درباره اکبر افتخاری، گوش چپ به یادماندنی فوتبال ایران
خاطراتت را کجا گم کردی «بچه»جان!
قدیمها برای توصیف مهارت فوتبالیستهای تکنیکی میگفتند فلانی روی دستمال چند نفر را دریبل میزند. اصطلاحاتی از این دست در دهه 40و در روزگاری که بازیکنانی مثل اکبر افتخاری در فوتبال ایران خودی نشان دادند بر سر زبانها افتاد. او گوش چپ مهارناپذیری بود که در چمنهای بیرمق آن سالها به تنهایی یک تیم را به هم میریخت. اکبر افتخاری بیش از نیم قرن پیش کاری را انجام میداد که بعدها بازیکنان چند میلیاردی گوشهای از آن را نمایش میدادند و میلیونها نفر را به وجد میآوردند. او گوش چپ کلاسیک تاج و تیم ملی بود، با تکنیک و پا به توپی خارقالعاده. بچه جنوب بود و در آن سیستم 2-4-4 کهنه و کلاسیک قابلیت بازی در هر دو جناج راست و چپ را داشت؛ ستارهای که در جریان نخستین قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیا، به اتفاق همایون بهزادی کار را برای یک ملت درآوردند. در آن تورنمنت همایون بهزادی آقای گل شد و عنوان ارزشمندترین بازیکن جام به اکبر افتخاری رسید. تردیدی وجود ندارد که او یکی از 3 گوش چپ برتر تاریخ فوتبال ایران بود اما به شکل حیرتآوری فراموش شد و تا واپسین روزهای عمرش در گمنامی و پشت فرمان تاکسی روزگارش را سپری میکرد. اکبر افتخاری که بهخاطر قامت کوتاه و جثه نحیفش در امجدیه با لقب «بچه» شناخته میشد، ازجمله ستارههای گمنام تاریخ فوتبال ایران است که نسل جدید بیشتر باید او را بشناسد.
از ماهشهر تا تهران
افتخاری بچه ماهشهر بود و دوران جوانی و نوجوانیاش همانجا سپری شد. داستان فوتبالیستشدنش با تیم «کلوپ شنا»ی اهواز و زیرنظر نعمت پور مربی سازنده آن دوران در فوتبال خوزستان شروع شد. پیشرفتش سریع بود و در 19سالگی چنان در ترکیب منتخب اهواز درخشید که مورد توجه علیاکبر محب، مالک باشگاه دارایی قرار گرفت و با این تیم قرارداد بست. درخشش اکبر افتخاری و چند فوتبالیست خوزستانی دیگر در مسابقات کشوری پای ستارههای این خطه را به باشگاههای بزرگ و تیم ملی باز کرد و طالع بچههای فقیر خوزستان با فوتبال برگشت.
یار دبستانی من
اکبر افتخاری به اتفاق محراب شاهرخی و ناظم گنجاپور، مثلث طلایی فوتبال خوزستان بودند و همه فراز و فرودهای زندگی ورزشیشان را در کنار هم سپری کردند. آنها در جریان برگزاری جشنی در باشگاه کلوپ شنای اهواز، با اجرای کارهای نمایشی با توپ و نمایش مهارتهای فردی به عضویت این باشگاه درآمدند. از این مثلث طلایی، شاهرخی و گنجاپور کمی زودتر به تهران آمدند تا برای تیم پرآوازه شاهین بازی کنند و در سال 1341هم پای اکبر افتخاری به پایتخت رسید و او در تیم دارایی با بزرگانی مثل غلامحسین نوریان و محسن حاج نصراله همبازی شد. درخشش این سه یار دبستانی در شاهین و دارایی بهگونهای بود که هر سه نفرشان به تیم ملی دعوت شدند. جالب اینکه بعد از انحلال باشگاه شاهین، دو یار قدیمی اکبر افتخاری یعنی ناظم گنجاپور و محراب شاهرخی برای مدتی به دارایی ملحق شدند و مثلث طلایی خوزستان این بار در تهران شکل گرفت. با انحلال شاهین تیم جدیدی بهنام پرسپولیس از دل آن تیم متولد شد و با پرسپولیسی شدن گنجاپور و شاهرخی، یکبار دیگر مسیر 3ستاره خوزستانی از هم جدا شد. اکبر افتخاری از دارایی به تاج رفت اما در سال 1350و بعد از 3سال به جمع دوستان قدیمیاش در پرسپولیس پیوست و واپسین ماهها و سالهای فوتبالش را در کنار 2رفیق قدیمی سپری کرد.
