شاعری از جنوب
منوچهر آتشی، اسطوره ادبیات جنوب ایران است. جایی که در آنزاده شد؛ دشتستان بوشهر. درباره زندگیش میگوید: «تا دوره دبیرستان در بوشهر بودم. دبیرستان ما پس از دارالفنون، دومین دبیرستان ایران بود. این دبیرستان، مانند یک دانشکده بود. در آنجا زبانهای روسی، فرانسه و انگلیسی تدریس میشد. من شعرهایم را در روزنامههای دیواری و بعدها در مجلات محلی منتشر میکردم.» آتشی 5 دهه شعر گفت و آثارش همیشه مشوق جوانها و دوستداران شعر بود. مقدمههای زیادی بر کتابها نوشت که در کمتر شاعری میتوان سراغ گرفت. از مهمترین آثار او مجموعه شعر آهنگ دیگر و آواز خاک است. توجه آتشی به محل زندگی خود و زیبایی جلوههای طبیعت، احساسات پاک و صادقانهاش باعث شد که یک شاعر نوگرای رمانتیسم به شمار بیاید.
در دهههای ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ شعرهای او شعر کویر است و عناصر طبیعی این کویر حماسه و خشونت را با هم میآمیزد. گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق میکند و احساس تنها در مثلث خشونت - حماسه - جنوب چهره نشان میدهد. آتشی بر شاعران بسیاری در ایران تأثیر گذاشته و شاعران بسیاری را تربیت کرده است. در همین زمینه محمدعلی بهمنی در غزلی تأکید میکند: «تو آتشی و تمام من از تو شعلهور است/ نه من، که روشنی نسلم از شماست هنوز». شعر ظهور مشهور به «عبدوی جط» یکی از ماندگارترین اشعار آتشی است. عبدو در این شعر، نماد هر آزادیخواه و مبارزی است که برای تحقق عدل و داد میکوشد و سرانجام جانش را فدا میکند. مهمترین ویژگی این شعر اقلیمی و ایلیاتی بودن واژگان و مضامین آن است: « عبدوی جط دوباره میآید/ از تپههای ساکت گزدان/ بر سینهاش هنوز مدال عقیق زخم/ زیر ابر انبوه میآید/ در سال آب/ در بیشه بلند باران/ تا ننگ پر شقاوت جط بودن را/ از دامن عشیره بشوید/ و عدل و داد را/ مثل قناتهای فراوان آب/ از تپههای بلند گزدان/ بر پهنه بیابان جاری کند».