چه افقی را برای خود و جامعه خود در خیالمان تصور میکنیم، واقعیت موجود نیاز به اصلاحاتی پیدا میکند، پس با تعریف افقهای متفاوت برای واقعیت موجود، فهرست مسائل و بهتبع آن فهرست اقدامات و برنامههای اصلاحی نیز تغییر خواهد کرد. اگر اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه ایران اسلامی بهعنوان افرادی تأثیرگذار در جامعه توافقی بر سر افق پیشروی جامعه نداشته باشند، هیچ حرکت جمعی اصلاحی در دستیابی به فروش و ارائه توانمندیهای محصولات فرهنگی، هنری و رسانهای ایران اسلامی به نتیجه نهایی و مطلوب نخواهد رسید. از آنجا که سالیان متمادی است که در ایران اسلامی هم در جریان برنامههای اقتصادی توسعه نیز این اتفاق پیشبینی شده و توسعه منابع انسانی برای آن درنظر گرفته شده است. سمنها و تشکلهای صنفی میتوانند با اهداف حمایت از حقوق اقشار مختلف هنری و فرهنگی، مدیریت بازارهای آثار هنری و فرهنگی، ایجاد ارتباط با اصناف همسان در بیرون از مرزهای جغرافیایی انجام داده و با شناسایی و احیای فرصتهای موجود در بازار تجاری آثار و محصولات فوق و عمیقتر شدن پیوند بین فضای رسانهای و هنر؛ گامی بلند و امیدبخش را بردارند.
و نکته پایانی آنکه میبایست با مبادی، مبانی نظری و زبان مشترک به فهم مشترکی از واقعیت موجودِ خودمان برسیم و برای رسیدن به افقی مشترک توافق کنیم. سپس فهرستی از مسائل با اولویت را استخراج کرده و روی برنامه و روشی مشخص برای حل مسائل منطبق با سیاستهای کلان نظام جمهوری اسلامی ایران به اشتراک نظر برسیم. حین اجرا نیز برای مدیریت بهینه منابع مادی و معنوی با شناسایی همه ظرفیتهای مادی و معنوی، باید نظام تقسیمکارگروهی مبتنی بر این ظرفیتها را طراحی و اجراکرد.