ارزشمندترین بازیکن آسیا
گوش چپ تکنیکی تیم ملی مثل بیشتر بچههای جنوب، آتشین مزاج بود و بهشدت احساسی. اکبر افتخاری 15بازی ملی داشت و میتوانست چند سال بعد بازوبند کاپیتانی را بر بازو ببندد اما یکباره مورد غضب مربیان وقت تیم ملی قرار گرفت. آخرین حضور او در تیم ملی مقارن بود با قهرمانی در جام ملتهای آسیای 1347.در آن تورنمنت افتخاری مستقیماً از روی نقطه کرنر دروازه برمه را که آن سالها قهرمان آسیا بود، گشود که این گل در تاریخ فوتبال ایران ماندگار شده است. اکبر افتخاری در آن بازیها 2گل برای تیم ملی به ثمر رساند که هرگز از خاطره تماشاگران قدیمی فوتبال محو نخواهد شد؛ گل سوم تیم ملی در جریان بازی ایران و تایوان که روی پاس پرویز قلیچ خانی به ثمر رسید و آن گل ماندگار و استثنایی به برمه که شاید یکی از 10گل برتر تاریخ تیم ملی فوتبال ایران باشد. ایران با برد مهم در برابر برمه به فینال جام ملتهای آسیا رسید و باید مقابل اسرائیل بازی میکرد؛ اما همایون بهزادی، ستاره گلزن تیم ملی بهشدت آسیب دیده بود. مربیان تیم ملی از بهزادی که مینیسک پایش پاره شده بود، خواستند که سلامتیاش را به خطر نیندازد اما او با تزریق آمپول به زانوی راستش وارد زمین شد و در دقیقه 75پاس مواج افتخاری را با همان پای مصدوم به گل مساوی بدل کرد تا جام قهرمانی در امجدیه بماند. در پایان آن تورنمنت همایون بهزادی با 4گل آقای گل شد و اکبر افتخاری عنوان ارزشمندترین بازیکن آسیا را تصاحب کرد.
گل تاریخی به آرسنال
پس از قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیا، اکبر افتخاری بهعنوان نخستین فوتبالیست ایرانی به تیم منتخب آسیا دعوت شد و با آن تیم مقابل آرسنال انگلیس به میدان رفت. منتخب آسیا آن بازی را با نتیجه 4بر 2باخت اما یکی از 2گل منتخب قاره توسط اکبر افتخاری و از فاصله 40متری به ثمر رسید. پس از آن بازی مربیان آرسنال که تحتتأثیر تکنیک و سبک بازی گوش چپ ایرانی قرار گرفته بودند، به او پیشنهاد پیوستن به این تیم را دادند که البته چنین انتقالی انجام نشد. در آن سالها، پرویز خسروانی که رئیس وقت سازمان تربیت بدنی و مالک تیم تاج بود، با رفتن بازیکنان ایرانی به تیمهای خارجی موافقت نمیکرد و خطاب به بازیکنان میگفت اندازه تیمهای اروپایی به شما پول میدهیم و در ایران بمانید. افتخاری هم که پس از انحلال دارایی مشتریان زیادی داشت، با گرفتن مبلغ 120هزار تومان پیشپرداخت و ماهی 3هزار تومان حقوق به تاج تهران پیوست.
وداع با یاغی
افتخاری 3فصل و تا سال 1349با پیراهن آبی تاج بازی کرد و با این تیم قهرمان جام باشگاههای تهران شد اما بهطور ناگهانی او را از این تیم کنار گذاشتند. رایکوف، سرمربی وقت تاج در آستانه مسابقات جام باشگاههای آسیا اکبر افتخاری را به بهانه آسیبدیدگی کنار گذاشت اما رسانهها به اختلاف عمیق آنها اشاره میکردند. گوش چپ جنوبی از فهرست آبیها کنار گذاشته شد و تاج چند روز بعد قهرمانی در جام باشگاههای آسیا را جشن گرفت. افتخاری بازیکنی بود که آهنگ بازی را تند و کند میکرد. اهل شیرین کاری بود و تکروی و شاید به همین دلیل نزد مربیان خارجی محبوبیت نداشت. افتخاری بازیکن بیقراری بود که گاه و بیگاهساز خودش را میزد و آن تکنوازیها عاقبت کار دستش داد. او بعد از جدایی ناگهانی از تاج مدتی برای عقاب بازی کرد و بعد از آن به اردوگاه رقیب سنتی یعنی پرسپولیس پیوست؛ اما دوران حضورش در پرسپولیس هم خوب پیش نرفت. افتخاری در جریان یکی از بازیهای پرسپولیس با برخی تماشاگرانی که او را پرسپولیسی اصیل نمیدانستند دچار مشکل شد و به همین راحتی 4گوشه زمین کم رمق امجدیه را بوسید و برای همیشه با فوتبال وداع کرد.
خانهزاد امجدیه
روزگار با اکبر افتخاری خوب تا نکرد. او تا سالهای پایانی عمر در خانه اجارهای زندگی میکرد و برای چرخاندن چرخ زندگی با یک تاکسی پیکان در خیابانهای پایتخت جولان میداد. شاید بیشتر کسانی که بهعنوان مسافر سوار تاکسی میشدند، افتخاری را نمیشناختند و نمیدانستند که او همان گوش چپ افسانهای تاج و تیم ملی در دهه 40است که با تکنیک نابش یک ملت را حیرتزده میکرد. اکبر افتخاری هر سال به یکی از خیابانهای اطراف امجدیه اثاثکشی میکرد چون این محله برایش یادآور خاطرات خوش گذشته بود و خودش را خانهزاد کوچهپسکوچههای محدوده میدان هفتتیر و خیابان بهار میدانست. اواخر سال 94بود که مجله کیهان ورزشی برای صفحه رخ به رخ سراغ او و یکی از همبازیان قدیمیاش بهنام فریبرز اسماعیلی که هر دو برای نسل جدید غریبه بودند، رفت. اکبر افتخاری به بیماری آلزایمر دچار بود اما با دیدن زوج سالهای دور خود در تیم ملی به گریه افتاد و آن مصاحبه و همنشینی به اشک و اندوه خلاصه شد. افتخاری در آبان سال 1396 از دنیا رفت و فریبرز اسماعیلی در فروردین 1399به او ملحق شد؛ تا در جایی دیگر خاطرات مشترکشان را مرور کنند.