
جادوی هجوم
به جا مانده از پیروزی بزرگ تیم ملی در برابر ولز و افزایش امیدها برای صعود به مرحله حذفی

تصور رقم خوردن پیروزی قاطعانه مقابل ولز، آن هم بعد از نتیجه دور از انتظار روز نخست در برابر انگلستان واقعا دور از ذهن بود اما همانطور که ترکیب تیم ملی شخم خورد، سبک بازی ملیپوشان هم زیر و رو شد و آنها با ارائه یکی از بهترین نمایشهای سالیان اخیر تیم ملی موفق شدند با 2گل ولز را شکست بدهند. این 2گل، کمترین حق تیمی بود که 2بار هم دیرک دروازه حریف را لرزاند و حتی فرصتهای بیشتری برای گلزنی داشت؛ تیمی که اعضای رقیب هم یکپارچه به آن تبریک گفتند و پیروزیاش را سزاوارانه دانستند. البته که برای تیم ایران، فرصت لذت بردن از این پیروزی به پایان رسیده و آنها از حالا باید روی مسابقه مرگ و زندگی سهشنبهشب در برابر آمریکا متمرکز شوند اما به هر حال منتقدان همچنان نگاه ویژهای به دیدار ظهر جمعه دارند.
تیمی که نترسید
به جرأت میتوان گفت مهمترین ویژگی نمایش روز جمعه تیم ملی این بود که از حریفش نترسید. یعنی اصلا جایی برای ترس وجود نداشت. تیم ملی باید این مسابقه را میبرد؛ هم برای اینکه حیثیت مخدوش شدهاش در روز نخست را ترمیم کند و هم برای اینکه شانس صعود پیدا کند. این رویکرد از همان دقیقه اول بازی با ولز نزد بازیکنان وجود داشت و به چشم میخورد. تیم ملی بیمحابا روی دروازه حریف هجوم میبرد و هر چه از زمان بازی میگذشت، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکرد. کار در این مورد چنان پیش رفت که ولز هرگز نتوانست خودش را در زمین مسابقه پیدا کند. در حقیقت غیراز بخشی از دقایق نیمه اول که تیم مقابل بر بازی مسلط شد و البته فرصتهای چندانی برای گلزنی پیدا نکرد، در ادامه شاهد ادامه و بلکه تشدید همان استیلای اولیه تیم ایران بر حریف بودیم. نهایتا هم تیم ملی اگر چه دیر، اما به هر حال مزد برتریاش را گرفت و بازی را با 2گل برد.
نمایشی که میتواند تکرار شود
لزوما قرار نیست ترکیب و سیستم هجومی بازی با ولز در مسابقه بعدی هم تکرار شود. به هر حال هر بازی شرایط و اقتضائات خاص خودش را دارد و نمیتوان یک نسخه را برای همه مسابقات تجویز کرد. با این حال اصل ماجرا این است که دیدار با ولز نشان داد فوتبال ایران فقط «دفاع» نیست و واقعا میتواند قابلیتهای تهاجمی خوبی هم داشته باشد. این تیم در خیلی از مسابقات دفاع کرد که باید میکرد. شاید از این به بعد هم به آن مدل بازی نیاز پیدا کند اما حیف این پتانسیل تهاجمی است که در ساق بازیکنان هدر برود. تیم ایران نشان داد اگر نیاز به هجوم داشته باشد، میتواند حریف را گرفتار کند. تیمی که مهاجمانی همچون مهدی طارمی و سردار آزمون دارد، باید به رقبا یورش ببرد و آنها را تحتتأثیر قرار بدهد. این اتفاق در بازی با ولز از سر اجبار و برای فرار از حذفی زودهنگام رخ داد و ثابت کرد اگر جای دیگری هم لازم باشد، میتوان روی توان هجومی بازیکنان حساب کرد.
همیشه صمیمی
سردار آزمون و کارلوس کیروش؛ داستان یک رابطه مستمر
بعد از پیروزی دیرهنگام و شیرین تیم ملی ایران در برابر ولز، تصاویر زیادی از جشن و خنده ملیپوشان منتشر شد که شاید برخی از مشهورترین قابهایش به شوخیهای فیزیکی سردار آزمون با کارلوس کیروش مربوط میشد. مهاجم تیم ملی ایران در این تصاویر، گردن مربی پرتغالی را گرفته بود و میفشرد؛ چیزی شبیه به شوخیهای معروف گنارو گتوزو با کارلو آنچلوتی در آن تیم دوستداشتنی میلان. به هر حال بعد از این پیروزی دراماتیک، فضا آنقدر خاص بود که احتمالا کیروش هم زیادهروی برخی بازیکنان را نادیده خواهد گرفت؛ مخصوصا سردار که همیشه رابطه خوبی با او داشته است. بهطور مشخص بعد از جامجهانی 2018روسیه، آزمون در اعتراض به انتقادات مردم از خودش تصمیمی احساسی گرفت و از تیم ملی کنارهگیری کرد. خداحافظی او بازتابهای منفی زیادی داشت، اما کیروش مانع از آن شد و این بازیکن را برای حضور در جام ملتهای آسیا به اردو فراخواند. این در حالی است که معمولا کیروش در قبال ناز کردن بازیکنان بسیار حساس بوده و شاید اگر فرد دیگری این تصمیم را میگرفت، مانع او نمیشد. بهطور مشخص بعد از همان جامجهانی رضا قوچاننژاد هم با دلخوری از تیم ملی خداحافظی کرد اما کیروش هرگز سراغ او را نگرفت. داستان سردار اما فرق داشت و هنوز هم فرق دارد.
