
پایان نظام دوقطبی و تولد نظم نوین جهانی

یوشکا فیشر _ وزیر خارجه سابق آلمان
در جهان امروز، شاهد درهمتنیدگی بیسابقه طیف گستردهای از بحرانهای ریز و درشت هستیم. همهگیری ویروس کووید-19، جهش قیمت انرژی، بازگشت تورم به اقتصادهای توسعهیافته و در حالتوسعه، اختلال در زنجیره تامین، جنگ روسیه و اوکراین، تغییرات آبوهوایی و بحرانهای دیگر نهتنها نشاندهنده زوال نظم فعلی هستند، که از تولد یک نظم نوین جهانی خبر میدهند.
در شرایطی که بقایای نظم دوقطبی قرن بیستم هم درحال فروپاشی است، یک نظم پنج قطبی جدید در مقابل دید همگان در حال شکلگیری است. آمریکا و چین دو ابرقدرت نظامی، تکنولوژیکی و اقتصادی قرن حاضر بازیگران اصلی خواهند بود و اروپا، ژاپن و هند نیز میتوانند بر بخشهای گستردهای از جهان بهطور معناداری نفوذ داشته باشند.
ابهام اصلی اما درباره موقعیت روسیه در نظم جدید جهانی است، چرا که وضعیت آینده، قابلیتها و موقعیت استراتژیک این کشور به نتیجه جنگ اوکراین بستگی دارد. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه با چنگ زدن نومیدانه به گذشته بهدنبال بازسازی جایگاه روسیه در قرن بیستم و حتی اواخر قرن نوزدهم است. او اما با تلاش فاجعهبارش برای نابودی اوکراین درنهایت خود را نابود میکند.
شکست نظامی روسیه در اوکراین قطعی است فقط زمانش هنوز مشخص نشده است. با این حال، هنوز زود است که بخواهیم درباره عواقب این جنگ برای روسیه پیشبینی کنیم چرا که هنوز مشخص نیست که آیا دولت پوتین از تبعات این جنگ جان سالم به در خواهد برد یا خیر. همچنین هنوز مشخص نیست که آیا شکست احتمالی روسیه در جنگ اوکراین به بیثباتی داخلی در این کشور منجر خواهد شد یا خیر. تا زمانی که این پرسشها پاسخی نداشته باشند نمیتوانیم دریابیم که آیا روسیه ادعای دیرپای خود مبنی بر حفظ هژمونی در اروپای شرقی و بخش زیادی از یورآسیا را نگه خواهد داشت یا نه. اگر کرملین مجبور به رها کردن این ادعا شود احتمالا نقشاش بهعنوان یک قدرت جهانی نیز به پایان خواهد رسید. مطمئنا یک روسیه تحقیر شده و فرسوده در جنگ هنوز هم میتواند بهجای فرورفتن در خواب زمستانی ژئوپلیتیکی به منبع بیثباتی در نظم جدید جهانی تبدیل شود، بهویژه در قاره اروپا. اما فعلا مشخص است که زرادخانه عظیم هستهای روسیه دیگر برای حفظ موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور در قرن بیستویکم کافی نیست. همچنین از آنجایی که جهان بهسوی حذف تدریجی سوختهای فسیلی - که محور اصلی اقتصاد روسیه به شمار میرود - حرکت میکند، اقتصاد این کشور در حال تضعیفشدن است.
در شرایطی که موقعیتشکننده روسیه تهدیدی برای نظم نوین جهانی به شمار میرود، در مورد چین این تهدید از ناحیه افزایش ثروت و قدرت پکن متوجه نظم جدید جهانی است. چین توانست به لطف موج گسترده جهانی شدن که در اوایل دهه2000 آغاز شد، خود را از فقر خارج کرده و در مسیر کسب ثروت قرار دهد. چین با بحران مالی2008 که غرب را تاحدی بیاعتبار کرد توانست نقش رهبری جهانیاش را توسعه دهد و در کنار آمریکا خود را بهعنوان یک ابرقدرت جهانی معرفی کند.
چین اما اشتباه اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد را تکرار نکرد به این معنا که فقط روی قدرت نظامیاش تمرکز نکرد. چین علاوه بر سرمایهگذاریهای گسترده در بخشهای فناوری و علمی و رقابت با غرب در این حوزهها، در بازارهای جهانی نیز حضور گسترده و مؤثری دارد. چینیها البته از سرمایهگذاری در بخش نظامی غافل نشدهاند اما همزمان اجازه ندادند که هزینههای دفاعی و امنیتی، آنان را از توسعه بخشهای دیگر باز دارد. تفاوت تعیینکننده چین و روسیه امروز در این است که برخلاف پوتین، رهبر چین مدتی است که در قرن بیستویکم زندگی میکند. نشست اخیر سران گروه20 در اندونزی این تفاوت اساسی در چشمانداز و هدف را آشکار کرد. درحالیکه روسیه از نظر دیپلماتیک خود را منزوی میدید، چین در تمام مباحث و نوشتن بیانیه نهایی این نشست نقش محوری داشت.
در نشست گروه20، چین و کشور بزرگی چون هند اگرچه محور ضدروسی غرب را در جنگ اوکراین دنبال نکرده و از محکوم کردن آشکار حمله روسیه به اوکراین خودداری کردند اما تلاش کردند تا از این فرصت برای فاصله گرفتن از کرملین استفاده کرده و سیاستهای خصمانه و تهدیدهای هستهای جنگ اوکراین را محکوم کنند.
نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا نیز دلیل دیگری برای امیدواری است چراکه پیروزی قاطعانه جمهوریخواهان و موج قرمزی که همگان انتظار داشتند اتفاق نیفتاد. حزب جمهوریخواه در مجلس سنا شکست خورد و در مجلس نمایندگان نیز به سختی توانست اکثریت کرسیها را بهدست آورد. دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا، همانند سالهای 2008 و 2020 بار دیگر باعث شکست حزب خودش شد. این انتخابات نشان داد که بیشتر آمریکاییها بازگشت به سیاست «اول آمریکا»را نمیخواهند.
درست است که نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا و اجلاس گروه20 در اندونزی در کنار یکدیگر اسباب خوشبینی به نظم جدید جهانی را فراهم میکنند اما ما در همکاریهای جهانی به پیشرفت بیشتری نیاز داریم. در پایان اینکه، 2بحران بزرگ فعلی یعنی جنگ روسیه و اوکراین و تغییرات آبوهوایی تنها درصورتی میتوانند رفع شوند که قدرتهای کلیدی جهان راهی برای همکاری با یکدیگر پیدا کنند.
منبع: project-syndicate.org