سکانسهای ماندگار
لحظه ورود فرمان
قیصر مسعود کیمیایی 1348
«قیصر» بههمراه فیلم «گاو» نقطه عطف سینمای قبل از انقلاب و آغازگر موج نو نامیده شده است. بهدلایلی واضح و آشکار اهمیت قیصر در شکلگیری موج نو بیشتر از فیلم گاو است. درواقع موفقیت تجاری قیصر باعث شد راه برای حضور فیلمسازان جوان و خوشفکر باز شود. مقولاتی چون فیلمبرداری، تدوین، موسیقی متن و تیتراژ برای اولینبار با فیلم قیصر در سینمای ایران جدی گرفته شد. از قیصر مکرر تقلید شد ولی بهتعبیری هیچکدام از مقلدان کیمیایی نتوانستند به عنصر انتزاعی و غیرقابل توضیح «صمیمیت» فیلم او نزدیک شوند؛ حس و حالی که باعث شد حتی اغراقآمیزترین لحظههای فیلم هم به دل بنشیند. حالا نزدیک نیم قرن از زمان اکران فیلم گذشته و قیصر همچنان جذاب و تماشایی است.
سکانس برگزیده: خاندایی (جمشید مشایخی) و ننه (ایران دفتری) نگران و مستأصل در راهروی بیمارستان نشستهاند. فاطی (غزاله) تنها دختر خانواده خودکشی کرده است.
کیمیایی با مقدمهچینی مناسب ما را آماده ورود قهرمان به صحنه میکند. خان دایی در نمایی نزدیک میگوید: «وای خدا! فرمون اومد!» و تصویر قطع میشود به کلوزآپ فرمان (ناصر ملکمطیعی) که با چهرهای مصمم رو به جلو میآید. همزمان با ورود فرمان موسیقی درخشان اسفندیار منفردزاده، لحن حماسی اثر را غنا میبخشد؛ موسیقیای همراه با زنگ زورخانه که گویی به احترام قهرمان قدیمی بهصدا درآمده است. کیمیایی در این صحنه ما را با قهرمانی آشنا میکند که وفادار به ارزشهای سنتی است. قهرمانی کلاسیک که در ادامه میبینیم چرا و چگونه نمیتواند از عهده روزگار غدار برآید. مرگ فرمان در فیلم بهمثابه مرگ جوانمردی و ارزشهای اصیل ایرانی است. قهرمانی که تقریبا همه کاراکترهای فیلم از او و ویژگیهای اخلاقیاش میگویند و بدمنها پس از، ازپادرآوردنش اینگونه یادش میکنند: «فرمون فرمون که میگفتن این بود؟!» بازی خوب ناصر ملکمطیعی و پردازش درست کاراکتر باعث شده نقش کوتاه فرمان در فیلم قیصر در یادها بماند. اولین صحنه حضور فرمان در فیلم هم بیشک یکی از بهیادماندنیترین لحظات تاریخ سینمای ایران است. ناصر ملکمطیعی در طول 3دهه فعالیت حرفهای چند فراز درخشان بازیگری از خود بهیادگار گذاشت که بازی در نقش فرمان یکی از آنهاست.