تولد دوباره
در مورد حسین حسینی؛ برنده دیده نشده میدان جمعه
بعد از برتری ایران در برابر ولز، مطابق قاعده فوتبال بیشتر نگاهها معطوف به 2گلزن تیم ملی؛ روزبه چشمی و رامین رضاییان بود که انصافا هر دو هم گلهای تماشایی و خوبی به ثمر رساندند. نهایتا مثلا به بازی خوب مهدی طارمی هم اشاره شد، اما این بازی یک برنده بزرگ دیگر هم داشت که کمتر دیده شد؛ سنگربانی که تولد دوبارهاش را جشن گرفت. حسین حسینی قربانی اصلی باخت سنگین به تیم ملی انگلستان بود. او در شرایطی که کسی انتظارش را نداشت، یکباره جانشین علیرضا بیرانوند مصدوم شد و از همان دقایق آغازین، دروازهاش آماج حملات بازیکنان حریف قرار گرفت. در روزی که ساختار دفاعی خوبی مقابل دروازه ایران وجود نداشت، انگلیسیها توپهای پرشماری آوردند و پیاپی دروازه تیم ایران را گشودند. دیدار انگلیس با آمریکا البته ثابت کرد ساختار هجومی سهشیرها آنقدر هم بران نبوده، اما به هر حال آن روز همهچیز خاص بود و حسینی هم قربانی شد. زمانی که خبر رسید بیرانوند برای بازی دوم با ولز قادر به همراهی تیم ملی نیست، تقریبا هیچکس تصورش را هم نمیکرد حسینی در ارنج باقی بماند. همه تحلیلها در مورد این بود که از بین امیر عابدزاده و پیام نیازمند کدام یکی انتخاب خواهند شد، اما در کمال شگفتی حسینی با اعتماد دوباره کادرفنی در ترکیب باقی ماند و با کلینشیت خودش نقش مهمی در بازگشت ایران به جام ایفا کرد. اگرچه نوع بازی و فرصتهای بیشماری که تیم ملی روی دروازه حریف بهوجود آورد مانع از آن شد که نقش دروازهبان چندان به چشم بیاید، اما حقیقت آن است که حسینی با یک سیو خوب در همان دقایق ابتدایی بازی بهخودش و تیم ملی کمک کرد. او حالا دوباره به شرایط نرمال بازگشته؛ مثل کل تیم ایران که امیدوار است با برتری برابر آمریکا به جمع 16تیم پایانی جام برسد.
بازی همه یا هیچ
همه احتمالات صعود؛ آیا تساوی آمریکا- انگلیس به سود ما شد؟
با تساوی آمریکا و انگلیس و پیروزی تاریخی ایران بر ولز، شرایط به سود تیم ملی تغییر کرد. هماکنون دستکم روی کاغذ هر 4تیم گروه B شانس صعود و حتی حذف دارند. در دیدارهای همزمان روز سوم و پایانی چه اتفاقاتی باید رقم بخورد تا ایران صعود کند؟
1- باخت ایران مقابل آمریکا تحت هر شرایطی تیم ما را از صعود به مرحله حذفی بازمیدارد. در این صورت تیمهای انگلیس و آمریکا به دور یکهشتم راه مییابند، مگر آنکه انگلیس در بازی همزمان با اختلاف 4گل از ولز ببازد که تقریبا امکانناپذیر است.
2- تساوی ایران مقابل آمریکا، تیم ما را 4امتیازی میکند. در این حالت آمریکا با 3امتیاز و بدون برد حذف میشود. اگر در بازی دیگر ولز با اختلاف 4گل انگلیس را ببرد، تفاضل گل این تیم 2+ و انگلیس صفر میشود و ایران و ولز و انگلیس در امتیاز 4برابر میشوند. این نتیجه ولز و انگلیس را بهعنوان تیم اول و دوم به مرحله بعدی میبرد اما پیروزی 6بر صفر ولز تفاضل گل انگلیس را به 2- کاهش میدهد و انگلیس با تفاضل گل مساوی با ایران بهدلیل گل زده بیشتر صعود میکند. پیروزی 7بر صفر ولز، ایران را درصورت تساوی با آمریکا به مرحله بعد میبرد. اگر ولز با هر نتیجه دیگری انگلیس را شکست دهد، بهدلیل تفاضل گل بهتر این دو تیم، ایران با امتیاز برابر با آنها از راهیابی به دور بعدی محروم میشود. اگر انگلیس ببرد، انگلیس و ایران صعود میکنند.
3- برد ایران مقابل آمریکا تیم ما را 6امتیازی میکند. در این شرایط پیروزی انگلیس بر ولز میتواند ما را بهعنوان تیم دوم به یکهشتم بفرستد و هر نتیجه دیگری در بازی همزمان باعث صدرنشینی ایران خواهد شد.
4- چیزی که مشخص است این است که ولز نباید انگلیس را ببرد چون در این صورت ایران نیاز دارد حتما آمریکا را شکست دهد.
5- برای اینکه انگلیس پرستاره صعود نکند، بازی ایران و آمریکا باید برنده داشته باشد و ولز هم با اختلاف ۶ گل انگلیس را شکست دهد.
6- ایران و آمریکا تحت هیچ شرایطی نمیتوانند با هم صعود کنند و به همین دلیل بازی هشتم آذر یک دیدار حیاتی برای هر دو تیم است و حکم مرگ و زندگی را دارد.
7- تساوی آمریکا و انگلیس از یک جهت به سود ما نبود. اگر آمریکا میبرد که در این بازی استحقاقش را هم داشت، تقریبا خیال این تیم بابت صعود راحت میشد و در این صورت برای تساوی مقابل ایران صفآرایی میکرد و بازی محتاطانه این تیم به سود ما بود. حالا آمریکاییها برای صعود تنها به برد نیاز دارند و به همین دلیل خطرناکتر میشوند. سهشنبهشب بازی همه یا هیچ خواهد بود.